دفاع مقدس
درباره وبلاگ
بسیجی پانزد ساله ای که باید در تهران تیله بازی می کرد از پشت خاکریز تانک دشمن را نشانه می گیرد و امام بر دست و بازوی او بوسه می زند.

سخن آغازین جنگ با صدای پرواز هواپیماهای جنگی آغاز شد و خیلی زود آثار دیگری را به انقلاب نوپای این تحمیل کرد. زنان نیز چون مردان اسلحه بر دوش گرفته و به مقابله با دشمن شتافتند و در این راه شهید، زخمی و آواره شدند. برای نمایاندن چهره ی زن در سالهای دفاع مقدس آئینه ای شفاف تر از خاطرات آنان وجود ندارد، خاطراتی که تاریخ این مرز و بوم را تعیین می کند به آنها شکل می دهد و روح می بخشد. در سالهیا اخیر گامهایی در جهت کامل کردن تصویر زن در هشت سال دفاع مقدس برداشته شده اما هنوز در آغاز راهیم و آنچه تاکنون انجام شده سایه های مبهمی از حضور چشمگیر زنان بوده است. در این نوشت و به قدر بضاعت اندک نگارنده تحلیلی از خاطرات زنان انجام شد، تا شاید راههای جدیدی برای گامهای بعدی مهیا شود. نگاهی به آنچه موجود است: تحقیقات بدست آمده نشان می دهد که نزدیک به 170 عنوان کتاب پیرامون نقش زن در دفاع مقدس به چاپ رسیده است که تعداد قابل ملاحظه ای از آنها کتاب داستانی فیلمنامه و مقالات و سخنرانی های تنظیم شده کنگره و همایش های برگزار شده می باشد و در حدود 40 کتاب خاطرات زنانی است که یا در جبهه ها و بیمارستان ها و اردوگاه ها بسر برده اند و یا از طریق همسران و فرزندانشان با جنگ گره خورده اند و ایفای نقش نموده اند. برای بررسی دقیق تر خاطرات 40 کتاب نامبرده در جدول ذیل به 4 دسته: 1. کتابهای خاطرات شفاهی و اسرای زن 2. خاطرات شفاهی رزمندگان و امدادگران زن 3. خاطرات شفاهی همسران سرداران 4. محدود کتابهای خودنگاشته خاطرات زنان تقسیم می شود. خاطرات شفاهی اسراء زن اسیر شماره 339، خاطرات خدیجه میرشکار پرونده های کاغذی، خاطرات معصومه آبادی چشم در چشم آنان، خاطرات فاطمه ناهیدی روزنه ای به آسمان، خاطرات معصومه آبادی دوره ی درهای بسته، خاطرات فاطمه ناهیدی خاطرات شفاهی زنان رزمنده و امدادگر در کوچه های خرمشهر، مجموعه خاطرات مردان و زنان حاضر در مقاومت خرمشهر زنان جنگ، خاطرات زنان رزمنده دختران OPD، خاطرات امدادگر مینا کمایی از چنده لا تا جنگ، خاطرات پاسدار شمسی سبحانی پوتین های مریم، خاطرات رزمنده مریم امجدی دیدار زخم هاف خاطرات امدادگر میرزایی گل سیمین، خاطرات امدادگر سهام طاقتی بربال ملائک، مجموعه خاطرات جانباز رقیه تدین، امدادگر معصومه رامهرمزی، پاسدار و جانباز شیمیایی مریم یساول، مادر شهیدان خالقی پور، همسر جانباز زهرا مفتونی مجموعه کتاب روزگاران، خاطرات زنان خرمشهر خاطرات پرستاران خاطرات زنان رزمنده غرب و جنوب خاطرات شفاهی همسران سرداران شهید خرمشهر کو جهان آرا، مصاحبه با همسر شهید جهان آرا مرتضی آئینه زندگیم بود، مصاحبه با همسر شهید مرتضی آوینی نیمه پنهان ماه، چمران به روایت همسر نیمه پنهان ماه، همت به روایت همسر نیمه پنهان ماه، دقایقی به روایت همسر آسمان: بابایی به روایت همسر حمید باکری به روایت همسر و اینک شوکران، مصاحبه با همسر شهید مدق باغ انگور، باغ سیب، باغ آئینه، گفتگو با همسر شهید مهدی باکری نیمه پنهان یک اسطوره، گفتگو با همسر شهید همت نیمه پنهان ماه، زین الدین به روایت همسر کتب خودنگاشته خاطرات زنان کنار رود خین، خاطرات مکتوب اشرف السادات مساوات مادر شهید سیستلی سوره داستان ج 5 ساعت شش کنار دریاچه مریوان، خاطرات مریم نوبخت نامه های فهیمه، نامه های مرحوم فهیمه بابائیان پور همسر شهید علیرضا صادق زاده کفش های سرگردان، خاطرات سهیلا فرجام پرستار جنگ تحلیلی از آنچه موجود است تعداد کتب خاطرات مربوط به زنان با توجه به عمق و عظمت دوران دفاع مقدس بسیار ناچیز می باشد و این در حالی است که از خاطرات برخی زنان که نقشی غیرقابل انکار در جنگ داشته اند هیچ اثری در دست نیست خاطرات زنان مهاجر جنوب و غرب کشور که مجبور به مهاجرت از شهرها و خانه هایشان شده و به شهرهای بزرگ آمدند در دست نیست هر چند در بعضی کتابهای داستان و فیلمنامه ها یادی از آنان شده است اما در منابع اصلی و مستند جنگ نشانی از آنان نیست، با این زنان مصاحبه ای صورت نگرفته است و از رنج جدایی از خانه و کاشانه و دوری از محل زادگاه و زندگی در اتاق هیا کوچک و محقر خوابگاه های جنگزدگاه و فشارهای روحی و جسمی آنان اثری در دست نیست. مطالعه و تحقیق و ثبت خاطرات این زنان به لحاظ جامعه شناسی و مردم شناسی و تقابل خرده فرهنگ های بومی و جذب و حل آن در فرهنگ کلان شهرها قابل بررسی و تحلیل است. از طرف دیگر تعداد قابل ملاحظه ای از شهدای زن شناسایی و آمار آنان توسط ارگان های مربوط تنظیم شده است و تنها در طی برگزاری چند کنگره محدود بزرگداشت زنان شهیده چند کتاب به شکل مقالات و سخنرانیها و خاطرات برگزیده شهدای زن به چاپ رسیده است و جای کار بسیار دارد. از خاطرات اسراء زن نیز تنها خاطرات سه چهره خانمها ناهیدی، آبادی و میرشکار جمع آوری شده است، با توجه به برد بالای خاطرات زنان اسیر و تأثیر عمیق آن بر خوانندگان این حرکت نیز بسیار ضعیف بوده است. جمع آوری خاطرات زنان رزمنده و امدادگر نیز با فاصله ای 10 ساله از جنگ آغاز شد و محدود کتبی در سال های جنگ از سوی مرکز فرهنگی سپاه و کانون پرورش فکری به چاپ رسید که امروز در کتابخانه های عمومی و تخصصی موجود نیست. ره آورد حرکت چند ساله اخیر چاپ کمتر از 10 کتاب خاطرات زنان رزمنده و امدادگر است زنانی در هنگام جنگ کم سن و سال بوده و هر یک زخم های بسیاری در جنگ برداشتند و فشارهای بسیاری را نیز پس از جنگ تحمل کردند و بعداز گذشت حداقل 10 سال باید به یادسپاری خاطرات خود بپردازند، هر چند ساختار اصلی خاطرات خود را به یاد دارند و از صفحه ذهن و ضمیر جان آنها پاک نمی شود اما یادآوری جزئیات، تاریخ ها، سیرمنطقی و ترتیب ظهور حوادث و اسامی شخصیت ها و محل ها و بسیار نکات ظریف اما موثر در خاطره را به فراموشی سپرده اند و اگر دست نوشته ای هرچند کوتاه و محدود از آن ایام داشته باشند می توانند در صورت فراموشی و خلط به آن مراجعه نمایند و مرجعی برای صحت خاطرات خود داشته باشند و در غیر این صورت خاطرات دچار خدشه و تناقض می گردد. اما در بین کتاب خاطرات زنان با تعداد قابل توجه ای از خاطرات همسران سرداران شهید روبرو هستیم کتاب هایی که با نام های نیمه پنهان، یادگاران شناخته می شود و مورد استقبال بسیار مردم قرار گرفته است. این مجموعه خاطرات دو هدف عمده را تعقیب کرده است اول شناسایی و معرفی سرداران شهید به جامعه و دوم بازشناسی نقش زنان در دفاع مقدس از طریق خانواده و همسرانشان و تأثیر شخصیت این زنان در روحیه و روان و تلاش های مردان بزرگ جنگ به نظر می رسد که هدف اولیه آن کاملاً تحقق یافته است اما هدف ثانویه آن که در بطن و لایه های کتاب قابل دستیابی است گاه به دست فراموشی سپرده شده است. اما نکته مهم در بررسی خاطرات موجود تنها بسیار محدود کتابهای خود نگاشته است تنها 4 کتاب مستقیماً توسط راویان و با قلم خودشان نوشته شده است، البته کتاب کنار رود خین و ساعت شش کنار دریاچه مریوان مجموعه کوچکی از یادداشت های روزانه یک مادر و یک همسر شهید است، نامه های فهیمه مجموعه ی نامه هایی از زنی وارسته و صاحب فضل است که دریایی از معارف دینی و اجتماعی است که به همسرش در جبهه نوشته است و تنها کتاب کفشهای سرگردان خاطرات جنگ یا پرستار صاحب قلم می باشد که خاطرات خود را به شیوه ای نزدیک به داستان بیان نموده است. لازم است که مراجع مربوطه به کشف و ثبت یادداشت ها و خاطرات دست نوشته بپردازند و یقیناً تعداد آنچه نزد افراد موجود است بیش از این می باشد و اهمیت این اسناد بر همگان پوشیده است، از طرفی دیگر با حمایت های موثر مراجع ذیصلاح در جمع آوری و ثبت خاطرات جنگ می توان انگیزه ی بیشتری برای صاحبان خاطره ایجاد کرد تا شاهد خلق آثار بیشتری باشیم. ویژگی های خاطرات زنان در دفاع مقدس با توجه به تقسیم بندی انجام شده شاهد ویژگی های متفاوت و خاص خاطرات هر گروه از زنان هستیم. هر چند با توجه به ساختار شخصیتی همه ی آن ویژگی های مشترکی نیز وجود دارد اما نقش ها و فضای حئادث و رخدادهایی که هر یک از این زنان با آن مواجه اند تاثیر بسیار بر شکل گیری شخصیت آنان و بروز عکس العمل های مناسب با موجود دارد. ویژگی و خصوصیت حاکم و خاطرات اسراء زن دغدغه اولیه آنان در مواجه شدن با پدیده اسارت است ترس از هتک حرمت، وحشت از مورد تعرض قرار گرفتن تنها وحشت آنان است وگرنه هیچ تهدید دیگری در وجود آنها رعب ایجاد نمی کند، اما این زنان مقاوم با توکل و اعتماد به پروردگار و توسل به اهل بیت خود را از وحشت رها می کنند و خداوند نیز آنان را از این آسیب جدی مصون می دارد. فاطمه ناهیدی در کتاب دوره درهای بسته صفحه 15 آغاز اسارت را چنین وصف می کند: «عراقی ها آمدند بالای سر ما یکی از آنها آمد جلو که دستم را بگیرد، دستم را کشیدم و گفتم تو نامحرمی، تا چند ساعت فکرم کار نمی کرد، فرار که نمی توانستم بکنم بهترین اتفاق مرگ بود. با هر صدای انفجار خودم را بالا می کشیدم که ترکش به من بخورد دیگ رهیچ چیز برایم مهم نبود دعا کردم بمیرم استغفار کردم، اشهدم را گفتم، اما یادم آفتاد چند روز پیش نماز امام زمان نذر کرده بودم روی زانوهایم نشستم و نذرم را ادا کردم بعد از نماز آرام تر شده بودم، اما وقتی یاد نگاه های عراقی ها می افتادم، بدنم می لرزید، اما خودم را سپردم دست خدا و به او توکل کردم.» خدیجه میرشکار در کتاب اسیر شماره 339، صفحه 38 اینچنین می گوید: «بعد از بازجویی اولیه مرا در سالن مستطیل شکل بزرگی که شبیه سردخانه بود حبس کردند دو در آهنی در دو سو قرار داشت. در و دیوار سرد و سیمانی سالن همراه با سکوتی که فضا را گرفته بود ترس عجیبی را در جانم انداخت، نشستم، تکیه بر دیوار دادم. افکار شوم و وحشتناکی در سرم افتاده بود احساس می کردم هر لحظه یکی از آن درها باز می شود و چهره نحس و خشن یکی از بازجوها برابرم ظاهر می گردد. خستگی و کوفتگی راه و بی خوابی امانم را بیده بود، اما تا پلک بر هم می گذاشتم ترس مثل پتکی بر سرم فرود می آمد، چشم باز می کردم و دوباره به در خیره می ماندم. به نماز و دعا نشستم اشک می ریختم و ائمه معصومین را صدا می زدم، حالم دگرگون شد و رویایی دیدم در سالن باز شد و به من گفتند: مولا علی(ع) به دیدنت آمده آن بزرگوار نگاهی به من انداخت و رفت. از خواب پریدم، اطمینان خاطر پیدا کرده بودم، دیگر آن افکار شوم و عجیب در سرم نبود، دیگر از در و دیوار سالن ترسی نداشتم و بقیه کارها را به خدا واگذار کردم.» در مقابل ترس منطقی آنان در حفظ عفت و عصمت خود شاهد شجاعت زایدالوصفی از این زنان جوان در اردوگاه ها هستیم، معصومه آبادی، فاطمه ناهید، حلیمه و مریم چهار اسیر زن هستند که در زندان الرشید بغداد بودند که برای رسیدن به خواسته خود یعین انتقال به اردوگاه اسرا و استفاده از امکانات صلیب سرخ و قوانین مربوط به اسراء دست به اعتصاب غذا زدند در حالیکه می دانستند چه عواقب سخت و ناگواری در انتظار آنهاست. در صفحه 37 کتاب دوره درهای بسته خاطره شجاعت و اعتصاب دختران جوان اسیر ایرانی را می خوانیم: «به نگهبان گفتیم سه روز مهلت دارید، اگر ما را به اردوگاه نبرید اعتصاب غذا می کنیم. در این سه روز آرام بودیم، فکر کرده بودند منصرف شده ایم سلولهای دیگر می گفتند بچه ها بارها اعتصاب غذا کرده اند ولی فایده نداشته است مجبورشان کرده اند اعتصابشان را بشکنند. مهلتشان که تمام شد مسئول زندان را خواستیم گفتند باید صبر کنید ما نمی خواستیم صبر کنیم همه موافق بودیم با شروع اعتصاب، غسل شهادت کردیم از زیر در بلند گفتم بسم ا... الرحمن الرحیم، ما چهار دختر ایرانی هستیم که نباید این جا باشیم از این لحظه اعتصاب غذای خود را شروع می کنیم باید ما را بفرستید ایران یا به صلیب سرخ معرفی کند. هر مسئله جانی و ناموسی که برای ما پیش بیاید، سازمان بین الملل مسئول هستند. هفده روز در اعتصاب بودیم مریم به حالت غش افتاده بود، معصومه و حلیمه داد می زند و یا حسین یا حسین می کردند، من سر مریم را گذاشته بودم روی پایم آن قدر بی رمق شده بودیم که فریادهایمان به ناله بیشتر شبیه بود، معده مریم و معصوم خونریزی کرده بود اما ما همچنان در اعتصاب بودیم. عراقی ها وحشت کرده بودند بالاخره با پافشاری ما بعد از 17 روز افراد صلیب سرخ به دیدن ما آمدند، از ما عکس فوری انداختند و یک برگ آبی و زرد دادند که ما به خانواده هایمان نامه بنویسیم و با پیروزی ما که به سختی به دست آمد ما را از زندان الرشید به اردوگاه اسراء منتقل کردند. آنچه در خاطرات زنان به اسارت گرفته بود خودنمایی می کند آمیختگی ترس و شجاعت، صبر و توکل است. به تنهایی رسیدن و از خودگذشتن و به خدا رسیدن است که از خود تا خدا بیش از دو قدم نیست، قدم اول پا برون خود نهادن و قدم دوم به خدا رسیدن که زندگی در اسارت نوعی عرفان عملی و اخلاقی است. زندگی اردوگاهی زنان تجربیات منحصر به فردی است که کمتر تکرار می شود و هنوز بسیاراند که از آن هیچ نمی دانند. اما کتابهای خاطرات زنان رزمنده و امدادگر به لحاظ جذابیت و گیرایی محتوی پس از کتب اسرا قرار دارند ما در این کتابها شاهد نقش های متفاوتی و متضاد زنان برای حمایت از جبهه هستیم و یکی از مسائلی که در بسیاری از این خاطرات خوانده می شود تلاش این زنان برای اثبات خود و حضور در جبهه است. در سالهای اول جنگ توانائی ها و استعدادهای زنان در پشت پرده ای سیاه و ضخیم پنهان بود و فضای جامعه اجازه کنانر زدن آن رابه زنان نمی داد. از افراد مذکور خانواده تا بیشتر مردان درگیر جنگ حضور زنان را نوعی زحمت و دردسر می دانستند و دختران جوانی که دارای تعهد و غیرت دینی بودند برای رسیدن به خواسته شرعی و معقول خود مجبور به مقاومت و ایستادگی در برابر آنان بودند، البته بسیاری از مخالفت ها هم در اثر نگرانی از آسیب های ناموسی و هتک حرمت احتمالی از سوی دشمن بود اما دلایل دیگری نیز وجود داشت که جای بحث آن در اینجا نیست. در کتاب کوچه های خرمشهر که از اولین کتابهای خاطرات جنگ است در صفحه 178 از زبان یکی از دختران رزمنده خرمشهری می خوانیم: «برای ماندن در خرمشهر و دفاع از آن با مخالفت شدید پدرم مواجه شدم ناچار مجبور شدم جلوی آن بایستم، من که آنقدر حساس بودم و وقتی چپ نگاهم می کرد اشکم سرازیر می شد، آن روز در مقابل او ایستادم و قبول چنین رفتاری از جانب من دشوار بود. در کتاب خاطرات OPD نیز از زبان یکی از دختران امدادگر آبادانی می خوانیم: «ما در مسجد فیروز کار می کردیم، برادر بزرگم یکی از روزها جلوی در مسجد آمد و گفت: باید از شهر خارج شوید ما نمی توانستیم خودمان را راضی به رفتن کنیم، من گفتم در اینجا به ما نیاز است، باید برای مجروح ها و رزمنده ها غذا درست کنیم. برادرم عصبانی شد و با لگد توی صورتم زد و تا 20 روز پای چشمم کبود و متورم بود اما من از شهر خارج نشدم.» از نکات برجسته و شاخص خاطرات زنان رزمنده و امدادگر سرزندگی و نشاط موجود در زندگی آنهاست. آنها دارای انرژی فوق العاده ای بودند که با پدیده ای به نام جنگ آزاد شد و از زنی که همواره متهم به ضعف و ناتوانی جسمی و عقلی بوده است، انسانی پرتوان، سرشار از شور و عشق و حرکت می سازد. در خاطره 80 کتاب روزگاران جلد 4 چنین آمده است شور و حالی داشتیم که نگو، فقط می خواستیم تا آن جا که می شود یک نفر بیشتر زنده بماند. دیگر مهم نبود که کفش و مقنعه مان خونی شود، حالیمان نبود برانکار هم نبود هر مجروحی را که شهید می شد فوری بغل می زدیم و می بردیم سردخانه. در همین کتاب در خاطره 26 می خوانیم در بیست و چهار ساعت خیلی استراحت می کردیم، دو سه ساعت هیچ کس آرام و قرار نداشت یک عده هم کار پشتیبانی می کردند لباس تهیه می کردند، غذا درست می کردند، از دوازده شب به بعد هم غذاها را بسته بندی می کردند که صبح بدهند تحویل ستاد. و در خاطره 57 آنان روحیه خود را چنین وصف می کنند: روحیه ی همه خیلی خوب مخصوصاً ما زن ها چهل و هشت ساعت هفتاد و دو ساعت بعضی وقتها چهار شبانه روز پشت سر هم کار می کردیم اما وقتی به هم می رسیدیم انگار صد سال است همدیگر را ندیده ایم همدیگر را بغل می کردیم، می بوسیدیم احوال پرسی می کردیم با هم شوخی می کردیم حتی در اوج خستگی برای هم جوک تعریف می کردیم و از خنده ریسه می رفتیم. زنان امدادگر و رزمنده به دلیل حضور مستقیم در میدان مبارزه و شادمانی از این حضور دارای چنین روحیه ای بودند آنها آثار فعالیتهای خود را مستقیماً می دیدند و احساس مفید و موثر بودن را بی واسطه درک می کردند و محصول تلاش خود را در حین تلاش مشاهده می کردند آنان به انتظار نبودند که جنگ به کجا خواهد کشید و چه خواهد شد بلکه خود را عناصری مهم در تعیین سرنوشت نهایی جنگ می دانستند و با حمایت هایی که حضرت امام خمینی در طی 8 سال دفاع مقدس از حضور و نقش آنان در جبهه ها داشت احساس امید و نشاط در آنها تقویت می شد. اما آخرین دسته از کتابهای خاطرات زنان در دفاع مقدس خاطرات همسران سرداران شهید است این خاطرات به لحاظ محتوی و نقش زنان متفاوت با کتب دیگ راست چرا که این خاطرات بیانگر نقش غیرمستقیم اما بسیار مؤثر زنان در دفاع مقدس است. زنانی که با حمایت های صادقانه و عاشقانه از همسرانشان آنان را به میدان جنگ می فرستند و پای تمام خطرات و آسیب های وارده می ایستند. در تمام این خاطرات با نوعی عشق عمیق و خدایی روبرو هستیم عشقی که منشأ زمینی و مادی ندارد و ریشه هایش را باید در آسمان جستجو کرد. غاده همسر شهید چمران درباره شروع آشنائیش در کتاب نیمه پنهان ماه صفحه 15 چنین می گوید: یک نقاشی از او دیدم نقاشی زمینه ای کاملاً سیاه داشت و وسط این سیاهی شمع کوچکی میسوخت که نورش در مقابل این ظلمت خیلی کوچک بود زیر نقاشی نوشته بود من ممکن است نتوانم این تاریکی را از بین ببرم ولی با همین روشنایی کوچک فرق ظلمت و نور و حق و باطل را نشن می دهم کسی که به دنبال نور است این نور هر قدر کوچک باشد در قلب او بزرگ خواهد بود. وقتی نقاشی و متن او را دیدم آن قدر گریه کردم. انگار این نور همه ی وجودم را فرا گرفته بود. در کتاب نامه های فهیمه در صفحه 140 نامه ای از فهیمه به همسرش را می بینم که بیانگر عشق الهی است. «همچون عاشقی هستم که به دنبال معشوق حاضر است خود را به هر آب و آتشی بزند، خیلی دوستت دارم ولی به قول بعضی ها اشکال من این است که خدایت را بشتر از تو طالبم.» این زن با بیان عشق خود به همسرش که در جبهه است وقیای عشق او و بلند مرتبه ای عشق به پروردگار او را برای ماندن و جنگیدن و در راه محبوب ذوب شدن آماده می سازد. عشق پاک زوج های آرمانی دفاع مقدس تا لحظه ی شهادت و پس از آن جانشان را می سوزاند و غم غریبی را خلق می کند. در کتاب نیمه پنهان ماه ج 4 در صفحه 54 خاطره همسر شهید دقایقی می خوانیم بعد از شهادتش وصیتنامه ی او را بازم کردیم من بی تاب به دنبال قسمت مربوط به خودم بودم که اسماعیل برای من چه نوشته است وقتی آن قسمت را خواندم خشکم زد، نوشته بود اگر بهشت نصیبم شد منتظرت می مانم. عین همان حرفی بود که در شب آخر دیدارش به من گفته بود. از دیگر ویژگی های خاطرات همسران سرداران سازگاری این زنان با شرایط مختلف است آنان بی توقع و بی ادعا با کمترین امکانات زندگی کرده اند مرتباً در جابجایی و انتقال از شهری به شهر دیگر بوده اند تنها دلخوشی آنان در زندگی همراهی با مردان خدا بوده است و دیگر هیچ. همسر شهید زین الدین در صفحه ی 20 و 21 کتاب نیمه پنهان ماه ج 4 خاطرات رفتن به اهواز را می نویسد. اهواز برای من جای جدید و قشنگی بود اثاثمان را ریخته بودم توی یک تویوتای لندکروز همه اثاثمان نصف جای بار وانت را هم نمی گرفت، اهواز تقریباً نزدیک خط مقدم جبهه بود. خانواده ام در قم نگران من بودند من در اهواز به زینبیه پایگاه تقویت پشت جبهه می رفتم و کار خیاطی می کردم گاهی هم سبزی پاک می کردیم. همسر شهید بابایی نیز خاطره ی هجرت خود از قزوین به دزفول را در صفحه 23 کتاب آسمانی اینچنین می گوید: برای شروع زندگی مشترکمان مجبور شدم از شهر زادگاهم قزوین جدا شوم و همراه عباس به دزفول بروم دزفول شهر قدیمی و قشنگی بود، چند روز اول دلم گرفته بود. دختر کم سن و سالی بودم که تازه از پدر و مادرش جدا شده بود گریه می کردم در آن شهر غریب عباس هم کس و کار شده بود. در خاطرات غاده همسر شهید چمران می خوانیم که او همواره به دنبال مصطفی از جبهه ای به جبهه دیگر رفته است. روزهایی را در زیرزمین دفتر نخست وزیری زندگی کرده است. در روزهای سخت جنگ کردستان در پاوه و سردشت کنار همسرش بود و ماههای شروع جنگ تا شهادت دکتر چمران را در دفتر ستاد فرماندهی جنگ در اهواز زندگی کرده است. یکرنگی و صداقت و عشق جاری در زندگی سرداران بزرگ که نامشان از اعتقاد و ایمان آنان به اسلام و قرآن است درس بزرگی برای زوج های جوان است، این خاطرات قابلیت بسیاری برای تبدیل شدن به رمان های بزرگی را دارد که اثبات می کند عشق به پروردگار موجب زیبا شدن و عاشقی در همه لحظات عمر است و انسانهای با ایمان سرشار از لطافت و محبت اند. دست نوشته های زمان جنگ به دلیل همزمانی با وقوع خاطره از آسیب هایی همچون فراموشی، ورود عنصر تخیل به خاطره، در امان است. در این نوشته ها ویژگی های زمان حادثه کاملاً حفظ می شود اغلب خاطرات نوشته شده دارای فضایی آرمانی و اعتقادی خاص سالهای دفاع مقدس است هرچند خواننده این یادداشتها بدلیل عدم مشاهده انسانهای آرمانگرا در اطرافش و در سالهای بسیار بعد از جنگ گاهی قادر به درک شخصیت ها نیست و شاید آنان را انسانهایی ایده آل گرا و دور از واقعیت تصور کند، اما می پذیرد که وجود این گونه تفکر در سالهای 67 تا 59 غیر قابل انکار بوده و عاملی موثر در پیروزی رزمندگان بوده است. در کتاب نامه های فهیمه که از سندهای ارزنده تاریخی دفاع مقدس است، فهیمه از بیان آرمان ها و اعتقادات خود ابایی ندارد در جامعه آن روز فهیمه کسی را به اتهام شعاری نوشتن و آ رمانی اندیشیدن زیر سوال نمی برند او در نامه های خود به همسر جوانش مانند پیری سخن می گوید که در حال آموزش معارف دینی به سالک و رهرویی است که راه طریقت را آغاز کرده و نیاز به هدایت و رهبری دارد. اصلاً برای آنها معنی و مفهومی ندارد، شاید آن دو درخت را کسی جز من و تو دوست ندارد و برایش اهمیتی ندارد. اما می نویسم چون تو دستور دادی. حرف آخر 1. در گوشه ی نمور و سرد سلول معصومه و فاطمه و مریم و حلیمه بغل به بغل یکدیگر نشسته اند، موشی بزرگ در اطراف آنان در حرکت است، پتوی کهنه و شپش زده را روی پاهای یخ زده خود انداخته اند. ناخن هایش بلند شده، امروز باید از نگهبان ناخن گیر بگیرند و نه تنها ناخن ها که موهایشان را هم با آن کوتاه کنند، هر هفته یکبار آنها ناخن گیر می دهند و آنها با ناخن گیر نه تنها ناخن هایشان بلکه موهایشان را هم کوتاه می کنند. هر روز هر کدام سر دیگری را جستجو می کنند و شپش های سر دوستش را می گیرد که بیشتر نشود. در سلول سر اندیشه گرم و زیبای دیدار وطن دلشان را حرارت می بخشد، با یکدیگر سرودی را تمرین می کنند، زمزمه های آشنا و آرام که باید در اولین دیدار با امامشان بخوانند. 2. بیمارستان از هر طرف بمباران می شود، هر لحظه صدای انفجار نزدیکتر می شود، شیشه های بسیاری فرو ریخته اند، تمام راهروها و اتاق ها پر از مجروحین بدحالی است که نیاز به خون دارند، شهر در محاصره دشمن است و امکان انتقال خون به درون شهر نیست چه باید کرد؟ فرخنده که صورتی لاغر و نحیف دارد با چشمان عسلی خود از پشت پنجره اتاق عمل به مجروحی خیره شد ک پیکرش پاره پاره است، آنقدر خون از تنش رفته که رنگ پوستش همچون پوست اجساد در گور است. فرخنده با لباسهای سبز اتاق عمل به بانک خون می رود و مثل همیشه مثل هفته قبل و ماه قبل خونش را هدیه می کند، دلش شاد است که اگر زن است و نمی تواند در جبهه با ترکش آهنین یا تیر آتشین خونش ریخته شود اما با همو که با ترکش آهنین و تیر آتشین خونش ریخته خون هدیه می کند تا بار دیگر او جان بخش جبهه ها باشد. 3. زن جوان هر شب از پشت حصیر چوبی آویزان به پنجره اتاق ساعت ها خیابان را می نگرد شاید که مهدی بیاید، آ نقدر محجوب و آرام است که هرگاه بعد از گذشت شبها از دور در تاریکی خیابان مهدی را می بیند از پشت حصیر کنار رفته و خود را مشغول به کاری می کند و آنگاه که مهدی به خانه وارد می شود گویی که او اصلاً در انتظار نبوده است. آن شب هم با دلی امیدوار با آمدن محبوبش ساعت ها خیابان را نظاره کرد، دیروقت بود و چشمانش خسته ناگهان از پشت سر صدایی شنید، وحشت وجودش را پر کرد برگشت و چهره ی زیبای مهدی را دید، چقدر هنگام خندیدن چهره اش دوست داشتنی می شود. مهدی با لبخند با او گفت: این خیابان ها از نگاه های تو خسته شده دست از سرش بردارد. زن با خجالت سر به زیر کرد و در تعجب بود که مهدی از کجا راز او را می داند؟

(0) نظر
1389/6/14 23:9

تبین جایگاه ارزشی ، فرهنگی و حقوقی زنان تحصیلکرده با رویکرد به نظام حقوقی اسلام و قانون اساسی تساوی زن و مرد بر اساس عدالت اصل برابری و مساوات بین انسانها یک رکن اساسی در مکتب مقدس اسلام است و تبعیض به عنوان بر هم زننده ی تعادل جامعه و ضد عدالت و ظلم به نوع بشر است. از دیدگاه اسلام ، زن و مرد از نظر ارزش های انسانی ، یکسان و هم تراز یکدیگرند و با وظایف مشخص برای حیات طیبه آفریده شده اند و برتری هر یک تنها به کسب فضایل معنوی ، منحصر شده است. گزاره ی اول : برابری زن و مرد در خلقت و انسانیت ، به این معنا که زن یک موجود تبعی و فرعی نیست ، تفکرات و مکاتب مخنلف دنیا در طول تاریخ ، یا زن را انسان نمی دانستند و یا در انسانیت ، او را شریک و همتای مرد نمی دیدند ولی از دیدگاه اسلام ، تمام انسان ها از نقطه نظر ذات انسانی ، برابرند و همه از شرافت و کرامت انسانی برخوردار هستند و انسانها اعم از زن و مرد ، مکمل یکدیگرند و جایگاهشان در نظام متوازن هستی ، جزئی از این کل منسجم است و خلقت انسان که سمبل جهان آفرینش است بر اساس برابری پی ریزی گردیده و حقوق انسانها نیز بر مبنای عدالت ، قاعده بندی شده است. اگر مدعیان حقوق بشر حدود یک قرن است که از تساوی انسان ها و برابری حقوق زن و مرد دفاع می کنند ، اسلام به عنوان مترقی ترین مکتب جهان شمول ، چهارده قرن قبل ، اصل برابری را پایه گذاری کرده و قرآن کریم سوره ای به نام زن «نساء» دارد. اولین آیه ی سوره ی نساء ، عالی ترین اعلامیه ی حقوق بشر برای کرامت انسانها و تساوی زن و مرد است ؛ «ای مردم ! بدانید پروردگارتان خدایی است که شما را از نفس واحده خلق کرد و از همان نفس واحده ، زوجش را آفرید.» زن و مرد از یک ماده ی حیاتی پدید آمدند ، عناصر وجودی شان واحد و برابر است. هر دو از روح خدا درونشان دمیده شده است ، پاداش مقابل کار نیک و مجازات در برابر گناه به طور یکسان است. از لحاظ کرامت انسانی و مسایل سیاسی و اجتماعی بین مرد و زن تفاوتی نیست اما از لحاظ حقوقی خانوادگی و زناشویی ، تفاوت هایی هست که این تفاوت ها به خاطر تفاوت های زیستی است. تفاوتها به بعد مادی یا ابزاری انسانها مربوط می شود و در این تفاوت ها نیز حکمت ها و رازهایی در جهت کمال انسان ها و رفاه زنان نهفته و الا از نظر روحی و حیثیت انسانی بین زن و مرد تساوی و یکسان بودن ، امری قطعی است. گزاره ی دوم : در برابرسازی حقوقی ، اجتماعی ، سیاسی و ارزش مندی که همه ی افراد از حقوق اجتماعی یکسان برخوردار باشند و بتوانند در مقابل تجاوز دیگران به حقوق شان از خود دفاع کرده و برای دفاع از حق ، استقامت بورزند ، جزء اصول اولیه اسلام و قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران است. در قانون و فرهنگ اسلامی ، زن و مرد در بهره مندی از کسب و تلاش و پاداش و مجازات و الزام به وظایف و مسؤلیت ها یکسانند. همچنین در قانون اساسی و قوانین مدنی ، وجود فرصت های برابر در دسترسی به امکانات اقتصادی ، سیاسی ، حقوقی ، علمی ، آموزشی ، بهداشتی ، دریافت دستمزد برابر در مقابل کار یکسان ، برابری در امور سیاسی مانند رأی دادن و انتخاب کردن و انتخاب شدن ، محرز است. بنابراین اولاً علاوه بر این که اسلام و تفکر دینی ، زن را انسان و دارای کرامت انسانی و کمالات بشری برابر با مرد می داند ، زن را موجودی ارزشمند می انگارد و قائل به تساوی زن و مرد در ارزشمندی است ؛ منظور از ارزشمندی اعم از ارزشمندی فردی و اجتماعی است ، اولاً این که فرد در عبودیت شخصی خودش ارزشمند باشد و در رابطه هایی که با خداوند دارد می تواند به مقام کمال قرب برسد. بنابر آیات قرآن ما معتقدیم که راه بهشت برای زن و مرد به طور مساوی ، هموار است و راه تقرب برای هر یک به صورت یکسان فراهم است. ثانیاً علاوه بر ارزشمندی در مقامات معنوی ، ارزشمندی در تحولات اجتماعی است که زن و مرد ، هر دو در تحولات اجتماعی میتوانند نقش آفرین باشند و از آنان نقشهای ارزشمندشان پذیرفته شود. اگر اجتماع را در زمان ضرب کنیم ، حاصل آن تحولات تاریخی است و زن می تواند در تحولات تاریخی ، ارزش هایی را خلق کند و ایفای نقش نماید. مثل حضرت زینب سلام الله علیها که توانست در زمان خودش برای هزار سال بعد تحول ایجاد کند و ارزش بیافریند و برنامه ریزی نماید. بنابر این برابری زن و مرد در ارزش مندی و در حیطه ی برابری در انسانیت و تحولات اجتماعی ، ما را از تفکر سنتی که زن را ضعیفه دانسته و او را ارزشمند برنمیشمارد ، جدا می کند. گزاره ی سوم : که راه ما را از دنیای غرب و نگرش مادیون جدا می کند ، انتظارات مختلفی است که از زن و مرد به خاطر تفاوت های زیستی آنان داریم. چرا خدا زن را زن و مرد را مرد آفریده است؟ به دلیل اینکه انتظارات خاصی را از جنس زن دارد که از مرد ندارد و متناسب با انتظارات است که خدا استعدادهای متفاوت به زن و مرد داده است. در بین موجودات هم ضعف و اضافه هایی وجود دارد ، مثلا قوه ی باصره ی انسان (بینایی چشم) نسبت به کرکس خیلی ضعیف تر است. قوه ی بینایی کرکس به خاطر طعمه یابی به گونه ای است که حدود 2000 کیلومتری خودش را می بیند ولی انسان نمی تواند و این ضعف و اضافه های بینایی ، دلیل بر ضعف شخصیت کرکس نیست و این امر نشانه ی ضعف انسان نسبت به کرکس نبوده ، بلکه آن نیاز کرکس است ، در حالی که انسان به چنین چیزی نیاز ندارد و به معنای عیب انسان در خلقت محسوب نمی شود. بنابراین تفاوت های استعدادی بین زن و مرد در برخی از زمینه ها نباید به ضعف و قدرت یا برتری یکی بر دیگری در حیثیت های انسانی فرض شود ، بلکه صرفاً تفاوت هایی است که کارآمدی های ویژه ی زن و مرد را مشخص میکند. مثلاً یک پدر عادل و دانا بر اساس استعدادهای فرزندش دارایی اش را قسمت می کند. یک فرزند ، استعداد تجاری دارد ، کارخانه را به او می سپارد. این تقسیم بندی متفاوت نشانه ی آگاهی و عدالت مندی است. این کار آمدی است که ارزشمندی را ایجاد می کند. عقل سلیم و آگاه ، احساسات سرشار و عاطفه ی زنان را با تقدیر و تفسیر صحیح ، لازمه ی پرورش عاطفی فرزند در خانواده می بیند. تفاوت های استعدادی ، حقوق متفاوتی را نیز می طلبد. انتظارات خاص از زن مثل عطوفت فراوان ، نیاز به حمایت های ویژه هم دارد. اگر از زن خواسته شده در تولید و تربیت انسان ، مادری کند و وظایف مادری را خوب انجام دهد ، باید متناسب با آن نیاز به نفقه نیز توسط مرد تأمین شود ، و برای اینکه عملیات حضانت و پرورش را به نحو احسن انجام بدهد نیاز به حمایت دارد ، یعنی حتی یک وظیفه را نیز به نفع زن قرار می دهد. تفکر فمنیستی ، نفقه گیری زن از مرد را نشانه ی تحت الحمایه بودن زن و توهین به زن می داند. پاسخ منطقی این نظریه ی نادرست ، این است که گاهی مصداق تحت الحمایه بودن ، کودکی یا ناتوانی است که چون خود قادر به تهیه ی امکانات و تأمین زندگی نیست تحت الحمایه و نفقه گیر می شود ولی گاهی اوقات یک شغل مهم مثل معلمی و پزشکی و پرستاری از نظر بودجه ، تحت الحمایه یک وزارتخانه قرار دارد تا آنان بتوانند به راحتی به شغل شریفشان بپردازند و به جامعه خدمت کنند و این نشانه ی شأن معلمی و پزشکی است نه ضعف آنان. بنابراین در نگرش اسلام ، شأن مادری ، شأن بالایی است و انتظار بالایی هم از زن در مقام مادری ، همسری و مربیگری جامعه ی بشری داریم. زن ، مادر است و خدا به خاطر پرورش نسل بشر به او ویژگیهایی بخشیده است که در وجود او انسانها پرورش می یابند و مسئولیت بارداری ، زایمان ، شیردادن و تربیت نسل را بر عهده ی زن نهاده است. امام راحل فرموده اند :« دامن زن ، مدرسه ای است که انسان در آن تربیت می شود.» پس زن ، منتقل کننده ی ارزشها به جامعه است. زن ، انسان ساز و تمدن پرداز است. نقشی که زن در اداره ی خانواده و جامعه و بخش های مهم مملکت دارد ، در پیشرفت و تعالی جامعه بسیار حائز اهمیت است. اصولاً تفاوت های موجود میان زن و مرد ، مربوط به نقشی است که در ساز و کار تولید مثل ایفا می کند ، اما در دیگر موارد ، آنجا که از نقش خانوادگی منفک شده و وارد سلسله مراتب اجتماعی می شوند ، رفتارهای یکسانی طراحی شده و این به معنای این حقیقت است که زن و مرد به خوبی قادرند در رهبری و حفظ تعادل اجتماعی ، نقش یکسان و فعالی را ایفا نمایند. در جوامعی که شرایط اجتماعی ، فرهنگی و سیاسی دستخوش عدم تعادل می گردد ، حقوق زنان نادیده گرفته می شود. هر چه نسبت عدم تعادل اجتماعی بیشتر باشد پایمال شدن حقوق زن نیز بیشتر خواهد شد مثلاً در برخی از جوامع به دلیل ساختار فرهنگی و سنتی ، مردسالاری را تقویت می نمایند و عدم حضور زنان و ایفای نقش در نظام سیاسی ، اجتماعی را به آنان تحمیل می کنند. علت تبعیض ناروا و رفتار تحقیر آمیز نسبت به زنان دلیل اصلی تبعیض و رفتارهای تحقیر آمیز نسبت به زنان در بعضی از کشورهای اسلامی ، بی توجهی به اجرای احکام و قوانین حیات بخش اسلام و فاصله داشتن از فرهنگ اسلامی است و الا بدون شک ، مکتبی که در 14 قرن قبل قادر بوده با وجود پایین بودن سطح دانش و بینش عامه ی مردم ، زمینه ی مساعد برای رشد و تکامل انسان ها را فراهم سازد تا از دامن جامعه و متن امت اسلامی ، قدرت های بزرگ علمی ، نظامی ، سیاسی و اجتماعی بروز و ظهور نماید و پایه گذار تمدن جهانی شود ، در عصر کنونی بهترین ابزار و اهرم برای حرکت جامعه به سوی رشد و تعالی می باشد. مکلف شدن زن به تکالیف و مسئولیت های معین در جوامع انسانی ، زنان و مردان به لحاظ زیستی که در تولید مثل دارند تفاوت رفتاری نیز دارند که در این خصوص ، حقوق متفاوت را اجتناب ناپذیر می سازد. ناظم خلقت نیز هر جا که مربوط به حفظ نسل می شود تفکیک نقش و وظیفه ی زیستی ایجاد نموده و حقوق متناسب را تعیین کرده است. در حقیقت منشأ تفاوت های حقوقی ، تفاوت های زیستی آنان است و باید حق هر یک متناسب با وضع خلقتی و تکوینی باشد. این ها از جمله حرف های نو و مفید به حال زنان بلکه جامعه ی بشری است که فقط در مکتب اسلام و در قانون اساسی ایران اسلامی مشاهده می شود. تبعیض علیه زنان یکی از تأکیدات مکرر مقام معظم رهبری ، مبارزه با فقر و فساد و تبعیض است. ما نه تنها تبعیض علیه زن را قبول نداریم و در رفتار اجتماعی و خانوادگی ما جایی ندارد بلکه برای مقابله با آن مجازات نیز تعیین شده است و آن حلقه ی مفقوده ای که زنان جهان در پی یافتن آن هستند در اسلام نهفته است و به نظر من ایران اسلامی قادر است سردمدار دفاع از حقوق بشر زنان و پرچمدار آزادی و نجات زنان از ظلم و تعدی رایج در جهان نسبت به زن باشد. تبعیض علیه زن یعنی ظلم ، یعنی ستم به زن و این مسأله نه در قاموس و منطق اسلام جا دارد و نه قانون اساسی چنین اجازه ای را داده ، بلکه قانون اساسی هرگونه ستم و تبعیض ناروا علیه زن را نفی کرده و اسلام با هرگونه ظلم و ستم مبارزه می کند و قوانین اسلام مملو از حمایت و پشتیبانی از مظلوم است و برای رفع هرگونه تبعیض علیه زنان بایستی با تکیه بر عدالت اسلامی و بهره مندی از قوانین اسلام ، اقدام نمود ، زیرا واژه ی تساوی برای استیفای حقوق زنان ، نارساست. آن چه پاسخگوی به حق نیازهای جامعه ی زنان و به تبع آن کل جامعه است ، بهره گیری از واژه ی عدالت و برقراری تعادل و توازن در همه ی ابعاد حقوقی است و در اموری که اختیارات و مسئولیت ها در آن مختلف است در حکم عدم برابری منطقی بوده و در واقع ظلم به زنان است لذا در این زمینه اسلام حرف اول را می زند و در قانون اساسی و روند نظام جمهوری اسلامی ایران ، ما حرف نوی برای بهبود بخشیدن به وضعیت زنان در دنیا داریم و با نگرشی کلی و جامع به مکتب مترقی اسلام ، آنچه بیش از همه جلب نظر می کند ایجاد موازنه و برقراری تعادل در جامعه است. برای فهم بهتر و درک درست این مطلب و به دور ماندن از خطا و هرگونه پیش داوری ، بایستی به احکام اسلام به عنوان یک کلیت نگریست. در تفاوت ها کفه ی حقوقی به نفع زنان است. مسأله ی تفاوت دیه یا ارث ، به تنهایی ممکن است تصویر غلط تبعیض علیه زن را در نظر بیاورد ولی با تعمق در فرهنگ اسلامی روشن می شود که اسلام به خاطر محافظت از کیان زن و فرزندان ، هرگونه مسئولیت تأمین اقتصاد خانواده را به عهده ی مرد نهاده ، و همچنین به دلیل حمایت های مادی و معنوی از نقش حساس زن ، تفاوت های زیستی زن و مرد ، وجود تفاوت های حقوقی و مسئولیتها را گریز ناپذیر می نماید و مهم تر اینکه چرا زن از مزایای حقوقی که اسلام برای او لحاظ نموده ، مثل مهریه ، نفقه ، مزد شیر دادن و حق الزحمه در قبال اداره ی امور خانه که از مترقی ترین قوانین در جهت استیفای حقوق زنان است ، محروم بماند؟ قابل توجه این که در این تفاوت ها کفه ی حقوقی به نفع زنان است و با عنایت اسلام به این امر مهم و حیاتی ، برتری این دین مقدس را نسبت به دیگر نگرش های حقوقی جهان آشکار می سازد. در پاره ای از جوامع ، در هم ریختگی نقش زنان در حفظ و بقای نسل و زوال خانواده ، موجبات به هم ریختن نقش او در اجتماع را نیز فراهم کرده است. نادیده گرفتن نابرابری های جنسیتی و نقش متفاوت زن و مرد در تولید مثل و حفظ و سلامت و سعادت نسل انسان ، جوامع بشر را دچار بحران های اخلاقی و اجتماعی ساخته است. لذا باید آن دسته از رفتارهایی را که پایه ی زیستی داشته و حافظ نظام خلقت هستند ، شناسایی نموده و از این طریق رفتارهای طبیعی انسان را که در پوشش توانایی های متمایز انسانی وضعیت غیر متعادل یافته اند شناسایی کنیم و بر مبنای نظام استوار خلقت پیش برویم و شیوه های منطقی و روش های صحیح علمی داشته باشیم. کمال هر موجودی در این است که استعدادهای فطری او شکوفا شود و توانایی هایی که آفرینش در نهاد او به ودیعت نهاده است ، به ظهور برسند و از این رو ، رشد ، پرورش و تقویت خصوصیات مربوط به هر یک از دو جنس زن و مرد در رشد شخصیت او تأثیر قابل ملاحظه ای دارد. فرد هنگامی شخصیتی سالم و متعادل خواهد داشت که زن ، زن باقی بماند و کمال مرد نیز در این است که مرد باشد و مرد باقی بماند. هر یک از این دو اگر بخواهد پا جای پای دیگری بگذارد ، مسخ و از خود بیگانه می شود. توجه به این مساله در محیط خانوادگی در تمام مراحل زندگی فرزندان ، اهمیتی ویژه دارد زیرا سعادت خانوادگی در گرو این است که هر یک از زن و مرد طبق نظام خلقت ، نقش خاص خود را ایفا کند. بنابراین توجه به تفاوت ها موجب برقراری عدالت خانوادگی و به تبع آن عدالت اجتماعی می شود و شارع مقدس اسلام در تبیین جایگاه ارزشی و حقوقی زن و مرد به وضوح ، آن را بیان کرده است. آیه ی «الرجال قوامون علی النساء بما فضل الله بعضهم علی بعض. و بما انفقوا» . نظایر آن باید به درستی تفسیر و تبیین شود تا شیرینی و عدالت مداری آیات قرآن و احکام نورانی اسلام در ذائقه های سیاسی ، فرهنگی ، اجتماعی و حقوقی اندیشمندان و سیاستمداران دنیا جا بیفتد و جامعه ای بشری از آن بهره مند گردد. قوام یعنی کارگزار ، با استقامت و کسی که روزی را تهیه می کند. «بما فضل الله بعضهم علی بعض. و بما انفقوا» مردان از آن جهت که خدا بعضی را بر بعضی فضیلت و برتری داده است و به خاطر نفقه ایی که می پردازند بر زنان اقوی هستند. گاهی به طور کلی زن در برابر زن است – و گاهی مرد در برابر مرد – در مواردی زن و مرد در برابر هم قرار می گیرند و گاهی زن در برابر شوهر است که با هم متفاوت می باشد. این آیه در مقابل شوهر است نه زن در برابر مرد به عنوان جنسیت. در فلسفه و عرفان به عنوان حکمت نظری ، زن و مرد انسان کامل و کبیر در کل هستی می باشند ، انسان کبیر با تکیه بر کرامت انسانی وجود دارد که نه زن بودن مطرح است و نه مرد بودن ، بلکه هم زن است و هم مرد ، کسی حق ندارد امتیازبندی کند و در جوامع بشری همواره گفته می شود مرد صاحب امتیاز است و زن با چه میزان مانند اوست یا مرد الگوی اول است و زن مانند او. این نگرش خلاف منطق اسلام است. در اسلام برتری ، اولویت و امتیاز از آن متقین است ؛ «ان اکرمکم عند الله اتقیکم». حکمت عملی نیز سه زاویه دارد : 1- خودسازی و خودپردازی یعنی اخلاق. 2- خانواده سازی ، خانواده پردازی ، استحکام و رشد خانواده و حرکت به سوی کمال. 3- جامعه سازی و جامعه پردازی ، پیش بسوی ترقی و پیروزی. « و لا تتمنوا ما فضل الله به بعضکم علی بعض. للرجال نصیب مما اکتسبوا و للنساء مما اکتسبن و اسئلوا الله من فضله ان الله بکل شیء علیما» ( و از خداوند بعضی از شما را بر بعضی دیگر فضیلت داده ، آرزو نکنید و نخواهید ، که برای مردان بهره ایی و برای زنان بهره ایی است از آنچه کسب نمودند و خداوند را از فضلش سئوال کنید ، به درستی که خداوند بر همه چیز داناست). جمهوری اسلامی ایران تحولات جدید دنیا را در زمینه ی حقوق بشر به طور اصولی به رسمیت شناخته و از نقش زنان در تصمیم گیریهای مهم استقبال و حمایت می کند و بر این باور است که بدون حضور زنان و تأثیر گذاری نقش آنان ، جامعه به توسعه ی سیاسی ، فرهنگی و اقتصادی نخواهد رسید و چنان چه اسلام ناب محمدی (ص) در عمل به اجرا در آید ، می توان دموکراسی را به طور کامل تحقق بخشید. حرف منطقی و اصولی ما با سازمان ملل وطرفداران حقوق زنان این است که چرا نباید همه ی ملت ها با فرهنگ و منطقی خویش تعاریف متفاوتی از مفهوم حقوق خود داشته باشند و چرا نباید از مصادیق مورد قبول و صحیحی که کاملاً توجیه علمی و عقلی و منطقی دارد ، بهره مند گردند؟ این تفاوت ها بیش از آن که از رویکردهای متفاوت ایدئولوژیک ناشی شده باشد از حقیقت عمیق تری برخوردار است و آن مسأله ی توجیه حقوق بشر به تصور یک ملت از قواعد اخلاقی است که محصول شرایط فرهنگی خاص است. وضعیت فعلی حقوق بشر به تصور یک ملت از قواعد اخلاقی است که محصول شرایط فرهنگی خاص است. وضعیت فعلی حقوق بشر و ناتوانی جامعه ی جهانی در دستیابی به یک معنای مشترک در این زمینه ، نشانگر این نکته است که انسان ، موجود پیچیده ای است که شرایط اجتماعی و فرهنگی بسیار پییچیده ای دارد و دقیقاً همین تفاوتهای اجتماعی و فرهنگی اوست که امکان دستیابی به اصول مشترکی در این زمینه را غیر قابل حصول می سازد. دخالت شرایط فرهنگی ، اجتماعی در جای دیگری که تأثیر عوامل فرهنگی مثل اهمیت دادن به ارزش های خانوادگی ، اخلاقی و مذهبی بر شکل ساختار حقوق بشر زنان تأثیر گذاشته و به مرزبندیهای خاص می انجامد ، امکان پذیر نیست. در کشور ما دو عنصر ، بسیار مهم و تعیین کننده است ؛ یکی تاریخ و تمدن چند هزارساله ، و عنصر دوم مذهب و ارزشهای اسلامی است که تهذیب و غنی ساختن فرهنگ ملی ما بیشترین نقش را در تشکیل ساختار تاریخ و جامعه ی ما ایفا نموده است. در واقع ترکیب این دو عنصر اساسی ، ساختار حقوق انسانی و بخصوص حقوق زنان در این سرزمین را تعیین می نماید. بنابر این بهره گیری از واژه ی برابری بر اساس عدالت ، بهترین راه مبارزه با هرگونه حق کشی و تبعیض علیه زن است و این همان حرف نو بلکه جدیدترین و مترقی ترین نوع دموکراسی و تساوی زن و مرد است ؛ یکسان ساختن زمینه ی رشد زنان شاغل و خانه دار به منظور آشنایی با حقوق اجتماعی ، سیاسی و مسئولیت های خانوادگیو هموار ساختن راه برای زنان کشور جهت ایفای نقش خود در تحقق اهداف انقلاب اسلامی و گسترش ارزشهای دینی و فرهنگی و مشارکت آنان در مبارزه با امپریالیسم و صهیونیسم و استعمار و همه ی اشکال تبعیض به استثنای مختصات شرعی. توجه به ارائه ی خدمات حقوقی به زنان و استفاده از ابزارهای قانونی و حقوقی برای احیای حقوق زنان با کمک فقهاء و علماء و مراجع و آیات عظام در جهان معاصر. هدفمند بودن دفاع از حقوق زنان به منظور رسیدن جامعه ی اسلامی ایران به وضعیت مطلوب حقوق خانواده. توجیه نخبگان فکری جامعه در مورد اهداف این حرکت. شناسایی تخریب گران فکری در مباحث زنان و رقابت علمی ، سیاسی و فرهنگی با تفکری که جنبش های فمنیستی را طراحی کرده و به مهندسی افکار عمومی در این جهت می پردازد. طراحی شیوه های زدودن تفکرات بی پایه در مورد زنان. آگاهی زنان از وظیفه ی اصلی ، حیاتی ، تعیین کننده و بسیار حساس و مقدس خود نسبت به ایجاد و حفظ کانون گرم خانواده که اساس و پایه ی اصلاح جامعه است و شناخت مسئولیت سنگین تربیت نسلی مبتنی بر ارزشهای انسانی که موجب می شود زن از ثمره ی فکر و دامان خویش استفاده ی بهینه ببرد.

(0) نظر
1389/6/14 23:7

بیایید به سرزمین عشق و عرفان سفر کنیم ؛ سرزمینی که تجلی گاه شکوه ایثار است ؛ سرزمینی که همه یکرنگی و اتحاد است. این جا سرزمین عشق و ایثار و فداکاری است. ای قلم ها! بدون وضو در این حریم مقدس وارد نشوید. ای همسفران ! لازمه ی ورود به این سرزمین ، داشتن دل هایی پاک و بی آلایش است. کسانی که صفای سینه ندارند ، ورودشان به این سرزمین ، ممنوع است! حرمت و قداست این سرزمین بسیار زیاد است. این سرزمین متعلق به شیرزنان عارفی است که در هشت سال دفاع مقدس ، حماسه ها آفریدند. آن ها با توکل به خداوند و با تأسی به حدیث متواتر و شریف الثقلین (1) به دو امانت گران بهای الهی چنگ زدند و آن را الگوی و سرمشق خود ساختند. بیایید به این سرزمین روحانی سفر کنیم ، تا بسیاری از حقایق را دریابیم ؛ سرزمینی که همه نور خداست و عظمت خدا را به وضوح می توان در آن مشاهده کرد ؛ سرزمینی که معنای واقعی عبادت ، عشق ، شوق نیایش ، نماز ، محبت ، مشارکت ، خلوص ، انفاق ، گذشت ، ایثار جان ، خداشناسی و هزاران خصلت زیبای دیگر را در حد کمال در خود جای داده است ؛ سرزمینی که از هر گوشه و کنار آن می توان هزاران نکته ی اخلاقی و اجتماعی آموخت ؛ سرزمینی که ساکنان آن همه به ریسمان الهی چنگ می زنند و به انگیزه ی تعبد نسبت به فرمان الهی و به قصد وصول به مقام فناء الی الله حرکت کردند. اینان سبقت گیرندگان جهاد و شهادتند و شهادت را نزدیک ترین راه تقرب به ذات احدیت می دانند. (2) در سرزمینی که سراسر وحدت و عشق است ، همه به دنبال یک هدف می گردند و آن رضای خداست و در این صحنه ، همه در تلاشند تا گوی سبقت را از دیگران بربایند. آنان به راستی مصداق این آیه ی شریف هستند : «یبتغون فضلاً و رضواناً و ینصرون الله و رسوله و اولئک هم الصادقون.» آن ها فضل خداوند و رضای او را می طلبند و خدا و رسولش را یاری می کنند ، آن ها راستگویانند. (3) آری ، سخن از شیر زنانی است که از همان روزهای نخست که رژیم بعثت عراق اسلامی مان فرود آورد ، همدوش مردان یا حتی جلوتر از آن ها فریاد «هل من ناصر ینصرنی» حسین زمان خویش را لبیک گفته و وارد صحنه های نبرد شدند. زنان متعهد و مؤمن کشورمان همانند دریایی خروشان به سوی مقصد نهایی (رضای خداوند) حرکت کردند. فضای عجیبی حاکم بود و گویی همه جا بهشت بود و رایحه ی بهشتی به مشام می رسید. مگر می شود این صحنه ها را دید و منقلب نشد؟ عجب فضای آکنده از معنویتی! این جا می شود حضور خدا را حس کرد و قطعاً آن ها خدا را با چشم دل می دیدند ، که چنین مشتاقانه ایثار می کردند. الله اکبر ، الله اکبر ، عجب اتحادی ! این شیر زنان در کدامین مکتب پرورش یافته اند که چنین اند؟ قطعاً آن ها دست پرورده ی مکتب زهرا و زینب اند ؛ زهرایی که بانویی به تمام معنا نمونه و الگو بود و نخستین شهید راه ولایت ، و زینبی که با صبر استقامت ، تمام منزلگاههای کربلا را با همه ی مصیبت هایش طی کرد و یزید و یزیدیان را رسوا نمود. بله ، آن ها با الگو گرفتن از ائمه ی معصومین (ع) راه خویش را یافتند. « یکی از ویژگی های آفرینش که خداوند حکیم در فطرت آدمی به ودیعه نهاده است ، الگو سازی و الگوپذیری در زندگی است.» (4) نقش زنان و زمینه های حضور آنان در دفاع مقدس شیر زنان ما با تمام مشکلات و دشواری ها مبارزه کردند تا اسلام و مسلمانان پیروز شوند. زنان ما همواره در طول دفاع مقدس در صحنه حضور داشتند و حضور آن ها را در ابتدا از دو دیدگاه می توان بررسی کرد ؛ 1- حضور نظامی 2- حضور غیر نظامی که در مرحله ی بعدی این دو را نیز می توان به شاخه های زیر تقسیم بندی نمود: حضور نظامی : 1- حضور در خط مقدم 2- حضور در مناطق بمباران شده ی مرزی. حضور غیر نظامی : 1- پشتیبانی فرهنگی و تبلیغاتی و ترویج شجاعت و روحیه ی شهادت طلبی 2- پرستاری ، مداوای مجروحان ، تهیه آذوقه ، تخلیه ی شهدا ، امداد رسانی ، اهدای کمک های نقدی و غیر نقدی به رزمندگان. حضور نظامی در این سرزمین مقدس می شود معنای واقعی جهاد را شناخت و مفهوم دفاع از ولایت و فداکاری و صبر و استقامت را معنا کرد. در این سرزمین می شود حضور زن را در جامعه شناخت و هیچ گاه وظایف سیاسی و اجتماعی را قربانی انزوای زنانه نکرد. «آری ، جهاد در اسلام زینت زندگی است و پیام اقتدار و شجاعت است ، استحکام دین و امنیت جامعه است. نشانه ی حیات و نشاط عمومی است ، دشمن را به تسلیم می کشاند ، دوستان را به اعتماد و صلابت دعوت می کند ، محرومان را به عدالت و امنیت امیدوار می سازد. آن گاه که دشمن به حریم ملتی هجوم آورد و زبانی جز زور نفهمد ، این مجاهدان دست از جان و مال شسته اند که به میدان نبرد می شتابند ، تا اقتدار دین را در پرتو جهاد مقدس خود حفظ کنند. آری ، جهاد دفاعی ، سنتی مقدس و ضروری برای مسلمانان است. حیات نو در پرتو جهاد و فداکاری به نام شهادت ، آوازه ی دیگری در شهر اولیاء پیدا کرد.» (5) به همین جهت زنان کشور ما ، در مناطق جنگی حضور می یافتند تا از فیض نبرد و جهاد فی سبیل الله محروم نمانند. زنان ما ، در هر پست و مقامی که بودند اعم از پزشک ، امدادگر ، و ... به صورت داوطلبانه به مناطق جنگی می رفتند ، تا دین خود را ادا کرده باشند. هجوم یک باره ی دشمن به مناطق مرزی و هم چنین بمباران های هوایی به شهرها ایجاب می نمود که زنان به صورت مستقیم در مناطق جنگی حضور پیدا کنند. آن ها در این مناطق علاوه بر این که کار امداد رسانی ، تخلیه ی شهدا و ... را انجام می دادند باعث تقویت روحیه ی مردان می شدند. آقای صالح موسوی عضو سپاه پاسداران خرمشهر در خصوص آن روزها می گوید :« در خرمشهر ، خواهران مقاوم خونین شهری که آیینه ایی از پارسایی ، تقوا ، فداکاری و تداعی و تجسم پیروی از حضرت فاطمه ی زهرا (س) بودند ، آن لحظه من شاهد بودم که چگونه دخترها اجساد را از گوشه و کنار کوچه و خیابان این شهر زیر آن خمپاره ها و آتش ها جمع می کردند و با وانت ، در حالی که در تیررس دشمن بودند ، به گورستان می بردند.» (6) از جمله این شیر زنانی که در این مناطق حضور داشتند ، دختر دلیر خرمشهری «شهناز جاجی شاه» است که در روزهای اول جنگ با اسلحه در سنگرهایی که خودش با دست خود کنده بود ، نگهبانی می داد و در ساعات غیر نگهبانی به کمک مجروحان رفته بود ، بر اثر اصابت خمپاره به فیض عظیم شهادت نایل شد و مادرش او را با دست خویش به خاک سپرد. «خیر النساء ملکی» جانباز 70 درصدی می گوید :« من از کودکی در خوزستان بودم و با شروع جنگ ، خودم ، شوهرم ، پسر و دخترم در شهر ماندیم. صبح ها با کمیته ی امداد همکاری می کردیم و بعد از ظهرها به رزمنده ها جیره ی غذایی می دادیم. من و دخترم آشپزی می کردیم. لباس سربازها را می دوختیم. تقریباً لباس یک گروهان دست ما بود. صبحانه و نهار رزمنده ها را تهیه کرده و برایشان می بردیم. مهمات بار می زدیم و به رزمنده ها می رساندیم. زخمی ها را به بیمارستان طالقانی منتقل می کردیم. دخترم نیز 22 سال سن دارد و جانباز است ، ولی خدا را با تمام وجود شکر می کنم.» (7) مادرم ! مرحبا به صبوری ات! تو مجروحیت خود و دخترت را بسان مدال افتخاری به گردن آویختی. از پرورده ی مکتب زهرا و زینب ، جز این انتظار نمی رود. در تاریخ دفاع مقدس از این نمونه شیر زنان بسیار سراغ داریم ، که ذکر فداکاری های هر کدام از آن ها مستلزم نوشتن کتابی مستقل ، و از حوصله ی این مقاله خارج است. حضور غیر نظامی 1- پشتیبانی فرهنگی و تبلیغاتی و ترویج شجاعت و روحیه ی شهادت طلبی : در این سرزمین ، از خود گذشتگی به حد اعلای خود نمایان است. در این سرزمین می توان سر شادمانی مادران هنگام شهادت فرزندانشان را جویا شد. در این جا می توان تجلی شکوه و ایثار را از معلمان ادب آموخت ؛ معلمانی که با دستان خود بزرگمردانی را تربیت کرده و آن ها را روانه ی میدان جنگ می کردند و رفتن شان را نظاره گر بوده و بر خود می بالیدند که چنین انسان هایی را تربیت کرده اند. « زنان به لحاظ نقش ویژه ایی که دارند ، همواره تأثیرات مثبت بر روند مبارزات مردان دارند ؛ به طوری که می توان ادعا کرد اگر از حمایت معنوی و تهییج و ترغیب و همراهی زنان نباشد ، مردان هرگز توفیق حضور در صحنه های مبارزه و جهاد در راه خدا را نخواهند یافت.» (8) زنان مؤمن و نجیب سرزمین اسلامی ما با ایمان و توکل به خداوند و ایمان به معاد ، سختیها را راحت تر تحمل کرده و همواره با معبود خویش نجوا می کردند. بسیار زیاد سراغ داریم در جریان دفاع مقدس ، مادران نمونه ایی که فرزندان خود را تشویق به جهاد می کردند. مادری با داشتن پنج فرزند یتیم که آنها را با رنج فراوان در زاغه ها بزرگ کرده بود ، بعد از شهادت پسر اولش در حالی که پسر دوم و سومش را به جبهه فرستاده بود ، می گفت :« آرزو دارم دو پسر 14 و 16 ساله ام نیز به جبهه بروند تا من دین خود را نسبت به اسلام ادا کنم.» (9) مادر شهید همت ، بر پیکر خونین پسرش بوسه زد و گفت :« سلام مرا به امام حسین برسان و بگو امانتی که دادی ، پس فرستادم.» (10) شیر زنانی که فرزندانشان را روانه ی جنگ می کردند ، آرزویشان این بود که یا با پیروزی برگردند ، یا با شهادت. پیروزی اسلام برای شان مهم بود. اینان به راستی معنای آیه ی 11 سوره ی مبارکه صف را خوب درک کرده بودند که خداوند متعال می فرماید :« تؤمنون بالله و رسوله و تجاهدون فی سبیل الله با موالکم و انفسکم ذلکم خیر لکم ان کنتم تعلمون» ؛ (به خدا و رسول ایمان آورید و با مال و جان در راه خدا جهاد کنید ؛ این کار (از هر تجارتی) اگر دانا باشید ، برای شما بهتر است.) زمانی که مردان در صحنه های نبرد می جنگیدند ، احتیاج به آرامش و امنیت خاطر داشتند که این امنیت به همت بانوان تأمین می شد. زمانی که آن ها در جبهه ها بودند ، زنان نیز در صحنه ی تعلیم و تربیت فرزندانشان تلاش می کردند. همسر شهید می گوید :« چون مشوق اصلی همسرم برای حضور در جبهه بودم ، سختی های ناشی از نبودن او را تحمل می کردم.» (11) همسر شهید «غلام رضا صادق زاده» قبل از شهادت همسرش در نامه یی که برایش می نویسد ، چنین می نگارد :« خدا را شکر که به آرزویت (رفتن به جبهه) رسیدی. تو و یارانت در سنگر با هر نفس عبادت می کنید ، نمی دانم چه بگویم ، ولی قدر این لحظات را بدانید که شما در چند قدمی خدا هستید.» (12) «بسیاری از زنان ، همسران خود را حتی به قیمت از دست دادن همه ی لذات معمولی زندگی ، راهی میدان مبارزه می کردند و از فکرشان ، راهشان و آرمان هایشان دفاع می کردند» (13) چه بسیار خانواده هایی پس از شنیدن خبر شهادت فرزندانشان ، خدا را شکر کرده که چنین موهبتی را به آن ها عطا فرموده و با حفظ روحیه ی خود به دلجویی از دیگران می پرداختند و به کوری چشم دشمنان ، حتی روی جنازه ی فرزندانشان عطر و گلاب می پاشیدند. زنان در طول دفاع مقدس ثابت کردند که یکی از عوامل تقویت کننده ی روحیه ی رزمندگان و پشتیبانی فرهنگی آن ها از جبهه ها بودند. زنان در عرصه های مختلف اجتماعی در زمان دفاع مقدس شرکت داشتند و این مشارکت از لحاظ تبلیغاتی ، آثار مثبت فراوانی داشت. زنان باید به عنوان مادران ، همسران یا خوهران شهدا رسالت الهی خود را انجام داده و با عمل به وصیت نامه ی آن ها و بیان خاطرات ، حقانیت آن ها را به گوش جهانیان برسانند. زنان ما خود را ملزم به اطاعت از دستورهای الهی کرده بودند که از پاره های جگر خود گذشتند و آن ها را روانه ی میدان جنگ کردند و می دانستند در پس این همه سختی ها و رنج ها اجر و مزد خوبی نهفته است. زیرا رسول اکرم (ص) فرموده است :« گرداگرد بهشت را دشواری ها و گرداگرد جهنم را هوس ها و شهوت ها گرفته است.» (14) 2- پرستاری ، مداوای مجروحان ، تدارکات و امداد رسانی ؛ در این وادی مقدس می توان معیار همنشینی با دیگران را شناخت و در روابط اجتماعی ، حضور را تعریف کرد. بیایید تا چشمان خسته از دنیا را به تماشای زلالی ها و پاکی ها بگشاییم و لذات دنیای دیگر را بچشیم ؛ دنیایی که متعلق به عارفان و دلدادگان وارسته است ؛ دنیایی که فارغ از کینه ها و دورنگی هاست. چه زیباست دنیایی که عارفان آن ، دست از جان و مال خود شسته و غرق خدا شدند. در نخستین روزهای جنگ ، زنان ایرانی ، خانه و کاشانه ی خود را رها کرده و به صورت داوطلبانه به صحنه های نبرد رفته و به صورت های مختلفی شروع به فعالیت کردند. «روزی به دوختن گونی برای سنگر ها و پاسداری از شهرها پرداختند و روزی به تهیه ی آذوقه و لباس و ملحفه برای زخمی ها و بیمارستان ها و حضور فعال در مساجد جامع شهرها و زمانی به بافتن لباس گرم برای مجاهدین فی سبیل الله که عاشقانه به ضیافت الله شتافتند ، مشغول شدند و در هنگام عملیات ها بیمارستان های صحرایی برپا نموده و به تیمار راست قامتان شکسته بال پرداختند.» (15) خواهر 18 ساله ایی که خانه و کاشانه خود را رها کرده و راهی مناطق جنگی شده ، چه هدفی جز رضای خدا و حفظ اسلام می تواند داشته باشد؟ او با چه بینشی به تمامی امیال و خواسته های نفسانی خود پشت پا زده که شب ها تا صبح به پرستاری از مجروحان می پردازد؟ او در خاطرات خود می گوید :« در آبادان و بیمارستان طالقانی به عنوان امدادگر ، بیست شب به طور مرتب نخوابیده بودیم ، شب ها مجروح بیش تری می آوردند ، این کار را به خاطر عشق و علاقه می کردیم ، زمانی که بچه های مجروح را در آن حالت می دیدیم ، همه چیز را از یاد می بردیم.» (16) خواهرم! تو چگونه به دنیا می نگریستی که هیچ چیز دنیا برایت ارزشی نداشت؟ تو حتی سرپناه خودت را فروختی و پول آن را برای تهیه ی آمبولانس رزمندگان پرداختی و تمام دارایی ات را برای جبهه اهدا نمودی. تو نه تنها درایی ات ، بلکه وجودت را نیز وقف این کار کرده بودی و بیش تر ایام عمرت را در کمک به رزمندگان و حتی حضور در خط مقدم سپری کردی و از مجروحان پر افتخار دفاع مقدس محسوب می شدی.» (17) آن روزها حال و هوای خاصی در مملکت اسلامی ما حاکم بود. در میان این تکاپو ، نه تنها مادران تلاش می کردند ، بلکه دانش آموزان نیز در سنگر مدرسه علاوه بر درس خواندن به تهیه و تأمین وسایل مورد نیاز رزمندگان مشغول بودند و چه بسیار مدرسه هایی که به خاطر همین فعالیتشان مورد بمباران هوایی قرار گرفتند ! نمونه ای از آنها دبیرستان دخترانه ی زینبیه ی شهرستان میانه بود ، که به خاک و خون کشیده شد و ده ها دختر جوان به فیض شهادت و درجه ی جانبازی نایل شدند. « بار خدایا ! به وقتی که جنگجو در میدان جنگ است و مرزدار به مرزداری مشغول است ، هر مسلمانی را که به امور خانه ی آن ها رسیدگی می کند ، یا در نبود او به کفایت خانواده اش بر می خیزد ، یا او را به قسمتی از مال خود یاری می دهد ، یا او را به ساز و برگ جنگ کمک می نماید ، یا همت او را به نبرد با دشمن بر می انگیزد ، یا در حضور او درباره اش دعای خیر می کند ، یا حرمتش را در نبود وی رعایت می کند ، به او نیز اجر همان رزمنده را هم سنگ آن عنایت کن و عمل او را پاداشی نقد عطا فرما.» (18) نتیجه: با توجه به گستردگی نقش و جایگاه ویژه بانوان در طول تاریخ اسلام و به خصوص در زمان ظهور انقلاب و در طول هشت سال دفاع مقدس و پس از آن ، بیان همه ی آن دستاوردها در این نوشتار نمی گنجید اما به طور اجمال می توان گفت: اگر نبود فاطمه ی زهرا (س) ، مسأله ی ولایت در عربستان ختم می شد. اگر نبود زینب کبری (س) ، کربلا در کربلا می ماند. اگر نبودند شیرزنان این مرز و بوم در طول هشت سال دفاع مقدس ، سرنوشت انقلاب اسلامی ایران چیزی غیر از این بود. اگر مادران ، همسران و خواهران و دختران شهدا در بین ما نبودند و شاهد افتخار آن ها بر شهادت عزیزان شان نبودیم ، اینک به طور قطع و یقین ، فرهنگ ایثار و روحیه ی شهادت طلبی در میان مردان ، پسران ، جوانان و آحاد ملت نبود. پس ای خواهران عزیز! رسالت امروز شما بسی سنگین تر است! اگر دیروز ، ما با تهاجمی نظامی دشمن مواجه بودیم ، امروز با شبیخون فرهنگی او مواجهیم ، که این برای هر جامعه ایی ، حربه یی بس برنده تر است. از این رو خود را موظف و مکلف بدانیم تا با توکل به خدا و با سلاح ایمان ، علم ، عفت ، پاکدامنی ، ایثار ، شجاعت و شهامت و با الگوپذیری از حضرت فاطمه ی زهرا (س) و حضرت زینب (س) و شیر زنان حاضر ، و با اطاعت کامل و بی چون و چرا از ولایت مطلقه ی فقیه ، دشمنان قسم خورده ی اسلام و انقلاب را در رسیدن به هدفشان که همانا شکست انقلاب و نابودی اسلام است ، ناکام گذاشته و با جدیت و تلاش ، شاهد بالندگی و گسترش روز افزون اسلام و انقلاب در سرتاسر جهان بوده و زمینه ی ظهور منجی عالم بشریت حضرت مهدی (عج) را فراهم آوریم. پی نوشت ها: 1- انی تارک فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی 2- آشنایی با نهضت حسینی ، ص 69 3- سوره ی حشر ، آیه ی 8 4- خداوند در آیه ی 21 سوره ی مبارکه ی احزاب به الگوپذیری اشاره کرده است 5- مرا به خانه ی زهرا ببرید ، ص 102 6- آشنایان ناآشنا ، فرزانه ما فی ( به نقل از حماسه ی خرمشهر ) ، ص 10 7- شکسته بالان عشق 8- کنگره ی نقش زنان در دفاع و امنیت 9- نقش پشتیبانی رزمی زنان ، ص 29 10- ستاره های بی نشان 11- مجله ی زن روز ، مهر 1366 12- نامه های دلتنگی ، ص 25 13- مقام معظم رهبری ، کنگره ی بین المللی زن و انقلاب جهانی اسلام ، 1366 14- نهج البلاغه ، خطبه ی 176 ، ص 333 15- آشنایان نا آشنا 16- ستاره های بی نشان ، ج 1 17- از یاسهای کبود (مرحومه ناز بیگم حسین میرزایی) 18- صحیفه ی کامله ی سجادیه ، دعای 27 ، ص 161

(0) نظر
1389/6/14 23:5

چکیده:
فصل مشترک همه اولیای الهی و خیرخواهان بشری حفظ کرامت و حرمت انسان هاست که عامل صلح و امنیت و سعادت همگانی است. این هنجارهای عمومی آنگاه که آماج حرمت شکنان قرار می گیرد، نیاز به پاسداری دارد.برای مقابله با متجاوزان در همه زمان ها افرادی ایفاگر وجود داشته است، که با گذشتن از خود پاسدار امنیت عموم جامعه بوده اند. چگونگی ظهور و تجلی اقدامات این افراد در قالب ایثار و شهادت در برهه های مختلف زمان و نقش زنان در این میان از جمله نکاتی است که در مقاله حاضر به آن پرداخته می شود. مقدمه خلقت انسان به گونه ای است که هر فرد انسانی با تفاوت ها و تمایزاتی که دارد علاوه بر ظرفیت های جدیدی که در ارتباط با دیگر انسان ها برای زندگی اجتماعی فراهم می آورد، اختلافاتی در پیوند با دیگران آشکار می سازد که گاه به تعارض در زندگی جمعی با آنان ظاهر می سازد از سوی دیگر برخی مختصات نفسانی انسان ها آنگاه که بدون کنترل و هدایت عقل از مسیر فطرت خارج می شود در راستای اراده شیطانی مصیبت ها و ناملایمات گوناگونی را بر دیگر انسان ها تحمیل می کند. غریزه زیاده خواهی و انگیزه سلطه طلبی و روحیه برتری جویی گر چه، اگر در مسیر حکمت ایجاد آنها در وجود آدمی مورد بهره برداری قرار گیرند به رشد و کمال فرد و جامعه منجر می شوند و لکن رها از محدوده عقل سلیم و فطرت پاک انسانی که شرایع راستین در مکاتب الهی آنها را تأیید می کند، فجایع بی شماری را در هر زمان و مکانی بر جوامع انسانی تحمیل کرده و فرصت با هم زیستن و نعمت همبستگی همراه با آسایش امنیت جمعی را به جنگ و کشتار و غارت و چپاول و ناامنی تبدیل می کند، آن چنان که حرمت و کرامت انسان ها لگدمال شهوت پرستی، قدرت پرستی، ثروت اندوزی و سایر نمادهای نفسانیت شیطانی می گردد و آدمیان را در روزگاران قدیم و جدید و در سرزمین های مختلف اسیر وحشتناک ترین جنگ ها و ناامنی های پایان ناپذیر ساخته است. آنچه در این میان می تواند بستر ساز تفاهم و همزیستی مسالمت آمیز و بلکه همبستگی و هم گرایی همه احاد جوامع انسانی بشود، مشترکاتی است که در خلقت آدمیان از قدیم و جدید و از هرجنسیت و ملیت و با هر عقیده و اندیشه و انگیزه ای ذاتاً وجود دارد. تمام پیامبران الهی و مصلحان بشری در همه زمان ها و فرهنگ ها تلاش کرده اند تا آدمیان روزگار خویش را به سوی همین مشترکات فطری که خداوند در خلقت آدمی به ودیعه گذاشته است، رهنمون سازند و بسیاری از این انسان های برجسته در مسیر حفظ این مشترکات قربانی شده و شهدای راه نجات بشریت گشته اند. بازگشت از جنگ به صلح، از استبداد و استکبار به عدالت، کینه به محبت، عداوت به دوستی، بدبینی به اعتماد، سلطه طلبی به انسان دوستی و تجاوز به حقوق دیگران به حفظ کرامت و حرمت انسان ها فصل مشترک همه اولیاء الهی و خیرخواهان بشری است. اما پاسداری از همین هنجار های عمومی که ریشه در خلقت و فطرت بشر دارد و عامل صلح و امنیت و سعادت همگانی است، آن گاه که آماج حرمت شکنان و متجاوزان قرار می گیرد، نیاز به پاسداری و مراقبت همگانی دارند، لکن به دلیل آنکه عموم آدمیان در زندگی خود بیش از آنکه دغدغه دار شرایط اجتماعی و تحولات بیرونی باشند، معمولا ًسرگرم زندگی خصوصی یا حداکثر محدوده کوچک روابط خانوادگی و گاه خویشاوندی و قبیله ای خویش هستند. سلطه طلبان در همیشه تاریخ از همین غفلت بهره گرفته و بر روابط عمومی و اجتماعی انسان ها تأثیر منفی گذاشته اند. اگر در قدیم الایام فریب و نیرنگ و تفرقه افکنی و جنگ روانی همراه با ایجاد سرگرمی از یک طرف و ایجاد رعب و وحشت همیشه ابزار سلطه طلبان بوده است امروز نیز همین شگردها به کمک علوم و فنون جدید راه کارهای اساسی آنان برای سلطه بر جهانیان است. برای مقابله با این وضعیت عمومی که در همه زمان ها و مکان ها کم و بیش با فراز و فرودهایی جاری و ساری بوده است اقدام عملی افرادی که از هوشمندی، خودآگاهی، ایمان و تقوای الهی، انسان دوستی، خیرخواهی و ایثار برای دیگران جلوه های آشکارتری داشته است به صورت یک الزام عقلی یا ضرورت دینی بروز و ظهور کرده است، شهادت تجلی مجموع این صفات و اقدام عملی است. مفهوم ایثار و شهادت: در فرهنگ عمید تعریف لغوی شهادت به دو مفهوم آمده است : 1- گواه داران یعنی به حقانیت چیزی گواهی دادن و استناد به هر آنچه برای تأیید آن نیاز است. از جمله اقسام شهادت به معنی گواه دادن که در قرآن آمده است به شرح ذیل می باشد: - شهادت خداوند: به رسول من و آنچه در کتب آسمانی قرآن فرستادم اقرار داشته و از پیمان من پیروی خواهید کرد، همـه گفتند اقرار داریم، خداوند فرمود: شما گواه باشید، من هم بر شما گواه خواهم بود . - شهادت انبیاء: و ای رسول ما بگو به خلق که هر عمل کنید، خدا آن عمل را به شما بنمایاند و هم رسول و مؤمنان برآن آگاه می شوند، آن گاه به سوی خدایی که دانای عوالم غیب و شهود است باز خواهید گشت تا شما را به سزای نیک و بد اعمالتان برساند. - شهادت ملائکه: لیکن خدا به آنچه برای تو فرستاد گواهی می دهد که علم ازلی خود فرستاده و فرشتگان نیز گواهی می دهند. - شهادت پاکان: ما البته رسولان خود و اهل ایمان را هم در دنیا ظفر و نصرت می دهیم و هم روز قیامت که گواهان به شهادت برخیزند. - شهادت مؤمنین ومسلمین: اگر به شما در جنگ احد آسیبی رسیده بر دشمنان شما نیز در جنگ بدر شکست و آسیب سخت رسید، چنان که آنها مقاومت کردند، شما نیز باید مقاومت کنید، این روزگار را به اختلاف میان خلایق بگردانیم که تمام اهل ایمان با امتحان معلوم شود تا از شما هرکه ثابت در دین است ، گواه دیگران کند و خداوند ستمگران را دوست ندارد . - شهادت جوارح: پس امروز بر دهان هایشان مهر زنیم و پاها و دست های ایشان سخن گویند و گواهی دهند . - شهادت در میان مردم: خدا به یکتائی خود گواهی می دهد که جز ذات اقدس او خدائی نیست و فرشتگان و دانشمندان به یکتائی او گواهی می دهند . - شهادت در معاملات: و هرگاه معامله کنید در آن گواه گیرید و نبایست به نویسنده و گواه ضرری رسد، اگر چنین کنید، نافرمانی کرده اید، از خدا بترسید، خداوند به شما تعلیم مصالح امور کند و خدا به همه چیز داناست در ادیان دیگر نیز این قسم شهادت به کرارات آمده است و در عهدین در باب های مختلف به آن اشاره شده است، از جمله شهادت خداوند در تورات و انجیل چنین می خوانیم: - خدا شاهد است. از شهادت انسان ها مهم تر شهادت خداوند است، که هیچ کس نمی تواند آن را نقض کند . - او ضامن عهد و پیمان میان آدمیان نیز هست به هنگام ادای سوگند می توان او را شاهد گرفت. - زندگی مسیحایی باعث نمی شود، افراد منزوی و منفرد باشند بلکه در انبوهی از شاهدان هستند که آنها را به ایمان تشویق می کند، خداوند خود ناظر بر شاهدان است. - در تورات نیز اگرچه مستندات، مبین این است که شهادت از تفکر یهود دور است اما رجوع به قرآن گرامی داشتن شهادت در نزد یهودیان را نشان می دهد. 2- کشته شدن در راه خداوند مفهوم دیگر شهادت مرگ در راه خداوند است که در اسلام کسانی که در راه ایمان به خداوند کشته می شوند، در بالاترین درجات قرار دارند و قرآن و ائمه معصومین از شهدا به عنوان گرامی ترین افراد یاد کرده اند. از دید جامعه شناسی نیز شهادت طلبی از جمله مفاهیمی است که در قیام علیه حاکمان زور، انقلاب ها و دفاع در برابر دشمن مطرح می شود و آن چنان گسترش می یابد که تبدیل به یک ارزش اجتماعی می شود. لذا شهادت با توجه به ارزش های حاصل در جامعه معنی دار است، از آنجا که اصولاً شهادت کشته شدن در راه ارزش های هر جامعه است، اگرچه معیارها و ملاک های آن با یکدیگر تفاوت دارد . کشته شدن گاه در راه عقیده و گاه در مسیر میهن دوستی است و در پاره ای از موارد نیز هر دو جنبه را دربردارد. اگرچه در اعتقادات اسلامی شهید به کسی اتلاق می شود که آگاهانه در مسیر خداوند جان خود را تسلیم کند اما تأکید بر آزادگی در دنیا در آموزش های قرآنی و روایاتی که از ائمه معصومین به ویژه امام حسین(ع) وجود دارد، حقانیت و احترام به مرگ آزادمردان و زنانی که در راه مبارزه با ظلم ندای آزادگی را شنیده و جان خود را فدا می کنند، را به تصویر می کشد. بشارت ده، آن بندگانی را که چون سخنان را بشنوند، از نیکوترین آن پیروی کنند، خدا آنها را به لطف خاص خود هدایت فرموده و هم آنان به حقیقت خردمندانند. (آیات 17-18) کشته شدن برای باورها و ارزش ها در همه عصرها و از نظر همه پیروان آئین های مختلف شهادت محسوب می شود، اگرچه هر آئینی بنا به باور و اعتقاد خود تعریف خاصی از شهادت را قبول دارد. در دیگر ادیـان ابراهیمی نیز همان گونه که از شهیدان به عنوان گواهان زنده در قرآن یـاد شده، نام برده شده است به طور مثال در انجیل آمده است: - کسی که بخواهد زندگی خود را حفظ کند آن را از دست می دهد ، کسی که در راه من جان خود را از دست دهد آن را می یابد . - در عهد جدیـد از کسانی که در راه عقیده متحمل درد و رنج می شوند و ترک لذایـذ می کنند نیز به عنوان شهید یاد شده است. در آیین زرتشت و مانی که در قانون اساسی ایران نیز به رسمیت شناخته شده اند، شهـدا جایگاه خاصـی را دارند و طبق مدارک موجـود زرتشت و مانـی رهبران این آئین به شهـادت رسیده اند. از همین رو در میان زرتشتیان برای زنده نگه داشتن یاد و خاطره شهیدان مراسم متعددی وجود دارد. اسـلام نیز چنان که گفته شد درجات والایی برای شهـادت و شهیدان قائل است و از شهیـدان در کنار پیامبران و صدیقان یاد می کند: "آنانکه خدا و رسول را اطاعت کنند، البتـه با کسانی که خـدا به آنها لطف و عنایت کامل فرموده یعنـی با پیغمبـران و صدیقان و شهیدان و نیکوکاران محشور خواهند شد اینان چه نیکو رفیقانی هستند". در روایاتی از رسول خدا (ص) آمده است: بالای هر نیکی کننده ای نیکی است تا اینکه در راه خدا کشته شود، پس زمانی که در راه خداکشته شد دیگر بالای آن نیکی نیست. به طور کلی می توان گفت مفهوم ایثار و شهادت در میان تمام فرهنگ های بشری یک مفهوم کاملاً پذیرفته شده در ساحت عقلانیت و حکمت بشری و شریعت الهی بوده است که از مختصات کاملا مشابهی برخوردار است: اولاً: این ضرورت در راستای حفظ همان مشترکات فطری و الهی انسانها توصیف و ادراک می شود. ثانیاً: این ضرورت هنگامی که عموم جامعه اسیر رعب و وحشت از سلطه سلطه گران یا غفلت و ناخودآگاهی در برابر توطئه های مستبدان و مستکبران واقع می شوند، قابل توجیه است . ثالثاً: این مفهوم تنها راه باقیمانده برای شکستن سکوت همگانی و اصلاح شرایط ناگوار زمانه است. رابعاً: اهمیت این آرمانها و ارزش ها و هنجارهای مشترک آنقدر والاست که بالاترین قربانی ها برای حفظ آنها برای همه عقلا و در همه مکاتب الهی پذیرفته شده یا حداقل قابل حرمت است که بسیاری ازآنها در جایگاه قدسین جوامع از سوی آیندگان و وارثان ارزش های مشترک آن جوامع قرار گرفته اند. دلیل حرمتی که این ایثارگران در همیشه تاریخ بشر برای جوامع پایدار داشته اند، فهم عمیق آن جوامع در تأثیر این ایثارگران برای ماندگاری فرهنگ، تمدن، صلح و امنیت آن جوامع بوده است ایثار و شهادت و ارتباط آن با زمان و مکان، مذهب و فرهنگ صفات انسانی و مفهوم ارزش های اخلاقی همچون ایثار در عصر حاضر نیاز به یک بررسی کلی دارد که بی تأثیر از شرایط عمومی بشریت نمی باشد. شرایطی که با انحصار مفاهیم در دست عده ای و برگردان باطل ها در جای ارزش ها، وضعیتی نابسامان را به وجود آورده است، که نیاز به یک اصلاح همه جانبه و تحولی گسترده در میان همه جوامع دارد. از این منظر ما می توانیم جامعه جهانی دارد. ما می توانیم جامعه جهانی را به سه گروه تقسیم کنیم: 1- گروه اندکی که با انگیزه های شیطانی علیه بشریت قیام کرده و به منظور سلطه بر ملت ها و غارت اموال و ثروت های آنان به نابودی ارزش های انسانی و فرهنگ های بشری به طور گسترده اقدام می کنند و سرنوشت بسیاری از ملت ها را نیز ظالمانه در اختیار می گیرند.این گروه اندک با به کارگیری ابزارهای مختلف از جمله تهاجم تبلیغاتی از طریق رسانه های تصویری و مکتوب و با راه اندازی جنگ روانی تلاش می کنند تا ارزش های خود را جایگزین ارزش های ملت های مورد هدف قرار دهند و با اثر گذاری و نفوذ در عقاید و رفتار آنان ، زایل کردن شخصیت انسانی، مغشوش کردن هوش انسانی و مضمحل کردن حیات معنوی و اخلاقی ملت ها ، آنان را تحت اختیار خود قرار گیرند و تحت لوای جهانی سازی و جایگزینی ارزش های خود و ترویج و انتشار سلطه تفکر و عقایدشان، با اختیار گرفتن کنترل لغات، مفاهیم و معانی مسائلی را خلق کنند و همگان را وادارند تا به این مسائل فکر کنند و از این طریق پیروزی خود بر ملل دیگر را تثبیت کنند . 2- گروه دوم اکثریتی بزرگ در جامعه جهانی که در برابر این ظلم و ستم ها و استبداد و استکبار برخی به علت سرگرم بودن به روزمرگی و غفلت و برخی دیگر علی رغم آگاهی و علم به فلسفه حق و باطل به دلیل بی همتی و عده ای نیز به دلیل ترس و وحشت تمکین می کنند. 3- گروه سوم اقلیتی اندک هستند که برای بیداری و نجات این اکثریت بزرگ جامعه بشری و مقابله با سلطه طلبان جهانی و مستبدین وابسته به آنها به ایثارگری فردی و یا گروهی روی می آوردند. اگر گروه سوم مبنای ایثارگری خویش را براساس کینه و عداوت و انتقام و یا انگیزه های سوءاستفاده از فضیلت ایثار گری دیگران اما با هدف سلطه گری خویش قرار داده باشند، طبیعتاً باز هم همین گروه اخیر جلوه ای از گروه سلطه طلب اول را به نمایش می گذارند و خود دیر یا زود به هم پیمانان همان سلطه طلبان به منظور شراکت در ظلم و جنگ و غارت و تجاوز و ناامنی علیه بشریت درمی آیند.در روزگار ما نمونه های آشکاری از همکاری میان سلطه طلبان جهانی و گروه های تروریست که از روحیه ایثارگری افراد ساده لوح و فریب خورده سوءاستفاده می کنند وجود دارد که پرداختن به آنان در این مقاله نمی گنجد. و اما گروه دوم از اقلیت اخیر کسانی هستند که اندیشه و انگیزه آنان الهی و انسانی است که یا از سرچشمه وحی و یا از عقلانیت و حکمت بشری تغذیه می کنند و خیرخواهی و انسان دوستی از مختصات آشکار آنان است. انسان هایی با این مختصات موجوداتی خودرو و بدون پیش زمینه پرورش نیستند. این افراد باید از ابتدای خلقت خویش با مبانی اصیل رشد کرده و ارزش ها و باورهای صحیح در وجود آنان بارور شده و آرمان های متعالی و الهی و اهداف والای انسانی به ایمان قلبی تبدیل شده و در وجود آنان نهادینه شده باشد. انسان موجودی است که در مراحل مختلف زندگی خود با تأثیرپذیری از مشاهدات و محسوسات خویش به سیر تکاملی خویش می پردازد و با الگوگیری از انسان های پیرامون خود این فرآیند تکاملی را تسهیل می کند، بنابراین محیط پرورشی و اجتماعی خاصی که این گونه انسان ها در آن رشد یابند یکی از ضروریات همیشگی بشریت به خصوص امروز و آینده است. در روزگار کنونی چهار قطب تعیین کننده انسان معاصر را در اختیار خویش می گیرد: خانه، مدرسه، معابد و مساجد، رسانه هرکدام از این قطب ها معانی و تأثیرات خود را دارند. خانه و خانواده قدیمی ترین نهاد اجتماعی است که همواره در ارتباط با معبد و کلیسا و مسجد در سعادت و امنیت بشر در ایجاد عدالت اجتماعی و معنویت طلبی او نقش تعیین کننده داشته است. از زمانی که سیستم عمومی آموزش به صورت امروزین آن در جوامع شکل گرفت، نهاد آموزشی در تعیین سرنوشت انسان در بسیاری از جوامع به تضعیف معابد و خانواده پرداخت. در روزگار مدرن رسانه ها به عنوان قطب چهارم وارد روابط اجتماعی بشر شده اند و تأثیر اجتناب ناپذیر خود را برتعیین سرنوشت انسان ها و جوامع از خود برجای گذاشته اند و به تضعیف باقیمانده جایگاه خانه و معبد یا مسجد و کلیسا و انحراف در مسیر نهادهای آموزشی پرداخته اند. در هر جامعه ای که مهار گسیختگی آشکارتر است، تزلزل خانواده و انزوای معابد و انحراف علوم و فنون از اهداف اولیه بروز و ظهور بیشتری داشته و این جوامع با سهولت بیشتری به سلطه طلبان تعظیم کرده و به توسعه سلطه گری آنان یاری می رساند. در چنین جوامعی معمولاً افراد یثارگر در قالب آشوب طلبان و عصیان گران خود را نشان می دهند، که به دلیل عدم اندیشه های صحیح و انگیزه های اصیل توانایی الگودهی به جوامع خود را نداشته و به ندرت به صورت قدیسین روزگار ما جلوه می کنند. امروز سلطه فراگیر رسانه هایmonopol همه مرزهای جغرافیایی و فرهنگی را درنوردیده اند و همه جوامع را کم و بیش در سیطره خود گرفته اند. "کارتل های خبری، به همراه دیسنی لندها بنیانگذاران اصلی فساد و نابود کنندگان فرهنگ و فولکلورها هستند و قصد دارند ارزش های خود را جایگزین سنت ها و ارزش های بومی کنند." در دوران حاضر از جمله شگردهای انحصار قدرت جهانی تنوع حوزه های ورود در عرصه رسانه است که هر موضوعی در قالب خبر، گزارش، تحلیل، رمان، سریال و فیلم سینمایی به جامعه جهانی القا می شود. لذا در روزگار جدید نقش بی بدل خانواده و تقویت معابد و بازتعریف رسالت آنها و همچنین ارتباط این دو نهاد با یکدیگر در اصلاح امور جامعه جهانی غیرقابل انکار می باشد. در این میان نقش آفرینی مساجد و معابد و کلیساها در احیای جایگاه دین و ارزش هایی همچون ایثار در تأمین سعادت و امنیت و عدالت برای بشریت یکی از ضرورت های قطعی عصر ماست. نقش زنان در عصر حاضر عنصر قطعی و یقینی که در فرآیند هرحرکت اصلاحی و معطوف به هرکدام از نهادهای اجتماعی بالاترین نقش آفرینی را برعهده دارد، عنصر زن است، که گاهی در هنگامه غفلت و ناخودآگاهی مردان جامعه خود می تواند با روحیه ایثارگری و قربانی ساختن خود مفهوم شهادت و تأثیر بنیادین آن را به نمایش بگذارد، حرکت های استشهادی زنان فلسطینی از نوع این ایثارگری است، از سوی دیگر اهمیت نقش توانمندی زنان در تربیت انسان های آرمان خواه، هدفمند، ارزش مدار که احیاگر مفاهیم مشترک بشریت باشند و در هنگام ضرورت آماده پذیرش ایثار و شهادت در این مسیر باشند، قابل تأمل است. مهم ترین عاملی که بین اعضای یک خانواده محبت، دوستی، گذشت و ایثار را زنده می کند، تجلی روح مادر است. افرادی که در خانواده هایی رشد کرده اند که روح مهر و عطوفت مادر در آن متجلی بوده است، وقتی نیز وارد اجتماع می شوند از آنجایی که محبت و پیوند بین افراد را در یک جامعه کوچک تر درک کرده اند، دست به خلاف و فساد نمی زنند و با روح محبت و ایثار به جامعه گام می نهد. عاطفه زن به عنوان یک محور تربیتی از جمله عواملی است که صفات را در افراد پرورش می دهد. ارزش های والای انسانی همانند محبت، گذشت، ایثار و ازخودگذشتگی ارزش هایی هستند که تنها در سایه قوانین اجتماعی در انسان ها رشد یابند و انسان اگر از بدو تولد در فضایی رشد یابد که از فضای محبت و گذشت پر است، می تواند در ورود به جامعه بزرگتر این صفات را از خود نشان دهد. فیلسوف بزرگ قرن حاضر آیت ا... جوادی آملی در رابطه با اهمیت نقش زنان در انتقال ارزش ها به اعضای خانواده این چنین می گوید: "نقش زن در ایجاد ارتباط بین مرد به عنوان پدر و افرادی که بعداً متولد می شوند و دمیدن رأفت و عطوفت و ایثار در آنان، نشان می دهد که اصالت خانواده به عهده زن است." اگرچه به نظر می رسد که توان و استعداد بی نظیر زن در تربیت و انتقال ارزش ها، که از مختصات وجود زن است، امروز با شیوه ها و سرگرمی های گوناگون از او سلب شده است و با شعارهای مختلف زنان را از بهره مندی از جایگاه مادری محروم می سازند. رافاماریا مجری یکی از شبکه های آلمان در کتابی تحت عنوان "بینش های افا" این شیوه و سرگرمی ها را چنین بیان می کند: "ما زنان دنیا را تسخیر کردیم، و هرچه خواستیم انجام دادیم، هر روز در فضای مردانه کاری، یک تنه با خود در جنگ هستیم و برای به دست آوردن جاه و مقام خود را از مقام مادری و داشتن فرزند محروم می کنیم و وقتی نیز بچه ای به دنیا آوریم، به سرعت ممکن او را به دست بیگانگان می سپاریم، در لحظات خلوت خود بپرسیم: که آیا این همه، ارزشش را داشت که لذت مادری را از دست دهیم؟" توانمند سازی مجدد زنان توسط متولیان دین و دانش در فهم و پذیرش جایگاه مادری، گامی در بازگشت جامعه جهانی به بازخوانی مفاهیم مشترک و در مسیر صلح و امنیت است. در مسئله جهاد و دفاع و شهادت نیز زنان سهم مؤثری را می توانند ایفا کنند، از آنجا که حضور زن در صحنه هر روز و همیشگی است. زنان علاوه بر تربیت فرزندان شهادت طلب، تقویت روحیه ایثارگری و شهادت طلبی در عموم جامعه از طریق تأثیرگذاری مستقیم بر همسران، پدران و برادران را نیز برعهده دارند. تأثیرگذاری روحیه عاطفه، مهر و محبت مادری در جنگ نیز نمود پیدا می کند. دفاع مقدس نمونه بارزی از این تأثیر گذاری است، سربازان ایرانی با تصویر روحیه جوانمردی در برخورد با دشمن در جنگ، صحنه هایی از انسانیت و منش مردانگی با اسرا و زنان و کودکان را به جهان نشان دادند که در تاریخ جنگ های دنیا بی سابقه بوده است. جلوه های انسانی حتی در صحنه های جنگ و از سوی سپاهیان اسلام مدیون تأثیرگذاری مستقیم و غیرمستقیم زنان در پشت صحنه دفاع مقدس هشت ساله ایرانیان بوده است، گرچه این موضوع هنوز مورد بررسی های روان شناختی و جامعه شناختی جنگ قرار نگرفته است، اما در یک نگاه اجمالی تفاوت های آشکاری در مقایسه با سایر جنگ های تاریخ معاصر بشر با این دفاع مسلحانه ملت ایران وجود دارد. بازخوانی نقش زنان مسلمان در تأمین نیروی جهادی در ایران و لبنان و فلسطین نیازمند همتی بلند از سوی محققان، جامعه شناسان و روانشناسان اجتماعی است. در این صحنه ها به خوبی می توان مشاهده کرد که حتی در لحظات اوج جنگ مسلحانه روحیه عاطفی و انسانی به دست آمده از مربیان زن، مردان جنگجو را به تعادل روحی و برخورد انسانی با دشمن می کشاند. در حالی که در جوامعی که نقش زن به عنوان مربی خانواده در جایگاه همسر و مادر از بین رفته، لحظات صلح اجتماعی آنان را نیز لبریز از خشونت، خباثت و ناامنی کرده است. هر جامعه ای به تناسب آزادگی خویش، روحیه استقلال طلبی، ظلم ستیزی را بر اثر آگاهی نسبت به ارزش ها و هنجارهای مشترک بشری در خود حفظ کرده باشد، اولاً: بیش از دیگر جوامع مورد کینه و تهاجم سلطه طلبان جهانی قرار می گیرد و ثانیاً : مسئولیت و رسالت بالاتری برای حرکت در جهت نجات بشریت از سلطه مستکبران و مستبدان جهانی برعهده دارد. براین اساس زنان این جوامع یک نقش جهان شمول را که کاملاً بی بدل و اجتناب ناپذیر است را برعهده دارند که خودآگاهی و اعتماد به نفسو همت آنان در انجام این رسالت، سعادت و امنیت و عدالت و معنویت جامعه بشری را تأمین خواهدکرد. منابع: 1)حسن عمید، فرهنگ فارسی عمید، ص 640، انتشارات امیرکبیر 1357 2)قرآن، آل عمران آیه 81 3)3 . بقره آیه 143 4)نساء آیه 166 5)فاخر آیه 51 6)آل عمران آیه 140 7)یس آیه 65 8)آل عمران آیه 180 9)بقره آیه 282 10)تورات، مدا 14:2 11)همان منبع 1-5:12 ،12:20 12)انجیل، صبر 22:13 13)مبانی نظری شهادت در قرآن و کتاب مقدس، مرضیه نصرتی، معاونت پژوهشی بنیاد شهید1380 14)حسن عمید، فرهنگ فارسی عمید، ص، انتشارات امیرکبیر 1357 15)محمـد حسیـن شاعـری، بررسـی وصیت نامـه های شهـدای آمـوزش و پـرورش استـان گلستـان /معاونت پژوهشی بنیـاد شهید انقلاب اسلامی تیر 1385. 16)انجیل ، متی 24:86 17)شاهدان باید در برابر محاکمه کنندگان خود به مقام پیامبری عیسی شهادت دهند که با تحمل درد و رنج همراه است به خاطر شهادت برای عیسی مسیح/ همان منبع 18:10 18)کتب مقدس شرق ،جلد 5 ص 45 19)سوره نساء آیه 69 20)هنر جنگ و اصول آن ، عباس آرین ص 2 21)J.Fuller.tanks in the greal war./1914-1918/ London/ Murray/ 1985 22)از فتح سرزمین ها تا کنترل مغزها/ نشریه مانیردوزوار sep.okl 2000 23)-Conflict with u.s.a / why? 1994 translated by: jarfer jarehe Garaud by Roger 24)آیت ا... جوادی آملی- زن در آیینه جلال و جمال/ نشر فرهنگی رجاء/ 1374 25)افاماریا، بینش های افا برای زنانگی جدید، نشر pendo ، مونیخ * دکتر سوسن صفاوردی

(0) نظر
1389/6/14 23:1

مقدمه: وَ یَسْتَفتّونَکَ فی النساء قلِ الله یَفْتیکُم فِیهنَّ. (سوره نساء آیه 127) زن به عنوان نیمی از پیکره اجتماع و نقش تعیینکنندهاش در بقاء و گسترش نسل انسانی و پرورش و تربیت فرزندان و مانند آن، همیشه مورد توجه اندیشمندان بوده است. نمیتوان در تاریخ از انسان سخن گفت، ولی از زن سخن نگفت. زن در تاریخ همیشه پا به پای مرد در فراز و نشیبهای زندگی و سازندگی مطرح است. گاه به طور مستقیم و گاه با ترغیب مردان و ایجاد انگیزههای لازم در آنان، نقش سازنده خود را در تاریخ انسانی نشان داده است، قرآن کریم در یک دعوت عمومی میفرماید: یا ایهاالذین آمنوا و راه کمال را با استمرار حرکت در مسیر ایمان برای هر زن و مرد ترسیم میکند. زنان دین گستر در تاریخ اسلام: در طول تاریخ زنانی بودهاند که برای حمایت از دین و امام زمان خویش و حفظ مکتب، در میدان علم و عمل حماسه آفریدند. زنانی را میبینیم که در مسائل سیاسی و حکومتی دخالت داشته و در صحنهها حور مستمر از خود نشان دادهاند طبق دستور قرآن پیامبر اکرم(ص) با زنان بیعت کرده و اصولی را به آن متذکر میشود. امام خمینی(ره) درباره نقش زنان در جامعه فرمود: «زنها در صدر اسلام توی میدانها میرفتند... زنها در محفظه بمانند؟ چه کسی چنین چیزی به شما گفته است که باید اینطور باشد؟» از دیگر جلوههای بارز مشارکت اجتماعی زنان در عرصه سیاست، حضور فعال آنان در میادین جنگ است. زنان به صورت پشتیبانی میتوانند سهمی در جهاد داشته باشند. همانگونه که در زان صدر اسلام، برخی از زنان برای مداوای مجروحان در جبه حضور مییافتند. در تاریخ جنگهای عصر پیامبر(ص) نام زنانی را که برای آبرسانی، پرستاری از مجروحان و مداوای آنها. تهیه غذا برای رزمندگان و انتقال اجساد مطهر شهدا به نزد خانوادههایشان، همراه آن حضرت در جهاد شرکت نمودند، ثبت است. بانوانی چون حضرت زهرا(س) ـ حضرت زینب(س) ـ سلمی ـ امسنان ـ ام عطیه انصاریه ـ ام عماره انصاری (نسیبه) در عصر خلافت حضرت علی(ع) نیز زنانی چون امسلمه (همسر پیامبر)، امالفضل و لیلا غفاریه مشارکت سیاسی داشتند. لیلا غفاریه در زمان حیات پیامبر(ص) بارها در جنگ همراه آن حضرت بوده و مجروحان را مداوا نموده است. لیلا سرکرده زنانی بود که پس از اتمام جنگ جمل به دستور حضرت علی(ع) عایشه را با 40 زن جنگجو تا مدینه همراهی کردند. بنابراین زنان همراه مردان در دفاع از دین و ایمان خویش زجر فراوان متحمل شدند که تحمل این سختیها چه بسا آنان را لایق مرتبه شهدا ساخت. زنان در میدان علم: در میان اندیشمندان مسلمان، دیدگاههای متفاوتی درباره تعلیم و تعلم زنان وجود دارد که مهمترین این مبانی: 1. منع آموزش برای زن. 2. مکروه بودن آموزش بعضی علوم برای زنان. 3. جواز آموزش در اسلام، هیچ عاملی غیر از تقوا ملاک برتری نیست. حضرت پیامبر(ص) فرمودند: «دانشجویی برای هر زن و مرد مسلمان واجب است». بر همین اساس مسلمانان صدر اسلام به آموزش توجه میکردند. پیامبر فرمودند: «زنان انصار، بانوان شایستهای هستند و حیا مانع فقهآموزی آنان نمیشود.» فعالیتهای علمی فراوانی از زنان صدر اسلام نیز در کتابهای تاریخی ثبت شده است. ابن حجر نام 1522 زن صحابی را به رشته تحریر درآورده است که عدهای از آنها مصادر فقه، حدیث، تفسیر و معارف اسلامی بودند. یکی از افرادی که در آن عصر خواندن و نوشتن را به دیگران یاد میداد «شفاء» دختر عبداللهبن شمس بود. زینب کبری(س) کرسی تدریس داشت. او بهترین الگو در مسئله آموزش به زنان در عصر ولایت بود. زنان نابغه در شعر و ادب: در آن روزگار نقش اجتماعی مؤثری برعهده شاعران بود و نیروی آنها بر قدرت دیگران فزونی داشت. زیرا شعر با سرعت بیشتری در خاطرهها نقش میبست. اسلام همانگونه که سرمایههای معنوی را راهنمایی میکرد، ادیبها را نیز تربیت میکرد تا به جای مضامین جاهلی، درباره معارف اسلامی شعر بسرایند. نمونهای از زنان سراینده شعر: امهیثم (دختر اسود نخعی) 14 بیت در رثای امام علی(ع) سرود، هند دختر اثاثه در جنگ احد همراه پیامبر بود، ام مسطح دختر انیسبن عبدالمطلب. زنان مدافع ولایت با خطابه و شعرا: در این میان زنانی بودند که اقدام به تهییج سربازان در میدانهای جنگ مینمودند. این امر با سرودن اشعار در مدح مولای متقیان و دفاع از عقیده و مرام پاک ایشان صورت میگرفت. مهمترین این اشعار در جنگها (مخصوصاً جنگ صفین) و در مقابله با معاویه سروده شده است. عدهای از زنان به تلاوت و حفظ قرآن و سرودن شعر می پرداختند مثل «هوی» که توسط معاویه به امام حسین(ع) هدیه شده بود. بحث و نتیجهگیری: بنا به حجبیت عمل حضرت زهرا(س)، امروز نیز اگر زنانی بتوانند با تحصیلات علوم دینی به مرحلهای از اجتهاد برسند و اوصاف لازم را داشته باشند، اشکالی نخواهد داشت که فتوا دهند، چنانکه حضرت زهرا(س) حتی در زمان رسول خدا و برخی زنان دیگر در زمان ائمهاطهار(ع) در خانه مینشستند و فتوی میدادند. تنها تفاوت این است که آنها به طور مستقیم، احکام و روایات را از امام میگرفتند ولی امروزه، به خاطر غیبت کبری از احادیث و ادله استنباط میکنند و فوا میدهند. در بعضی از روایات آمده است در حکومت مهدی(عج) سطح علمی و فرهنگی جامعه به اندازهای افزایش مییابد که زنان حتی احسسا خروج از منزل را نمیکنند، بلکه در منزل احکام خدا و پیامبر را به مردم میگویند و بین انها قضاوت میکنند. مقام معظم رهبری فرمودهاند: «باید زنان اندیشمند و آگاه ایران اسلامی، راه روشن خود را ادامه دهند و گامها را متین و محکم بردارند.» در ادامه این رزم بیامان است که وعده الهی تحقق یافته و حکومت عدل الهی با هدایت منجی بشریت و به یاری سیصد و اندی اصحاب خاص که 50 نفر از آنان را زنان تشکیل میدهند، در جهان برقرار میگردد. امام صادق(ع) نقش برخی از این زنان را چنین بیان میکنند: مسئولیت سیزده تن از بانوانی را که در زمره اصحاب حضرت مهدی(عج) میباشند، مداوای مجروحان و پرستاری بیماران میباشد. نویسنده: فرشته ولویون دفتر امور زنان سپاه

(0) نظر
1389/6/14 22:59

اگر چه در تاریخ بیشتر بر جنبههای عاطفی و احساسی زنان تکیه شده است ولی زنان ما در طی حماسه دفاع مقدس دوش به دوش رزمندگان دلیر و غیور این مرز و بوم دلیرانه ایستادند و به جهانیان نشان دادند که در راه آرمان و عقیده خویش حاضرند از عواطف و احساسات خود چشمپوشی کنند. عشق به اسلام و میهن سبب شده بود که آنان خانواده و خودشان را از خاطر ببرند و تنها به مصلحت نظام بیندیشند. زنان ایرانی در طی جنگ تحمیلی با پیروی از مکتب عاشورا و پیامرسان آن زینب کبری حماسههای فراموش نشدنی آفریدند. در این دوران زنان آگاه، فعال و پرتوان کشورمان در فعالیتهای پرتحرک و فراوانی همچون مقاومت در صحنههای نبرد، امدادگری، خدمات پشتیبانی و غیره شرکت داشتند که به شرح انها میپردازیم: 1. حضور در جبهه: زنان مسلمان ایرانی با الهام از تعالیم اسلامی با شجاعت و شهامت وصفناشدنی، در صحنههای مختلفی حتی در میدانهای رزم حضور یافتند. خواهران بسیج و سپاه خرمشهر از جمله زنانی بودند که در منطقه عملیاتی باقی ماندند و به کارهایی از جمله حفاظت از انبار مهمات و رساندن آن به رزمندگان اسلام، کندن سنگر، تهیه و طبخ غذا برای رزمندگان مشغول شدند. زنان غیور و شجاع ایرانی گاه با دست خالی و یا چوبدستی مزدوران بعثی را به اسارت گرفتند. یک شیرزن سوسنگردی با چوبدستی خود چند سرباز عراقی را به اسارت گفت و قهرمان دیگری تعدادی از آنان را در یک اتاق محبوس کرد و به سربازن اسلام تحویل داد. آنان در شهرهای مرزی دلیرانه مقاومت کردند گویی ترس را از یاد برده بودند و فقط به حق میاندیشیدند و بس. از روحیه مقاوم و بسیار بالایی برخوردار بودند. اجساد مطهر پدران، برادران و دوستانشان را با دست خودشان به خاک میسپردند. جنگ علیرغم همه سختیها و مصیبتها نوانسته بود روال معمول زندگی آنان را مختل سازد؛ آنها بیتوجه به حالت جنگی به کار و فعالیت عادی و روزانه زندگی مشغول بودند. زنان شجاع آن دوران، حماسهسازان گمنامی بودند که شجاعت را به مردان و فرزندان خود میآموختند و به وجود فرزندان فداکارشان افتخار میکردند. آنان آیینه تمام نمای ایثار و فداکاری و اسطورههای شهادت و شهامت بودند، فرار از دشمن برای ایشان مفهومی نداشت و بر این عقیده بودند که تا آخرین نفس نباید پشت به دشمن کرد. شیرزنان سلحشور ایرانی خاطره مجاهدات و فداکاریهای زنان مجاهد صدر اسلام را زنده کردند آنان تا سرحد جانبازی و شهادت پیش میرفتند و آرزوی شهادت داشتند. در حالات مرحومه فهیمه بابائیانپور، همسر شهید غلامرضا صادقزاده، گفتهاند که وقتی امام خمینی از فهیمه برای جاری ساختن صیقه عقد درخواست وکالت کردند، فهیمه با کلامی رسا به امام عرض کرد: جواب مثبت من مشروط است! اطرافیان با تعجب پرسیدند: چه شرطی؟ فهیمه به امام گفت: «به شرط دعای شما برای شهادت هر دوی ما در این دنیا و قبول شفاعت ما در آخرت.» همین روحیه شهادتطلبی است که امام خمینی را به پیروزی مطمئن میسازد و میفرماید: «من هر وقت بانوان محترم را میبینم که با عزم و اراده قاطع در راه هدف ما حاضر به همه طور زحمت بلکه شهادت هستند، مطمئن میشوم که این راه به پیروزی منتهی می شود.» و نیز میفرماید: «... بعضی از خانمها قسم میدهند که شما دعا کنید که ما شهید بشویم من دعا میکنم که آنها ثواب شهادت را ببرند و پیروز بشوند.» 2. پشتیبانی از رزمندگان بدون تردید در طول تاریخ تعداد زنان رزمنده، بسیار کمتر از مردان مبارز بوده است، ولی هنگام بروز جنگ و دفاع یک ملت در برابر حمله دشمن اعزام مردان به صحنه نبرد تنها ضامن پیروزی نخواهد بود، بلکه حمایت و پشتیبانی در نبرد، تهییج و تشویق مردان به حضور مداوم در جبهه، مراقبت از کودکان و حفظ کانون گرم خانواده، پرستاری از مجروحان و مداوای زخمیها، قبول مسئولیت و انجام وظیفه به جای مردان و فراغت ایشان برای شرکت در جنگ، حفظ سنگرهای پشت جبهه و حتی تشکیل، اداره و توسعه نهضتهای مقاومت و بسیاری موارد دیگری که جزو وظایف زنان محسوب میگردند. از جمله عوامل مهمی هستند که تاثیر مستقیمی بر روحیه رزمندگان وسرنوشت جنگ خواهد داشت. در دوران هشت سال دفاع مقدس، اگر چه بخش عظیمی از درآمد کشور در جهت تجهیز جبههها و رفع نیازهای تدارکاتی هزینه میگردید اما به لحاظ وسعت میدان جنگ از شمالیترین نقطه مرزهای غربی تا جنوبیترین نقطه آن، به علاوه تمامی پهنه آبهای نیلگون خلیج فارس، طولانی بودن مدت درگیریف محصاره اقتصادی و وضعیت نامطلوب اقتصاد داخلی، دولت نمیتوانست آنچنان که شایسته است تمام هزینههای پشتیبانی جبهه را تحمل نماید. بنابراین مداخله نیروهای مردمی در امر پشتیبانی جبهه را تحمل نماید. بنابراین مداخله نیروهای مردمی در امر پشتیبانی جنگ بسیار ضروری و حیاتی بود. زنان در طول تاریخ با ترغیب و تشویق رزمندگان به خصوص فرزندان و شوهران خودشان نقش عمدهای در جنگها ایفا کردهاند بدیهی است وقتی رزمنده نگران اداره خانه و فرزندان خودش نیست با خیالی آسوده راهی میدان نبرد میشود و بدون دغدغه به جهاد میپردازد ولی اگر در خانه و پشت جبهه مشکلی او را رنج بدهد ممکن است وی را از عزیمت به میدان رزم بازدارد یا حدال در هنگام رزمبخشی از ذهنیت او به عقه جبهه توجه پیدا کند که این امر میتواند در کیفیت رزم رزمندگان تاثیر منفی بگذارد. همسران و مادران رزمندگان و به خصوص مادران شهیدان دفاع مقدس نه تنها مانع از اعزام شوهران و فرزندان خودشان به مناطق عملیاتی نشدهاند بلکه بهترین یاوران و مربیان برای آنها بودهاند. آنان در غیاب همسران خود بهترین سرپرست خانواده بوده و به زیباترین شکل خانه را اداره کرده و فرزندان رزمنده و شهید را پرورش دادهاند. اینکه سردار سلحشور و با فضیلتی چون شهید برونسی با همه اوصاف و خصوصیاتی که برای حورالعین ذکر شده و خود او بارها برای نیروهایش آن خصوصیات را یادآور شده است ولی او همسر خویش را از صد حورالعین برتر میداند، نشان از قدر و منزلت همسر فداکارش دارد و حاکی از آن است که در تکامل شخصیت این سردار برومند، همسر فاضلهاش نقش اساسی ایفا کرده است. نگهداری از فرزندان شهیدان و تربیت آنان کاری است بس سخت و طاقتفرسا، ولی همسران شهیدان، این وظیفه خطیر را به نحو احسن به انجام رساندهاند به گونهای که امروزه فرزندان شاهد نسبت به سایر طبقات در سطوح مختلف سرآمد هستند. عشق و علاقه مادر به فرزند وصفناپذیر است در عین حال مادران شهیدان که در مکتب والای زهرای اطهر و زینب کبری تربیت شدهاند این تمایل فطری خودشان را فدای خواست و رضای حق کردند و با طیب خاطر و اشتیاق فرزندان خود را راهی جبهه نموده و شهادت نامه آنان را امضاء نمودند. زنان علاوه بر اینکه در ترغیب و تشویق رزمندگان و سرپرستی از خانه و فرزندان نقش عمده و مهمی داشتند و زمینه حضور رزمندگان را فراهم میکردند در ستادهای پشتیبانی نیز فعالانه حضور مییافتند و علاوه بر کمکهای مالی به ستادها، گاهی بطور شبانهروزی در آنجا میماندند و به کار بستهبندی و آماده کردن وسایل مورد نیاز جبههها میپرداختند. زنان مبارز ایرانی مساجد را به پایگاه پشتیبانی از جبهههای نبرد حق علیه باطل مبدل کرده بودند و در هر زمانی که از آنها برای کمک به جبههها درخواست میشد داوطلبانه خود را میرساندند و در این راه هیچ چیز نمیتوانست مانع آن بشود. زیرا تنها به رفع نیازهای برادران رزمنده خویش میاندیشیدند. دختران جوان و فداکار این کشور که در مکتب اسوه و مقتدای خودشان حضرت زهرا پرورش یافته بودند علاوه بر اینکه در بحرانهای مهم خود را در معرض آسیب و خطر قرار دادند و به یاری انقلاب و نظام مقدس جمهوری اسلامی و رزمندگان سلحشور شتافتند با ایثار و فداکاری وصفناپذیری حاضر شدند با جانبازان و رزمندگان ازدواج کنند در حالی که میدانستند با قبول این علقه، مشقات و سختیهای فراوانی را باید تحمل کنند ولی با اشتیاق فراوان به ازدواج با ایثارگران تن دادند. آنان با این عمل ایثارگرانه هم روحیه رزمندگان اسلام را تقویت کردند و هم برگهای زرینی بر تاریخ انسانیت این مرز و بوم افزودند. خانم دکتر کیهانی، پزشک بزرگواریست که در بیمارستان سرپلذهاب در خدمت مجروحان است او برای روحیه بخشیدن به بچههای جبهه حتی حاضر نشد در شهر خودش (تهران) ازدواج کند، بلکه پس از جاری کردن صیغه عقد در تهران، مراسم ازدواجش را در همان منطقه جنگی برپاساخت و سفره عقدشان از تجهیزات جنگی غنیمتی تزئین شده بود. 3. مداوای مجروحان در عصرهای گذشته که جنگها بیشتر به صورت تن به تن انجام میگرفت و در درجه اول نیروی بدنی برتر مطرح بود، کار دفاع و جنگ بر عهده مردان بود و زنان بیشتر به امور امدادی از قبیل مداوای مجروحان جنگی و پرستاری از آنها میپرداختند چرا که آنها به جهت صبر و بردباری در این زمینه از مردان قویتر بودند. با مطالعه تاریخ جنگهای صدر اسلام در مییابیم که مسؤولیت بزرگ پرستاری از مجروحان جنگی بر عهده زنان بوده است: «به حضرت زهرا خبر دادند پدرش در جنگ احد آسیب دیده است. سنگی به چهره او رسیده و چهرهاش را خونین ساخت است. با دستهای از زنان برمیخیزد، آب و خوردنی برمیدارد، به رزمگاه میروند. زنان مجروحان را آب میدادند و زخمهای آنها را میبستند و فاطمه جراحت پدر را شستشو میداد.» خون بند نمیآید پاره بوریایی را میسوزاند و خاکستر آن را بر زخم مینهد تا جریان خون قطع شود. صفحات زرین تاریخ اسلام گواه وجود زیادی از زنان امدادگر در میدان جنگ میباشد. زنان ایران اسلامی نیز با اقتدا به زنان صدر اسلام در سختترین شرایط جنگی، در این عرصه مقدس به خدمت مشغول شدند. در دوران دفاع مقدس، بیمارستانها و سایر مراکز درمانی و پزشکی شاهد فداکاری و ایثارگریهای زنان شاغل در حرفه پزشکی و زنان داوطلبی بود که با گذراندن دورههای کوتاه مدت امدادگری با عشق و انگیزه به مجروحان و مصدومان جنگی، خدمت خداپسندانه مینمودند. آنها با ابتکار عملف مکانهای مناسب را به مراکز درمانی مبدل میساختند آنان در مناطق جنگ زده به کار امدادگری مبادرت ورزیدند و بدون هیچگونه ترسی در شهرهایی که هر لحظه زیر آماج گلوله توپ و خمپاره بود مجروحان را مداوا میکردند. در سی و پنج روز حماسه خرمشهر نقش زنان، از محدوده مکان و زمان خارج شد، آنان در واقع میداندار اصیل این فعالیت سخت و جانفرسا بودند که با کم شدن تعداد مردان امدادگری و رسیدگی به مجروحان را به دوش میکشیدند. آنان هر کاری نیاز بود و قادر بودند انجام میدادند از تخلیه مجروح و پرستاری و کار در آشپزخانه گرفته تا نگهبانی از بیمارستان. تمام سعی و تلاش آن شیرزنان مومن برای امداد و کمکرسانی به رزمندگان بود و در این راه نه از اسارت بیم داشتند و نه از کشته شدن هراسی به دل راه میدادند. آنها بجز ایفای تکلیف شرعی دفاع از سرزمینهای اسلامی همه چیز را فراموش کرده بودند و قلبشان تنها برای رضای خدا و حراست از انقلاب اسلامی در سینه میتپید. در این صحنههای پرشور و حماسه به زنانی برمیخوریم که در عنفوان جوانی با جثهای ضعیف زیر باران گلولههای دشمن، زخمیها را به دوش میکشیدند و به بیمارستانها حمل مینمودند. زهرا جوان بیست و یک ساله ای بود که در آن روزهای پرتب و تاب کارش کمک به مجروحان جنگی بود. او چنان با کمبود امکانات امدادی مواجه گردید که زخمهای مجروحی را با تکههای لباس بست. شواهد فراوانی از امدادرسانی زنان در دوران دفاع مقدس موجود میباشد که حاکی از عزم و اراده خستگیناپذیر زنان غیور این مرز و بوم است. فعالیت در بیمارستهای صحرایی و درمانگاههای مناطق عملیاتی غرب و جنوب نمونهای از این تلاشها می باشد. ولی متأسفانه فعالیت گسترده شیرزنان ایران اسلامی د راین مراکز مکتوب نشده و تنها مواردی از آنان به رشته تحریر درآمده است. از جمله آقای سیدامیر معصومی خاطرات تعدادی از پرستاران، امدادگران و پزشکان مناطق عملیاتی را در دو کتاب تحت عناوین «بالیننور» و «زنان جنگ» گردآوری کرده است. در این دو کتاب اندکی از ایثارگریها، رشادتها، شهامتها و رنجها و مشقتهای زنان ایثارگر ایران اسلامی در مناطق عملیاتی به رشته تحریر درآمده است که مطالعه آنها میتواند ما رابه اوج نقش زنان مسلمان کشورمان آشنا سازد. نقش امدادرسانی خواهران مسلمان همچون سندی جاودان در تاریخ دفاع مقدس حک شده است. عمق این فعالیت آنچنن وسیع و گسترده است که قلم را یارای بیان آن نیست. اما تا جایی که مقدور است باید این تلاش را به تصویر کشید و همگان را از شکوه و دلاوری ایثار زن مسلمان ایرانی آگاه کرد. زنانی که ضمن رعایت حجاب، آداب و شئون اسلامی نقش خویش را به بهترین نحو ایفا نمودن سهم و قدر و منزلت این زنان مجاهد در دفاع مقدس و پرورش شهیدان کمتر از مردان رزمنده و شهید نیست، زیرا علاوه بر انجام مسئولیت خویش روحیه دلیر مردان عرصه نبرد را نیز تقویت میکردند. زن مسلمان ایرانی، بازیابی هویت خویش را مرهون زحمات بنیانگذار جمهوری اسلامی حضرت امام خمینی میداند ایشان به طور مکرر از نقشهای مثبت زنان سخن به میان آورده و میفرمایند: «پیروز و سرافراز باد نهضت اسلامی زنان معظم ایران، افتخار بر این قشر عظیمی که با حضور ارزشمند و شجاعانه خود در صحنه دفاع، میهن اسلامی و قرآن کریم و انقلاب را به پیروزی رسانده و هم اکنون در جبهه و پشت جبهه در حال فعالیت و آماده فداکاری هستند.» زنان نیمی از پیکره اجتماع را تشکیل میدهند و در پرورش و تربیت نیم دیگر نیز نقش اساسی دارند، بدون مشارکت این قشر عظیم، هیچ جامعهای به مدارج پیشرفت و توسعه نخواهد رسید. در حقیقت با توجه به نقش حساس و حیاتی زنان در صحنههای گوناگون جامعه و با بهرهگیری از توان آنهاست که میتوان به پیشبرد اهداف برتر و مقدس نظام جمهوری اسلامی دست یافت. سیدمحمد طالبیان

(1) نظر
1389/6/14 22:58

در طول تاریخ ، تعداد زنان جنگجو ، بسیار کم تر از مردان مبارز بوده ، ولی نکته ی مهم این است که هنگام بروز جنگ و دفاع یک ملت در برابر حمله ی دشمن ، تنها اعزام مردان به صحنه ی نبرد ضامن پیروزی نخواهد بود ، بلکه حمایت و پشتیبانی از نیروها ، تحریض و تحریک و تشویق مردان به حضور مداوم در جبهه ، مراقبت از کودکان ، پرستاری از مجروحان و مداوای زخمی ها ، قبول مسئولیت زندگی در نبود مردان ، حفظ سنگرهای پشت جبهه و توسعه ی هسته های مقاومت محلی در موارد اضطراری ، تأثیری مستقیم بر روحیه ی رزمندگان و حتی سرنوشت جنگ خواهد داشت. زنان در انجام رسالت و وظیفه ی سنگین پیشگفته ، هیچ گاه سستی و کوتاهی نداشته اند. در تاریخ اسلام ، تاریخ جهان ، جنگ های بین الملل اول و دوم و تاریخ معاصر ایران ، نمونه های حضور و مشارکت زنان در امور پشتیبانی و حمایت از مردان برای پیشبرد جنگ ، فراوان به چشم می خورد. کارکرد زنان در جنگ ، دفاع و برقراری امنیت ، تحریک و تشویق مردان ، پرستاری ، حفظ سنگرهای پشت جبهه و مقاومت ملی ختم نمی شود ، بلکه زنان همانند مردان در میدان های نبرد حضور یافته و از خود اسطوره های مقاومت و شجاعت ساخته اند. «الویرا» زن شجاعی که همه ی میهن پرستان اسپانیا با احترام زیاد از او یاد می کنند ، در جریان جنگ های داخلی اسپانیا (1936 میلادی) همیشه هفت تیری با خود حمل می کرد و آن قدر متواضع بود که کم تر کسی او را می شناخت. وی در مواقع بسیار بحرانی و وقتی که سررشته ی کارها از دست رفته به نظر می آمد ، وارد عمل می شد و ضمن تماس هایی که بین وزارت جنگ و انقلابیون برقرار می کرد ، فرماندهی نیروهایی را بر عهده داشت که وظیفه ی دفاع از شهر را در مقابل نیروهایی را بر عهده داشت که وظیفه ی دفاع از شهر را در مقابل نیروهای شورشی انجام می دادند. به عقیده ی برخی ، او بیش از دو وزیر ، کار و کمک می کرد. مهم تر از «الویرا» شجاعت «ژاندارک» فرانسوی است که شاید یکی از بی نظیرترین حماسه های رزمی زنان در اروپا ، داستان واقعی «ژاندارک» است. بنابراین روایت تاریخ ، هنگامی که ارتش انگلستان فتوحات خود را در فرانسه وسعت بخشید و پاریس ، اورلئان و نواحی مجاور آن را تصرف کرد ، روستا زاده یی پاکدامن و مؤمن به نام ژاندارک تصمیم به دفاع از کشورش می گیرد. (1) نقش زنان در هشت سال دفاع مقدس جمهوری اسلامی ایران با داشتن الگوی مشارکت زن در هنگامه ی دفاع و صحنه های نبرد در صدر اسلام ، زنان را برای انجام امور مهم در هشت سال دفاع مقدس سازماندهی و به کارگیری می نمود که با یادگیری رفتار و سیره ی حضرت زهرا (س)و حضرت زینب (س) و دیگر زنان قهرمان صدر اسلام به وظیفه ی الهی انسانی خویش در طول دفاع مقدس و شاید بیش از وظیفه ، عمل کرده اند. دفاع برای زن واجب است ، اما زمانی که به آنان احتیاج پیدا شود ، در حد امکانات و توانایی باید دفاع کنند. در طول هشت سال دفاع مقدس ، شرایط دفاعی جامعه ی اسلامی ایران ، به گونه ایی بود که با توجه به قدرت امکانات و استقبال وسیع مردم به صورت تشکیل گروه های نامنظم و تشکیل بسیج ، ضرورت و لزوم شرکت مستقیم زنان را در صحنه های نبرد ، به استثنای موارد نادر ، ایجاب نمی نمود اما تحت شرایطی از قبیل هجوم یکباره ی سربازان عراقی ، مخصوصاً در روزهای نخستین جنگ به برخی از مناطق مرزی ، و همچنین بمباران های هوایی و حملات موشکی به شهرها ، ایجاب میکرد تا زنان به طور مستقیم با دشمن رویارو شوند و روحیه ی دفاعی و رزمی در آنان تشدید شود. از این روی ، زنان به آموزش نظامی و اردوی رزمی روی آورده و به تدریج بسیج خواهران و شاخه ی رزمی و نظامی آن را تشکیل دادند. در آغاز جنگ تحمیلی ، زنان در خرمشهر ، آبادان ، اهواز ، سوسنگرد ، بستان و دیگر شهرهای جنوب ، پیش قدم شده ، از اسلام و انقلاب و میهن با جان و مال خویش حفاظت و حراست کردند. در این زمینه فرمودند : «پیشقدم شدن زنان در جنگ سبب تقویت مردان گردید.» (2) در خانواده ی «حاجی شاه» ابتدا دختر خانه علم مبارزه را بر دوش می کشد و در روزهای اول جنگ ، «شهناز» آموزش نظامی می بیند ، سلاح به دست می گیرد ، سنگر درست می کند و خود را در آن سنگر نگهبانی می دهد و در ساعات غیر نگهبانی به کمک مجروحین می شتابد و سرانجام بر اثر اصابت خمپاره و ترکش به شهادت می رسد. پس از شهادت وی برادرانش به جبهه می روند ، یکی پس از دیگری شهید می شوند. (3) زنان علاوه بر حضور در جبهه ی نظامی خرمشهر ، در دیگر شهرها با دشمن بعثی جنگیدند ، که برای رعایت اختصار از ذکر آن خودداری می کنیم و با خاطره ایی از مقام معظم رهبری این بخش را به پایان می بریم ؛ مقام معظم رهبری درباره ی ایستادگی و مقاومت بانوان در جنگ فرمودند :« به خاطر دارم در سوسنگرد خانم عرب سنی ایی زندگی می کرد که همسرش نابینا بود. ایشان با وجود این که چهل یا پنجاه سال داشت خیلی شجاعانه و در حقیقت مردوار از شهر دفاع می کرد.» (4) معروف بود که او با چوبدستی چند سرباز عراقی را انداخته است ، اگر از حضور رزمی زنان بگذریم ، دریایی از افتخار و سربلندی زنان در عرصه های پشتیبانی رزمی و خدماتی دیده می شود که حضور در بیمارستان ها ، پرستاری ، امدادگری ، خبرنگاری ، تهیه غذا و پوشاک از آن جمله است. در پشت جبهه زنان طیف وسیعی از فعالیت های امداد رسانی را از منزل تا کارخانه تولیدی برای پشتیبانی رزمندگان انجام می دادند. جمع آوری کمک های مردمی در بیت الزهرا ، مدارس ، حسینیه ها ، مساجد و به خصوص پایگاه های مقاومت بسیج ، از اقدام های مؤثر زنان به شمار می رود که در این عرصه ، زنان از مردان ، گوی سبقت را ربوده اند ، فعالیت های سیاسی ، اجتماعی ، فرهنگی و تربیتی زنان در شهرها و تشییع پیکرهای پاک شهیدان و تکریم آنان ، عرصه ایی از حضور شکوه مند زنان ایرانی در هشت سال دفاع مقدس به شمار می رود که خودکتابی مستقل را می طلبد. اجمالاًباید گفت : زنان علاوه بر آن که در ترغیب و تشویق رزمندگان برای حضور در جبهه ها مؤثر بودند و در غیاب سرپرست خانواده ، مدیریت خانه را بر عهده داشتند ، در ستادهای پشتیبانی نیز فعالانه و گاه به صورت شبانه روزی باقی می ماندند و به کار بسته بندی و آماده کردن مایحتاج جبهه ها می پرداختند. در پایان این بخش می توان چنین نتیجه گرفت که ؛ زنان همانند مردان در عرصه های نظامی ، رزمی و در خط مقدم شرکت داشته و همچون آنان شهید ، اسیر ، جانباز ، شیمیایی و مجروح شده اند اما باید دانست که زنان در این عرصه وظیفه شرعی نداشتند و همانند مردان ، مکلف به انجام چنین رسالتی نبودند بلکه این حضور و مشارکت ، انعکاسی از فداکاری ، ایثار و روحیه ی انقلابی است که برگرفته از فرهنگ و تفکر بسیجی این قشر از جامعه ی اسلامی است. از این حیث ، نقش زنان را نسبت به مردان می توان پررنگ تر دانست و اگر وظیفه ی دفاع و جنگ به زنان داده می شد ، چه بسا سرداران و شهیدانی شایسته تر از مردان می پروراندند. نقش زنان در بحران های اجتماعی بحران ، در فرهنگ های مختلف دارای تعریف یکسان نیست ، به مفهوم اخص آن ، عبارت است از : وجود بالقوه و بالفعل وضعیتی که بتوان در سطح داخلی یا خارجی ، دولت یا کشوری را با یک خطر بزرگ نظیر تغییر حکومت ، وقوع کودتا ، بروز جنگ داخلی ، به وقوع پیوستن جنگ خارجی محدود ، منطقه ایی یا بین المللی مواجه سازد.(5) نگاهی به شورشها و اغتشاشات پس از جنگ تحمیلی عراق علیه ایران که از سال 1371 آغاز شد ، نشان می دهد خواسته ها و هدف های آشوبگران متفاوت است. مطالعه و بررسی ناآرامی اجتماعی شهرهای شیراز ، مشهد و اراک در سال های 71 و 72 نتیجه ی نارضایتی مردم از اوضاع اقتصادی و معیشتی است که برخی دستگاه های دولتی تلاش لازم برای بهبود وضعیت معشیتی و عمرانی مردم را ندارند. پس کلاً میتوان بحران های اجتماعی سال های اخیر را به سه دسته تقسیم کرد : الف: اختلال در امنیت شرق کشور ب: شورش و ناامنی ناشی از تحرکات منافقین ج: ناآرامی های اجتماعی – سیاسی. نقش زنان در امنیت شرق کشور شرق کشور به لحاظ همسایگی با کشورهای افغانستان ، پاکستان و بی ثباتی همسایگان یک سو و باز بودن مرزهای طرفین از سوی دیگر ، طی چند سال اخیر دستخوش تحرکات امنیتی طرح ریزی شده ای قرار گرفته است. هر چند که این حرکت از گذشته نیز وجود داشت ، اما حجم گسترده ، تاکتیک و شیوه ی ناامنی بسیار متفاوت با سالیان پیشین است. این اختلال به اندازه یی شدت یافته است که نیروهای نظامی و انتظامی مستقر در مرز و نیروهای انتظامی در شهرها توان کافی برای برخورد مقابله با آن را ندارند. به همین دلیل نیروهای بسیج نیز وارد عمل شدند. به نظر می رسد مشارکت زنان در مردمی کردن امنیت شرق کشور ، از چند جهت حایز اهمیت باشد ، که به اختصار خواهد آمد ؛ الف: زنان ، نیمی از جمعیت شرق کشور را تشکیل می دهند که مورد حمله و تهاجم اراذل و اوباش قرار می گیرند و حداقل وظیفه و نقشی که می توان در نظر گرفت ، دفاع شخصی است. یعنی در حمله ، زنان مکلفند از خود دفاع کنند و برای این نوع از دفاع ، کسب اجازه لازم نیست. زنان شرق کشور برای دفاع از خود و اموال خود باید آموزش لازم را فرا بگیرند و از نقشه های دشمن و زمان حمله ، تجاوز و سرقت و چگونگی آن آگاهی پیدا کنند تا میزان خسارات معنوی ، مالی و جانی به حداقل برسد. این وظیفه را نیروی انتظامی ، ارتش ، دستگاه های دولتی می توانند بر عهده گیرند. ب:زنان در امور خدماتی ، پشیتبانی ،تهییج مردان و تقویت روحیه ی آنان و نیز تضعیف روحیه ی متجاوزان می توانند ایفاگر نقش باشند. ج: زنان می توانند با استفاده از ابزار سرد چون بیل ، داس ، چوب و ... به یاری و کمک مردان مسلح و غیر مسلح در شرایط مختلف و گوناگون به ویژه هنگام شبیخون و سرقت بشتابند. د: خواهران بسیجی با استقرار در در مساجد ، اماکن مذهبی و پایگاه های مقاومت ، به نگهبانی از محل پایگاه ، انجام ایست و بازرسی و تعقیب و مراقبت بپردازند. ه: نقش زنان را میتوان در امور اطلاعاتی و شناسایی متجاوزان جست و جو کرد ؛ زیرا کسب اخبار و اطلاعات به هنگام ، در کاهش خسارات و دستگیری و انهدام باندهای تبهکار ، بسیار مؤثر است. نقش زنان در مقابله با شورش ها و تحرکات منافقین استفاده و به کارگیری منافقین از زنان و دختران جوان در عملیات خرابکارانه ، ایجاب می نماید در ضد شورش و مقابله با بحران امنیتی ، از حضور و مشارکت زنان و به ویژه زنان بسیجی بهره مند شویم. هر چند دامنه ی حضور زنان در این عرصه ، محدودتر از مشارکت زنان در طرح مردمی کردن امنیت شرق کشور است اما وظایفشان همچون ارتقای سطح آگاهی از طریق آموزش ، فعالیت های اطلاعاتی و دریافت اخبار ، تقویت و روحیه ی رزمی و آمادگی مقابله در مواقع اضطراری ، پا برجاست. نقش زنان در ناآرامی های اجتماعی – سیاسی ناآرامی اجتماعی – سیاسی را می توان به سه دسته تقسیم کرد : الف: ناآرامی های مربوط به انتخابات ب: ناآرامی های ناشی از نارضایتی اجتماعی – سیاسی ج: ناآرامی های سیاسی گروه ها. آنچه به عنوان نظریه می توان ارائه کرد ، این است که حضور زنان در اغلب موارد در ناآرامی ها مشاهده می شود ، هر چند کارکرد زنان با مردان متفاوت است و سهم کم تری در ایجاد آشوب ، آتش سوزی و اقدامات خرابکارانه دارند و گروه رهبران عمدتاًاز جنس مردان است ، اما بخشی از جمعیت آشوبگران را زنان و دختران تشکیل می دهند. عملکرد زنان در ناآرامی ها نشان می دهد این قشر می تواند نقش تعیین کننده ایی در کنترل ، مهار و حتی مقابله با آشوبگران داشته باشد. نگاهی به مقابله زنان با اقدام های تروریستی منافقین در استان ایلام ، اقدام های زنان در گچساران و ... بیانگر این مطلب است که برای زنان می توان نقش قائل شد. (6) زنان می توانند در سه مرحله نقش پذیر باشند: الف: مرحله ی آغازین بحران ب: حین بحران ج: پاکسازی و پس از بحران. در مرحله ی اولیه ی هر بحران ، اقدام های پیش گیرانه بسیار حائز اهمیت است. اگر زنان در برابر ناآرامی ها به صورت مردمی ، حضور پیدا کنند و با همکاری دستگاه های امنیتی و انتظامی بتوانند نسبت به شناسایی عوامل مخرب و نیز دستگیری آنان اقدام نمایند ،بحران کنترل خواهد شد. در این مرحله هم چنین زنان می توانند از اماکن و مراکزی همچون مراکز مهم و حساس و اماکن عادی حفاظت کنند و با آموزش مناسب امدادرسانی از آتش سوزی و تخریب آن ها جلوگیری کنند. در حین بحران ، زنان می توانند با سازماندهی مناسب و تجهیز لوازم و عادی ، با آشوبگران مقابله کنند ، چنانچه افراد شایسته در قشر زنان فداکاری زیادی در این زمینه نشان داده اند. در این مرحله ، حضور و مشارکت زنان در برابر آشوبگران ، می تواند سازمان دهی شورشگران را متلاشی نماید. ایجاد جنگ روانی و تبلیغات بر ضد شورشگران یکی دیگر ار وظایفی است که در افکار عمومی تأثیر فراوانی دارد و زنان می توانند حتی بهتر از مردان در این عرصه ، حضور چشمگیری داشته باشند. در مرحله ی پاکسازی و پس از بحران ، انجام مانور و نمایش اقتدار ، مهم ترین وظیفه ایی به شمار می آید که از سوی زنان قابل انجام است. محکوم کردن اقدام های اغتشاشگران از طریق راهپیمای ، تجمع و ... می تواند در کاهش آثار حرکات خرابکارانه ، جلوگیری از اقدام های مجدد آشوبگران و ... تأثیر داشته باشد. پی نوشت ها: 1- نقش دفاعی زنان در جهان ، ص16 2- آشنایان ناآشنا 3- همان ، ص42 4- مستورات روایت فتح ، ص 34 5- دیپلماسی بحران ، ص 4 6- گزارش حوادث گچساران که از سوی معاونت عملیات نیروی مقاومت بسیج تهیه شده است. نویسنده: زهرا سادات موسوی

(0) نظر
1389/6/14 22:56

زن در طول تاریخ مظلوم بوده و با تحقیر به او نگریسته شده است، لکن حضرت امام خمینی به این قشر عظیم جامعه بها داد و دیدگاه اسلام ناب محمدی را درباره زن، بیان داشت. حضرت امام پرده از چهره فریب جاهلیت قرن بیستم، برگرفت و یاوه های استعمارگران را درباره زن، نقش بر آب کرد و دغلبازان شهوت پرست را، رسوا ساخت. و به فریادرسی این موجود مظلوم شتافت و این گوهر گرانبها را که لابلای خزه ها و تبلیغات دروغین دشمنان انسانیت گم شده بود، به صحنه آورد و به زن آنچنان درک و آگاهی درستی از نقش و مسئولیت، بخشید که تجلی و بروز ان را در احیای هویت زن مسلمان در انقلاب اسلامی شاهدیم. این تلقی از زن بود که علیرغم حضور و وجود سنتهای متحجرانه که در هیأت وفاداری به اسلام ظاهر شده بود، زنان را آنچنان به صحنه کشید که از سوی خبرگزاریها و ناظران و تحلیلگران، «انقلاب اسلامی» بعضاً به انقلاب «چادرها» لقب گرفت.
زن در دیدگاه بنیانگذار جمهوری اسلامی مقامی والا و سیمایی ملکوتی یافت که میتواند سرچشمه خیرات باشد و مردان بزرگی را در دامن خود تربیت کند. او به عنوان «مربی جامعه»، «سرچشمه خیرات»، «جلوه گاه عظمت الهی» معرفی شد. وجوب دفاع از مملکت اسلامی امام خمینی در مورد حکم جهاد زنان و لزوم جهاد برای این قشر از مردم ایران اینگونه بیان میفرمایند: «من امیدوارم که شما (خواهران) هم در میدان تحصیل که یکی از امور مهمه است مجاهده کنید و هم در میدان دفاع از اسلام، این از مهماتی است که بر هر مردی و بر هر زنی، بر هر کوچک و بزرگی جزء واجبات است. دفاع از اسلام، دفاع از کشور اسلامی.
احدی از علمای اسلام،احدی از اشخاصی که در اسلام زندگی کرده اند و مسلم هستند در این جهت اختلاف ندارند که این واجب است. آن چیزی که محل حرف و صحبت است قضیه جهاد اولی است، آن بر زن واجب نیست، اما دفاع از حریم خودش، از کشور خودش، از زندگی خودش، از مال خودش و از اسلام، دفاع بر همه واجب است.» و در جای دیگر در مورر این مهم فرموده اند: «مسأله، مسأله یک حکومت نیست، مسأله، مسأله یک جنبه نیست، مسأله، مسأله اسلام است. مسأله اسلام یعنی بر زن و مرد این کشور واجب است که دفاع کنند، هر کس به اندازهای که میتواند باید دفاع بکند و این دفاع را باید تعقیب بکنیم تا انشاءالله به پیروزیهایی که خدای تبارک و تعالی میخواهد، برسیم.»
علت حضور زنان در صحنه جهاد و شهادت دومین مسألهای که مورد بررسی قرار میدهیم، مسأله علت حضور زنان در صحنه جهاد و شهادت است که یکی از مسائل مهم در امر جهاد و شهادت است، اینکه چرا مردم بخصوص زنها وارد میدان مجاهده میشوند: امام خمینی اسلام و قرآن را از علل آن برشمردهاند و فرموده اند: «خانمها برای اینه یک چیزی مثلاً دستشان بیاید یا فرض کنید صاحب منصب شوند نمیآیند بیرون خودشان و بچه هایشان را به کشتن بدهند. این اسلام و قرآن است که خانمها را بیرون آورده است و همدوش مردها بله جلوتر از مردها وارد صحنه سیاست کرده.» و یکی از مسائل مهم در امر نهراسیدن از شهادت را نور ایمان ذکر کرده اند و فرموده اند: «این معجزه است که خانمها را در مقابل تانک و توپ، در مقابل مسلسلها، در مقابل توپها و تانکها برقرار کرده. و از هیچ چیز نهراسیدند. این نور قرآن و اسلام استکه در دلهای شما و در قلوب همه ملت ایران جلوه کرده است. این نور ایمان است که شما خانمها از شهادت می هراسید.» و بدین ترتیب مشخص شد آنچه زنها را به میدان مجاهده آورده است نور ایمان و اسلام و قرآن است بنابراین این زنان با ایمان بودند که با تأسی به قرآن و اسلام به مجاهده علیه باطل مشغول و قیام برای خدا را به انجام رساندند.
حضور زنان صدر اسلام در عرصه جهاد از مسائلی که باید مورد توجه واقع شود این است که برخلاف عده ای که اسلام و حکومت اسلامی را موجب ماندن زنها در محفظه ها میدانند و عقیده دارند که در حکومت اسلامی زن را در اتاقی میکنند و درش را قفل میکنند، امام به زنها چنان بهایی داده است که در مقابل این صحبتها موضع میگیرند و میفرماید: «اینها میترساند شما را از حکومت اسلامی، میگویند اگر حکومت اسلامی باشد زنها را میکند توی یک اتاق و درش را قفل میکنند تا آخر توی آن اتاق باشید زنها در صدر اسلام جنگ میرفتند، بیشتر آنها در طول جنگ بودند برای مداوای زخمیها.» و زنان صدر اسلام را به عنوان مجاهدانی در صحنه جهاد یادآوری میکنند و می فرمایند: «زنان در صدر اسلام با مردان در جنگها شرکت میکردند. ما میبینیم و دیدیم که زنان همدوش مردان بلکه جلوتر ازآنان در صف قتال ایستادند و خود و بچه های خود و جوانان خودشان را از دست دادند و باز هم مقاومت کردند.»
مشارکت فعال زنان در مراحل انقلاب زنان مسلمان ایران نقش بزرگی در پیروزی انقلاب اسلامی داشتند و در همه امور پیشتاز بودند و موجب از بین رفتن یک قدرت شیطانی در ایران شدند. امام در این مورد می فرماید: «شما دیدید. ما دیدیم که زن در این نهضت چه کرد. تاریخ دیده است که چه زنهایی در دنیا بوده است و زن چیست. تاریخ دور (تکرار) است. ما خود دیدیم که چه زن هایی تربیت کرده است اسلام، چه زن هایی در این عصر اخیر قیام کردند و آنها که قیام کردند همین زنهای محجوب جنوب شهر، قم، و سایر بلاد اسلامی بود...، اینهایی که تربیت اسلامی داشتند خون دادند، کشته دادند، به خیابانها ریختند، نهضت را پیروز کردند، ما نهضت خودمان را مدیون زنها میدانیم.» مقام معظم رهبری حضور زنان را در همه مراحل انقلاب حضوری قوی و نیرومند خواندند و پیروزی را در گرو پشتیبانی خانمها دانستند: «حضور خانمها در همه مراحل انقلاب، حضور زنده و نیرومندو قوی بود و توانستند بارهای سنگین را تحمل کنند و مصیبتهای بزرگ را از سر بگذرانند.
در طول تاریخ اسلام مانند زنهای ما نادر و کمیاب بوده است، یقیناً اگر پشتیبانی و حمایت بانوان کشورمان نمیبود، در دوران جنگ و پیش از آن در همه مراحل انقلاب این پیروزیها به دست نمیآمد.» و آنجایی که خبرنگار خارجی از امام خمینی سوال کرد: مشارت فعال زنان در انقلاب چه معنایی دارد ایشان فرمودند: «زندانهای شاه از زنان شیردل و شجاع مملو است. در تظاهرات خیابانی زنان ما، بچه های خردسال خود را به سینه فشرد، بدون ترس از تانک و توپ و مسلسل به میدان مبارزه آمده اند. جلسات سیاسی که زنان در شهرهای مختلف ایران به پا میکنند کم نیست. آنن نقش بسیار سازندهای را در مبارزات ایفا کرده اند.»
نقش زنان در طول هشت سال دفاع مقدس زنان در طول هشت سال دفاع مقدس، حضور گستردهای داشتند، چه در جبهه و چه در پشت جبهه و این از مسائلی بود که بسیار کم دیده شده و باعث قوت نظام اسلامی بود. امام خمینی فداکاری آنها را اعجاب آمیز میدانند که قلم از بیان آن عاجز و شرمسار است: «مقاومت و فداکاری این زنان بزرگ در جنگ تحمیلی آنقدر اعجازآمیز است که قلم و بیان از ذکر آن عاجز بلکه شرمسار است. اینجانب در طول این جنگ، صحنه هایی از مادران و خواهران و همسران عزیزان از دست داده دیده ام که گمان ندارم در غیر این انقلاب نظیری داشته باشد و آنچه برای من یک خاطره فراموش نشدنی است، با اینکه تمام این صحنه ها چنین است، ازدواج یک دختر جوان با یک پاسدار عزیز است که در جنگ هر دو دست خود را از دست داده و از هر دو چشم آسیب دیده بود.
آن دختر شجاع با روحی بزرگ و سرشار از صفا و صمیمیت گفت حال که نتوانستم به جبه بروم، بگذارید با این ازدواج دین خود را به انقلاب و به دینم ادا کرده باشم. عظمت روحانی این صحنه و ارزش انسانی و نغمه های الهی آنان را، نویسندگان، شاعران، گویندگان، نقاشان، هنرپیشگان، عارفان، فلیسوفان، فقیهان و هر کس را که شماها فرض کنید، نمیتوانند بیان یا ترسیم کنند، و فداکاری و خداجویی و معنویت این دختر بزرگ را هیچ کس نمیتواند با معیارهای رایج ارزیابی کند.»
حضور زنان در پشت جبهه و پشتیبانی از رزمندگان اسلام از مسائل مهمی که امام خمینی بدان اشاره داشتند، حضور زنان در پشت جبهه و پشتیبانی از رزمندگان اسلام است که امام بزرگوارمان در این مورد فرموده اند: «شما در تاریخ نگاه کنید از صدر اسلام تا آخر پیدا کردید یک جایی را که زنها و زنهای جوانی که حالا فرض کنید بروند سراغ جوانیشان و پیرزنش و پیرمردش، پیرزنش اینطور کوشش کند در این که پشتیبانی از ارتشش بکند و پشتیبانی از پاسدارهایش بکند، شما تا کجا اگر دارید سراغ، بگوئید ما بفهمیم.»
و زنان را سربازان گمنامی خواندند که مشغول جهادند و این را یک هدیه الهی میدانند: «من وقتی در تلویزیون میبینم این بانوان محترم راکه اشتغال دارند به همراهی کردن و پشتیبانی کردن از لشکر و قوای مسلح، ارزشی برای آنها در دلم احساس میکنم که برای کس دیگری نمیتوانم این طور ارزش قائل بشوم، آنها کارهایی را که میکنند یک کارهایی است که دنبالش توقع اینکه مقامی داشته باشند یا یک پستی را اشغال کنند یا یک چیزی را از مردم خواهش کنند هیچ این مسائل نیست، بلکه سربازان گمنامی هستند که در جبهه ها باید گفت مشغول به جهاد هستند و ما اگر فایده ای از این جمهوری اسلامی نداشتیم، الا همین حضور ملت با همه قشرهایش در صحنه و نظارت همه قشرها در امور همه، این یک معجزه ای است که هیچ جای دیگر من گمان ندارم تحقق پیدا کرده باشند، این یک هدیه الهی است که بدون اینکه دستهای بشر در آن دخالت داشته باشند،خدای تبارک و تعالی به ما اعطا فرموده است و ما باید قدر این نعمت بزرگ را بدانیم و اقتدا کنیم به این زنان و بانوان و بچههای پشت جبهه و آنهایی که در خود شهرهای مخروبه، نیمه مخروبه حاضرند.
ماها باید از اینها اخلاق اسلامی و ایمان و توجه به خدا را یاد بگیریم.» نقش زنان در فداکاری مردان از مسؤولیتهای مهم و خطیر بانوان در طول نهضت اسلامی و دفاع مقدس که بر هیچ کس پوشیده نیست این است که این بانوان بودند که باعث وارد کردن دیگران به صحنه دفاع بودند: «چنانچه یک عده از زن وارد بشوند در یک محلی که محل جنگ است، علاوه بر اینکه خودشان جنگ میکنند، مردها را که یک احساسی دارند نسبت به زنها، حساسیت دارند نسبت به زنها، مردها را قوهشان را دوچندان میکنند، این طور نیست که اینها اگر بروند دفاع کنند، فقط خودشان دفاع کرده اند، خیر، دفاع کردهاند، خودشان دفاع کرده اند و دیگران را هم به دفاع وارد کرده اند... ب
نابراین پیشقدم شدن شما در همه مسائل من جمله مسائل دفاعی، مسائل جهاد، مسائل کمک کردن به جبهه ها، وارد شدن در هر طریقه ای اسباب این میشود که مردها بیشتر وارد بشوند، مردها هم قویتر بشوند.» مقام معظم رهبری در مورد این مسئولیت مهم زنان که پشتوانه حرکت مردها بودند می فرمایند: «زنان کشور ما، در طول انقلاب پشتوانه حرکت مردها بودند،اگر احساسات و ایمان قوی زنها نبود، شاید بسیاری از مردهای ما این قدرت را پیدا نمی کردند که در میدانهای سخت مبارزات گوناگون حضور داشته باشند، امروز هم همان مسئولیت بر دوش خانمهاست.»
و نقش زنان را در انقلاب به طور مستقیم و غیرمستقیم، نقش اول میدانند: «اگر زنان به انقلاب نپیوسته بودند، انقلاب پیروز نمیشد، جوانان برای پیوستن به صفوف انقلاب از خانه ها بیرون نمی آمدند، مادرانشان نمیگذاشتند، یا حداقل آنها را تشویق نمیکردند اگر زنان دل در گرو انقلاب نداشتند، مردان این طور آزادانه در صفوف انقلاب جانفشانی نمیکردند. نقش زنان در انقلاب، هم به طور مستقیم و هم به طور غیرمستقیم نقش برجسته و مجموعاً نقش اول است، در جنگ هم همینطور بود. شهادت و روحیه شهادت طلبی بانوان به عنوان آخرین مطلب، سخنان امام را فراروی خویش قرار میدهیم و با الهام گیری از آنها مسأله شهادت و روحیه شهادت طلبی بانوان را بیان میکنیم.
امام خمینی در مورد شهادت طلبی بانوان می فرماید: «از آن وقتی که این نهضت شروع شد مکرر هر چند روز یک مرتبه، زنان و مردان می آمدند پیش من و اصرار میکردند شما دعا کنید تا شهید بشویم، من دعا میکنم که شما موفق بشوید ثواب شهادت داشته باشید، برای اسلام خدمت کنید، این روحیه موجب پیشرفت است، جدیت کنید که این روحیه محفوظ باشد.» امام این روحیه را یک تحول روحی و فکری میخوانند که باعث رسیدن به پیروزی میشود: «بعضی خانمها می آیند، میگویند شما دعا کنید، شهید بشویم، بعضی از برادرها میگویند که دعا کنید ما شهید بشویم. این تحول روحی و فکری که در ملت همه طبقاتش پیدا شد، همه هم یک مطلب را دنبال کردند و آن جمهوری اسلامی، این باعث پیروزی شد برای اینکه حق بود و حق پیروز است. این را باید حفظ کنید.»
و بدین ترتیب نمیتوان آنها را از صحنه خارج نمود هر چند خسارت زیادی بر آنها وارد کنند: «ملتی که عشق شهادت در دل زن و مرد و کوچک و بزرگش جوش میزند و برای شهادت، هر یک بردیگری سبقت میگیرد و از شهوات دنیایی و حیوانی گریزان بوده و عالم غیب و رفیق اعلی را باور کرده است، با این خسارت هر چند بزرگ باشد از صحنه خارج نمیشوند.» و بدین گونه است که همه برای شهادت آماده اند: «جوانان ما همه برای شهادت آماده اند و حاضرند، مرد و زن ما برای شهادت حاضرند.» به عنوان نتیجه بحثهایی که گذشت از سخن امام استعانت می جوییم و سخن خود را به پایان میرسانیم: «شهادت در راه خداوند چیزی نیست که بتوان آن را با سنجشهای بشری و انگیزه های عادی ارزیابی کرد و شهید در راه حق و هدف الهی را نتوان با دیدگاهامکانی به مقام والای آن پی برد که ارزش عظیم آن، معیارهای الهی و مقام والای این، دیدی ربوبی لازم دارد و نه تنها دست ما خاکنشینان از آن و این کوتاه است که افلاکیان نیز از راه یافتن به کنه آن عاجزند چه که آنها از مختصات انسان کامل است و ملکوتیان با آن مقام اسرارآمیز فاصله ها دارند.
قلم اینجا رسید و سربشکست و ما بازماندگان و عقب افتادگان در آرزوی آن و این باید روزشماری کنیم و حسرت شهادت و شهید و شهیدپروران اینچنانی را، که با ایثار ثمره حیات خود عاشقانه به این شهیدان شاهد افتخار میکنند به گور ببریم، و از شجاعتهای بی نظیر شهیدان و دوستان اسیر و مفقودشان و آسیب دیدگان و اشتیاق زایدالوصف اینان برای بازگشت به میدان شهادت احساس خجلت و حقارت کنیم. زنان و مردان و کودکان نمونه ای که در زیر بمبارانها و از بستر بیمارستانها سرود شهادت سر میدهند و با دست و پای قطع شده بازگشت به جبهه های انسانساز را آرزو میکنند فوق آنچه ما تصور میکنیم و فلاسفه و عرفا به رشته تحریر در میآوردند و هنرمندان و نقاشان عرضه میکنند میباشد. آنچه آنان با قدمهای علمی و استدلالی و عرفانی یافته اند، اینان با قدمهای غیبی به آن رسیده اند و آنچه آنان در لابلای کتابها و صحیفه ها جستجو کرد ه اند اینان در میدان خون و شهادت در را حق یافته اند.» والسلام زینب اکبری

(0) نظر
1389/6/14 22:52

مجروح از روی ناچاری گفت من مرد نیستم و دخترم، میل ندارد لباس از تن بکنم، ستارخان منقلب و چشمانش پر از اشک شد و گفت: (دختر من، من که هنوز زنده هستم، تو چرا به جنگ رفتی؟) (دخترم در ستاد بسیج مقاومت مستقر در مسجد جودالئمه مشغول خدمت بود که مسجد مورد اصابت توپ قرار گرفت شصت شهید و بیست و شش مجروح از این حادثه باقی ماند. یکی از این مجروحین دخترم بود. او از ناحیه کتف، دست و پا و زبان و صورت به طور کلی یک طرف بدن کاملاً صدمه دید، حالا هم ازدواج کرده و از نظر عفت و پاکدامنی و حفظ ارزشهای متعالی به لطف خدا بسیار متعهدانه رفتار می کند) یکی از دغدغه ها و ناراحتی هایی که در بعضی از خانواده های ایرانی به خصوص مرزنشینان مناطق غربی یا مناطقی که مورد هجوم وحشیانه هواپیماها و موشکهای هوایی رژیم بعث عراق قرار می گرفتند. مجروح یا آسیب دیدن اعضای خانواده به خصوص خواهران عزیز و عفیف ماست. در طول جنگ تحمیلی یا حتی قبل از آن در دوران مبارزات ملت ایران بر ضد نظام شاهنشاهی بسیاری از خواهران انقلابی و مبارز در اثر هجوم وحشیانه قوای امنیتی شاه و بعد از آن حملات ارتش بعثی به مناطق مسکونی در دوران دفاع مقدس، به درجه رفیع جانبازی نایل آمده اند. در یک تقسیم بندی ساده و قابل فهم علت جانبازی خواهران در طول این مدت بر دو اساس است. البته لازم به توضیح است که ما در این نوشتار در مورد تجاوزگریهای قوای عراقی صحبت می کنیم. و تحقیق پیرامون خواهران جانبازی که در طول انقلاب از قوای طاغوتی ضربه و صدمه خورده اند، نیازمند نوشتار و تحقیقی دگرباره و جدا می باشد. گفتیم که در مورد علت جانبازی خواهران یک تقسیم بندی وجود دارد بر این اساس می توان گفت که گروهی که گروه الف نامیده می شود آنانی هستند که مستقیماً در منطقه جنگی حضور داشته اند و در آنجا بر اثر گلوه، توپ، موشک و... جانباز و مجروح گردیده ا ند. گروه دوم یا گروه ب آن دسته خواهرانی هستند که در پشت جبهه بر اثر بمبارانهای مناطق مسکونی توسط هواپیماهای یا موشکهای میان برد یا دور بردی چون آسادبی مجروح و جانباز گردیده اند.گرچه اجر و پاداش گروه الف بواسطه شرکت فعالانه و فراگیر آنها در مبارزه با دشمنان وطن نسبت به گروه ب بیشتر است، اما نمی توان از حق نیروهای پشت جبهه مایحتاج روزه مره نیروهای رزمی و نظامی جبهه و مناطق جنگی و عملیاتی را تأمین می کردند، غافل شد. چه بسیار خواهران متعهد و مخلصی بودند که در هنگام دوختن لباس سربازان ارتش اسلام با تهیه کنسرو، پتو و ... بر اثر بمبارانهای هوایی دشمن به شهادت رسیده و یا مجروح می شدند. امروزه که بیش از ده سال از پایان جنگ و پذیرش قطعنامه 598 شورای امنیت سازمان ملل فرهنگ جبهه و ایثار و از خود گذشتن رو به فراموشی است، طبقه قلم به دست و صاحب قلم وظیفه دارند پیرامون ابعاد جنگ و هشت سال دفاع جانانه از میهن متمدن ایران زمین، تحقیق و پژوهش نموده و عوام و خاص جامعه ایرانی را از تأثیرات جنگ هشت ساله آگاه نمایند. اما یک سخن با هیأت حاکمه: و آن این که اگر روزی این مرز و بوم مورد هجوم قوای دشمن خارجی یا عمالت سر سپردگان داخلی مرفه و بی درد، قرار بگیرد، همین طبقه سوم جامعه یعنی پابرهنگان، کوخ نشینان، آنانی که بر اثر عدم توجه و برنامه ریزی مؤثر و عالمانه طبقه مسئولین صاحب درآمد سرشار، جز بیکاران محسوب می شوند، از کیان و آبروی و مرزهای فرهنگی و جغرافیایی ایران دفاع خواهند کرد. مطبوعات به عنوان رکن چهارم دموکراسی و آزادی که هدف و غایت نظام مردم سالاری جمهوری اسلامی است، در این میان وظایفی مهم و سنگین به عهده دارند. در خانواده هایی که خواهران جانباز به عنوان همسر، مادر و خواهر به زندگی آبرومندانه خود ادامه می دهند متأسفانه مشکلاتی وجود دارد که جز با یاری عموم ملت به خصوص مسئولین فهمیم از حل آن عاجز خواهیم ماند. اکنون به طور فهرست وار و مفید به شناسائی برخی از این مشکلات و نقش مطبوعات در حل آن خواهیم پرداخت. 1- ممکن است برخی از خواهرانمان بر اثر بمباران دشمن یا حملات شیمیایی در جبهه یا مناطق نزدیک، دچار نازائی و حمل بار گردند. این مشکلات که بحمدالله موارد آن نادر و کم سابقه است. با توجه به علاقه وافر مردان ایرانی به فرزند داشتن موجب می شود که اختلافاتی بین مرد و زن در خانواده مطرح گردد، که متأسفانه به ازدواج دوباره مرد و احیاناً طلاق خواهر جانباز منتهی می شود. یا در صورتی دیگر باتوجه به گذشت و فداکاری خواهر جانبازکه به ازدواج دوباره مرد، رضایت می دهد، در آینده شاهد انزوای خواهر جانباز از کانون گرم خانواده و ناراحتی های روحی و روانی ایشان خواهیم بود. مطبوعات به عنوان زبان گویای مردم که خوشی ها تلخی های زندگی روزمره را به زبان ساده و گویا و بدون هرگونه افراط و تفریط به گوش دیگر همنوعان می رساند در این رابطه وظیفه در خور توجه به عهده دارند. اول: تهیه تحقیقات و گزارشاتی پیرامون علل وقوع حوادثی که منجر به چنین ضایعاتی می شود. امروز حتی ممکن است وقوع برخی از حوادث غیر قابل پیشگیری مانع انفجار کپسول گاز یا شوکهایی قوی و مؤثر منجر به نازایی برخی از زنان گردد. دوم: بررسی راه های درمان ضایعات و جراحتهای فوق با استفاده از متخصصین و پژوهشگران علم طب به خصوص کارشناسان زنان و انعکاس آن در مطبوعات و جراید کثیر الانتشار و همچنین مجلات تخصصی خانواده و پزشکی. سوم: ایجاد دفاتر مشاورت مانند آنچه در برخی از مجلاتی چون خانواده پاسخگوی خانواده های مراجعه کننده هستند. چهارم: حمایت قضایی از زنان جانباز در برابر فشارهای غیر معمول و نامتعارف همسران و درج آن در مطبوعات، به طوری که خواهران بتوانند با استفاده از مقالات و گزارش های فوق به حقوق خود در خانواده و اجتماع فائق شوند. 2- ممکن است مورد جانبازی برخی از خواهران جسمی و معلولیتی باشد. به طوری که در حین انجام خدمت یا نظایر آن بر اثر اصابت گلوله، ترکش و ... عضوی از اعضای بدن از کار افتاده و احیاناً از بین رفته باشد. این گونه از خواهران نیز در رابطه با خانواده و وظایفی که در مقابل فرزندان همسر خود دارند، احساس مسئولیت فرعی و شرعی می نمایند. حال چگونه مطبوعات می توانند در این رابطه به کمک آنان بشتابند. گفتیم که مطبوعات در هر کشوری متعلق به آحاد ملت و اقشار گوناگون است. حال که عده ای از همین ملت مشکلی دارند که موجبات زحمت خود و دیگران را فراهم می سازد، مطبوعات چگونه می توانند به کمک آنان بشتابند و یا احیاناً و حداقل از شدت آلام و ناراحتی های آنان بکاهند. در چند سال اخیر سنت حسنه ای در میان مطبوعات و رسانه های دیگری چون رادیو و تلویزیون مطرح گردیده است که امید می رود، با استقبال جانبازان عزیز از آن، سنت مزبور ماندگار گردد. درست است که جانبازان به خصوص خواهران جانباز قطع عضوی یا معلول از انجام دادن برخی امور مانند راه رفتن بواسطه قطع پا یا از کارافتادگی آن یا قطع دست رنج می برند، ولی برخی از همین خواهران عزیز با همین عضوهای قطع شده یا از کار افتاده کارهایی می کنند که انسان در حیرت می ماند. هنر خطاطی و نقاشی مینیاتور که از هنرهای ملی ایران بشمار می رود و توسط مطبوعات استقبال می شود، مورد توجه خواهران جانباز است. در جامعه جانبازان هنرمندی هستند بواسطه قطع دست قلم به دهان گرفته و طرحهای زیبا و دلفریبی ترسیم می کنند. یا با همان دست از کار افتاده خطاطی نموده و آثار زیبایی فراهم می آورند. چرا فقط به مصاحبه و درج گزارشی در یک روزنامه و مجله پیرامون هنرمند جانباز و آثار بدیع و دلکش آنها بسنده می شود و فردای از یاد آنها غافل می شویم؟ مطبوعات باید توجه خود را به صورت مساوی و عدل گونه به تمامی آحاد جامعه توجه داشته و این گونه افراد مستعد و با استقامت را به مردم جامعه معرفی نمایند. یک هنر و یا اثر هنری وقتی ارزش پیدا می کنند که به مردم عرضه شود نه آن که در پستوی خانه ها خاک بخورد و اسم آن را اثر هنری بگویند، ولی مردم از تماشای آنها محروم باشند. متأسفانه بخری از تنگ نظران و عقب گراها از پیشرفت و ترقی خواهران جانباز در امور هنری ناراحت هستنند و هرگاه صحبت از پیشرفت آنها به میان می آید، مشکلات جسمی و برخی از ملاحظات را بهانه می کنند. مطبوعات که سنگر دفاع از حقوق آحاد ملت هستند، بنا به موقعیت بزرگ اجتماعی و فرهنگی خویش باید که دست یاری به خواهران جانباز بدهید. قدم اول در این راه خطیر، شناسایی و مصاحبه با خواهران جانباز موفق و مستعد است. دومین قدم ارایه آثار هنری آنها در گالری ها و نمایشگاههای داخلی و خارحی است. مطبوعات هم می توانند با انتشار تصاویر آثار هنری در لا به لای صفحات و بررسی منتقدانه آثار ارایه شده مردم را نسبت به رویدادهای هنری و پیشرفت خواهران جانباز آگاه سازند. سومین قدم که به نظر بنده خیلی مهم است و روی آن تأکید می شود، اعصای جوایز مخصوص توسط مطبوعات به بهترین آثار ارایه شده در نمایشگاه های هنری و مطبوعاتی است. گفتیم که یکی از علل جانبازی خواهران مربوط به جسم آنهاست و معمولاً یا دچار قطع عضو هستند یا دچار از کارافتادگی پیشرفته و غیر قابل علاج. حال ممکن است خواهران عزیز در رابطه با اداره امور منزل و مدیریت آن دچار مشکل شوند که این مشکل باعث بوجود آمدن ناراحتی اعضای خانواده و احیاناً اختلافات خانوادگی می شود. مطبوعات که در خدمت مردم هستند می توانند افراد جامعه به خصوص اعضای خانواده خواهر جانباز جسمی را در این رابطه آموزشهای غیر مستقیم بدهند. اولین راه مصاحبه مطبوعاتی با خانواده های جانباز موفق است، خانواده هایی که اعضای آن ملاحظه خواهر جانباز را کرده و به ایشان یاری و مساعدت می رسانند. حتی دیده می شود که اعضای خانواده در نهایت ایثار و صداقت خود به امور منزل رسیدگی کرده و از جنبه نظارتی از مادر یا خواهر جانباز خود یاری می جویند. البته می توان اگر وضع مالی خانواده مساعد بود با استخدام کارگر منزل باری از دوش خواهر جانباز برداشت اعضای خانواده ایرانی که به مهربانی و صمیمیت معروف هستند، دیگر نیازی به توصیه های مطبوعات ندارند، چرا که (وای اگر روزی که دل مادر بشکند دنیا به لرزه آید) البته مطبوعات هم می توانند با تهیه گزارش هایی از وضع منزل و نحوه یاری اعضای خانواده به خواهر جانباز دیگر خانواده ها را با نحوه یاری کردن و کمک به خواهر جانباز آشنا نمایند. 3- حملات وحشیانه رژیم بعثی به مناطق مسکونی و خطوط درگیری در جبهه ها باعث می شود که برخی از خواهران دچار شوکهای روحی و روانی گردند. یا در اصطلاح عامیانه موج انفجار آنها را بگیرد. در این صورت که یکی از بدترین نوع های آسیب دیدگی است. جز با کمک گرفتن از متخصصین اعصاب و روان نمی توان به کمک آنها شتافت. معمولا ًموج انفجار که همراه با دریدگی پرده گوش است باعث می شود فرد تا مدتها دچار شوک و عواقب آن باشد. بحمدالله که مردم توصیه های ایمنی را اجرا می کردند و ما در این مورد مشکل چندانی نداریم. اما بنا به تحقیقاتی که صورت گرفته است، موارد موج گرفتگی و اختلال روحی در میان مردان بیشتر از زنان است چرا که مردان بیشتر با خطوط درگیری در تماس بودند. حال حفظ بهداشت روانی خانواده هایی که یکی از اعضای آنها خصوصاً خواهری دچار موج گرفتگی و اختلال روحی باشد واجب و ضروری است. مطبوعات می توانند با تهیه گزارش هایی از آسایشگاه های بیماران روحی ناشی از جنگ، مردم را با نحوه برخورد با آنها و همچنین یادی از شهیدان زنده که به حق بر ممانت نهاده و روح و جسم خود را تقدیم وطن و عقیده کردند، آشنا سازند. گفتگو با متخصصان و پزشکان اعصاب و روان که مسلماً دارای تجربیاتی ارزنده و مفید در این رابطه هستند، مفید به نظر می رسد. همچنین مطبوعات می توانند با تهیه داستانهایی که حاوی زندگی روزمره جانبازان اعصاب و روان و همچنین دیگر جانبازان جسمی، حرکتی و بالاخص شیمیایی باشد، و درج آن به صورت پاورقی به کمک دولت در ساختن زندگی بهتر برای این گونه عزیزان باشیم. و کلام آخر آن که ثمره عشق و ایثار زیبنده شاخسار سترگ همت خالصانه و مجدانه ی جانباز است. منابع کلی: 1- کریم طاهرزاده بهزاد، قیام آذربایجان در انقلاب مشروطیت ایران (تهران، اقبال، چاپ دوم 1363 ﻫ . ش ص 327) 2- خانم فرجوانی، مصاحبه با نشریه جانباز، آذر 77 شماره 23 و مطالعه مستمر نشریه جانباز مهندس محمود سلیمانی

(0) نظر
1389/6/14 22:50

((ما میخواهیم زن به مقام والای انسانیت برسد. زن باید در سرنوشت خودش دخالت داشته باشد.)) حضرت امام خمینی (ره) در مدخل سخن ، در جهت تبیین جایگاه ارزش مند فرهنگی ، حقوقی زنان ؛خصوصاً فرهیختگان تحصیلکرده ی ایثارگر به نقش مهم و مؤثر قانون اساسی اشاره می شود ،که ثمره ی خون هزاران هزار شهید و زحمات نخبگان و شهدایی گران قدر همچون آیت الله بهشتی است. این قوانین ، ریشه در نظام دینی مبتنی بر آیات و روایات دارند. در اصل بیستم قانون اساسی آمده است : همه ی افراد ملت اعم از زن و مرد به طور یکسان در حمایت قانون قرار دارند و از همه ی حقوق انسانی ، سیاسی ، اقتصادی ،اجتماعی و فرهنگی با رعایت موازین اسلام برخوردارند. در اصل بیست و یکم آمده است: دولت موظف است حقوق زن را در تمام جهات با رعایت موازین اسلامی تضمین نماید و امور زیر را انجام دهد: 1- ایجاد زمینه های مساعد برای رشد شخصیت زن و احیای حقوق مادی و معنوی او ؛ 2- حمایت مادران ، بالخصوص در دوران بارداری و حضانت فرزند و حمایت از کودکان بی سرپرست ؛ 3- ایجاد دادگاه صالح برای حفظ کیان و بقای خانواده ؛ 4- ایجاد بیمه ی خاص بیوگان و زنان سالخورده در صورت نبودن ولی شرعی. نکات مهمی که از قوانین مصوب پیشگفته برای احیای حقوق زنان در حریم اسلامی حاصل می شود ، به شرح زیر است: 1- هدف در جامعه ی اسلامی این است که زن به حق انسانی و حقیقی خود به عنوان یک انسان برسد ؛استعدادهای او شکوفا شود ؛ رشد حقیقی و انسانی پیدا کند و در نهایت به تکامل انسانی نایل آید. 2- حرکت نظام دینی در جهت احقاق حقوق زنان در جامعه ی اسلامی باید رو به رشد باشد ؛ منتها بر مبنای اسلامی و با اهداف اسلامی. 3- اهمیت دادن به تحکیم خانواده و نقش مؤثر خانوادگی زن به عنوان عنصر اصلی و فعال و سرنوشت ساز که مقام معظم رهبری در این باره فرمودند : (( مادر از هر سازنده ایی سازنده تر و با ارزش تر است ؛ بزرگترین دانشمندان ممکن است یک ابزار بسیار فوق پیچیده ی الکترونیکی را مثلاً به وجود بیاورند. موشک های قاره پیما را به وجود بیاورند ، ولی هیچکدام از این ها اهمیت ندارد که کسی یک انسان والا به وجود بیاورد و چنین کاری تنها از مادر ساخته است ، این الگوی زن اسلامی است.)) 4- رعایت حقوق خانوادگی به عنوان زندگی اجتماعی که شاکله ی جامعه ی اسلامی را تشکیل می دهد که در این بین رعایت حقوق قانونی بین زن و شوهر به عنوان پایه های استوار و مهم خانواده مبتنی بر مصوبات قانونی ذی صلاح و هم چنین حقوق اخلاقی که باعث شیرین شدن و تحکیم خانواده می شود ، از جمله ی این حقوق است که زیر پا گذاشتن هر کدام مشکلاتی را به وجود می آورد. 5- در نظام اسلامی به عنوان یک نظام دینی لازم است حق متفاوت بودن زن را در همه ی عرصه ها و گستره ی فعالیت ها و زمینه های اجتماعی ، فرهنگی ، اقتصادی ، سیاسی شناسایی کنند و زمینه ی حضور او را در آن عرصه ها بیش از پیش مهیا سازند. 6- در تصویب قوانین ، حقوق زنان جامعه در مورد تسهیلات شغل خانه داری و حمایت های دیگری که از حق متفاوت بودن آن ها در عرصه ی کار و شغل و گروه و پایه و مرخصی و بازنشستگی و سنوات کاری و ... است ، مد نظر و مورد توجه قرار گیرد ، که این امر ، عین عدالت بوده و این حق تفاوت در جای خودش اجرا می گردد. 7- چون قانون گذار در شریعت اسلامی ، پروردگار منان و عادل و حکیم است ، به تمام زوایای شخصیتی و ابعاد گوناگون وجود انسان مسلط است و در جهت قانون گذاری ،مصالح زن و مرد را به بهترین وجه رعایت فرموده است و آنچه در فقه اسلامی آمده ، ناظر بر کاردکردها و مسئولیتهای اجتماعی است ، نه عدم رعایت حقوق زنان. 8- بنابر قوانین اسلام ، اصالت نه با زن است و نه با مرد ؛ اصیل ،انسانیت است و بندگی خدا ، که از مسیر قرب الهی با تلاش و طی طریق حاصل می آید و زن در برخورداری از حق مساوی بودن به عنوان یک انسان قادر به رسیدن به اوج قرب الهی و عرشی ترین جایگاه تکاملی است. این بخش را به گهر گفته های حضرت امام (ره) زینت می دهیم ؛ (( همان طور که حقوق مردها در اسلام مطرح است ، حقوق زن ها هم. اسلام به زن ها بیشتر عنایت کرده است تا به مردها ، اسلام زن را بیش تر حقوقشان را ملاحظه کرده است تا مردها )). (( از نظر اسلام ، زن باید به مثابه یک عنصر انسانی ، تمام مراحل کمال را طی کند و زن همانند مرد می تواند به عنوان یک دانشمند ،مخترع ، فیلسوف و عنصر فعال در صحنه های سیاسی ،اداری و دولتی به جامعه خدمت کند. )) طبیعتاً در این موضوع ، زنان فرهیخته ی ایثارگر ،تحصیلکرده ،که در دوران سرنوشت ساز و تاریخ ساز انقلاب اسلامی با تلاش ، صبر و بردباری و ایمان راسخ و مستحکم ، راه ایثارگری را با خضوع و خشوع در پیشگاه الهی طی نموده و بارها از آزمون های مختلف سربلند بیرون آمده اند ، نقش بسیار مهمی را ایفا کرده اند و امروز نیز باید این زنان اندیشه مند و فرهیخته ، نقش ماندگاری بر لوح مملکت اسلامی بزنند و در این مسیر ، توجه به نظام حقوق اسلامی و قانون اساسی در عرصه های مختلف خانوادگی ، تربیتی ، فرهنگی ، سیاسی ،اقتصادی ، اجتماعی با مرزبندی و حریم دینی ، زیربنای رسیدن به جامعه ی آرمانی اسلام با حضور سازنده ی زنان هدفمند ، جهت دار ، ایثارگر و تحصیلکرده است که این خود تثبیت جایگاه زن مسلمان در عرصه ی اجتماع است و زنان ایثارگر ، اندیشه مند و فرهیخته نباید از سه وظیفه اساسی و مؤثر خود غفلت کنند ؛ وظایف انسانی ، نقش های خانوادگی و رعایت ضرورت های اجتماعی ، که هر کدام در جایگاه خود بحث مفصلی دارد و در این مقال ، نمی گنجد. حضور چنین زنانی که از طرفی همسرانی فداکار و از خود گذشته هستند و از طرفی به امر دانش اندوزی و اندیشه پرداخته اند ، در عرصه های علمی ، مدیریتی ، قانون گذاری ، سیاست گذاری ، اجرا ، پژوهش ، اختراع و اکتشاف ،هنر ، ورزش و ... با رعایت حفظ موازین اسلامی و قانونی ذکر شده می تواند به حضور زن مسلمان تعمیق بخشیده و نقش های الگویی زیبایی را که در ذهن متصور است ،عملی نماید و جلوه ی ماندگار حضور فرهیختگان ایثارگر زن را که تندیس پایداری و صبوری هستند ، در جامعه رقم بزند و این یعنی حضور همه جانبه ی الگویی که مقام معظم رهبری درباره اش فرمودند: (( زن مسلمان ، آن زنی است که هم دین خود را ، حجاب خود را ، زنانگی خود را ، ظرافتها و رقتها و لطافت های خود را حفظ می کند ، هم از حق خود دفاع می کند ، هم در میدان معنویت و علم و تحقیق و تقرب به خدا پیشروی می کند و شخصیت های برجسته یی را نشان می دهد و هم در میدان سیاسی حضور دارند ؛ این می شود الگویی برای زنان.)) و اینک بانوان مکرمه ، پاسداران حریم ارزشها ، اندیشمندان صحنه ی علم ،محققان عرصه ی پژوهش ، همراهان ایثارگران دلاور و ... تلاشی قوی تر را رقم می زنند و این عزیزان درخواست موارد عدیده ایی را دارند تا جامعه به هدف تعالی خود نزدیک شود ؛ از جمله : 1- حضور مسئولانه و قوی تر بانوان در تمامی میدانها با حفظ حریم اسلامی ؛ 2- تلاش بیشتر در پیشرفت مؤثر در تمام عرصه ها خصوصاًتحکیم خانواده و تعالی اجتماع و تهذیب سیاست. 3- توجه بیش تر قانونگذاران ، مسئولان کشور ، برنامه ریزان و سیاست مداران در جهت رعایت حق زنان با توجه به تفاوت های زن و مرد و توصیه ی شارع مقدس ؛ 4- دفاع اخلاقی و قانونی و بنیادی زن در محیط خانواده خصوصاًزنان ایثارگر تحصیلکرده به دلیل جایگاه الگویی؛ 5- استفاده ی کاربردی از انرژی و توانمندی ها و مدیریت زنان ایثارگر فرهیخته در عرصه های مختلف ؛ 6- پرهیز از خودنمایی زنان که خود موجب جریان مرد سالاری می شود ؛ 7- اصلاح قوانین در تبیین حقوق زن و مرد؛ 8- حفظشأن انسانی و اسلامی زن و دفاع از آن خصوصاًزنان تحصیلکرده ی ایثارگر به دلیل تلاش در ظهور و بروز استعدادهای نهفته؛ 9- حفظ هویت والای زن اسلامی و زنده نگه داشتن این هویت بر پایه ی قوانین موجود و هدایت های مقام معظم رهبری با توجه به حملات رگباری فرهنگ بیگانه؛ 10- ارائه ی تسهیلات لازم در جهت ارتقای فکری ، فرهنگی ، علمی ، سیاسی ، مدیریتی زنان فرهیخته ی ایثارگر تحصیلکرده؛ 11- ایجاد جایگاه های علمی ، پژوهشی ، تحقیقی ، دفاعی ، امنیتی در جهت بهره برداری از دانش و علم و توانمندی این زنان؛ 12- استفاده ی قوی تر و همه جانبه از این زنان در پست های مدیریتی با توجه به لیاقت و شایستگی به دور از جنگ های فمنیستی. پایان سخن را با سخنان و توصیه هایی از حضرت امام – رحمه الله علیه – و مقام معظم رهبری – دام ظله – زینت می دهیم ؛ « همان طوری که مردها باید در امور سیاسی دخالت کنند و جامعه ی خودشان را حفظ کنند ، زن ها هم باید دخالت کنند و جامعه را حفظ کنند ، زن ها هم باید در فعالیت های اجتماعی و سیاسی ، همدوش مردان باشند ، البته با حفظ آن چیزی که اسلام فرموده است که بحمد الله در ایران جاری است.» «ملتی که بانوانش در میدان های جنگ با ابر قدرت ها و با مواجه شدن با قوای شیطانی ، قبل از مردها در این میدان ها حاضر شده اند ، پیروز خواهند شد.» حضرت امام خمینی (ره) « در نظام اسلامی ،زنان باید از درک سیاسی برخوردار باشند ، فن خانه داری و همسرداری را بدانند و در صحنه ی فعالیت های اجتماعی ، علمی مظهر عصمت و طهارت و رضایت باشند.» مقام معظم رهبری امروز از این بانوان جلودار نقش الگویی همه جانبه در عرصه های مختلف ، انتظارات بسیاری وجود دارد. مسئولان امر نیز در جهت استفاده از نیروی توانمند این فرهیختگان میدان علم و عمل باید برنامه ریزی لازم را انجام دهند. ان شاءالله رویکرد قوی ، عمیق ، همه جانبه و با تدبیر زنان ایثارگر ، فرهیخته و تحصیلکرده عاملی در جهت رشد و تعالی جامعه باشد ؛ زنانی که موفق به همراهی و همسری جانبازان و ایثارگران سرافراز شده و قدم های استوار و مؤثر در تحکیم خانواده و تربیت فرزندانی صالح برداشته اند ، امروز نیز می توانند محققانه ، عالمانه و با تدبیر لازم در عرصه های مختلف مدیریت ،توانمندی خود را عرضه کنند و افتخاری بر افتخارهای خود با حفظ حریم الهی و قانون دین مبین اسلام در عرصه های اجتماع بیفزایند. نویسنده : عشرت شایق

(0) نظر
1389/6/14 22:48
X