من معتقدم که شهادت سرآغاز زندگى است، پس چه چیز بهتر از شهیدشدن در راه خدا، شهادتى که انسان را به اوج قلۀ تاریخ مىبرد و به درجۀ رفیع انسانیت مىرساند، مگر این نیست که خدا شهدا را در قیامت با آنچنان شکوه و درخشندگى و عظمتى وارد مىکند، که اگر انبیاء بخواهند از مقابل آنها سواره بگذرند، به عزت و احترام شهیدان پیاده مىشوند.
شما مىدانید که شهادت میراثى است، که از اجداد ما به ما ارث مانده است. ما فرزندان سرور شهیدان هستیم. و این امر براى ما تازگى ندارد. و شما نباید از این موضوع نگران باشید. بلکه باید به خود ببالید و افتخار کنید که شما پدر و مادر فرزندى را بزرگ کردهاید و به اسلام هدیه کردهاید، که لیاقت شسهادت را داشته و براى شما هم در این دنیا و هم در آن دنیا، جاى افتخار است
حال که این نوشته را مىخوانید خود در میان شما نبوده و فقط یادى از من خواهد بود، پس بگویم عصر و روزگار سخت و غریبى را مىگذرانید، راه پر پیج و خم طولانى را با توشۀ اندک باید رفت، و از این زندان خلاصى یافت. مسلمان زندگى کردن در این دنیا و عصر مشوش و پر از فتنهها، پایمردى مىخواهد. هدایت از طرف خدا صبر و استقامت مىخواهد. امیدوارم که خداوند این توفیق را نصیب من بگرداند که هدایت شده به سوى او راه گیرم. و از این ظلمتکده به منبع نور و صداقت و پاکى رسیده، و از این سرچشمه هاى الهى سیراب شوم.
ما رو به مرگ و شهادت پیش مىرویم، و مرگ براى جوانمردان زشت نیست. آرى مرگ زشت نیست. اگر قصد و اراده آدمى، حق و حقیقت بود، منظور جهاد در راه خداست. آرى جامهى شهادت به تن جوانمردان، چه زیباست. هنگامى که جان خود را در رکاب نیک مردان آسمانى، از دست داده و با این مبارزه خواستهاند از چنگ ستمگران آزاد شوند
امام، دفاع از حریم اسلام را واجب کفایى دانستند. و از جوانان خواستند تا به میدان نبرد روند و جوانان استقبال از مرگ کردند. در این بین، منِ نامقدس هم بر آن شدم تا در سرزمین مقدس، که امام زمان در آن به رزمندگان خوش آمد مىگوید، قدم بگذارم. سرزمینى که مرز بین مرگ و زندگى است و آن شهادت است.
پدر و مادر عزیزم! اگر شما مىخواستید که من براى شما خدمت کنم ولى وقت نداشتم. و زحمت زیاد کشیدید تا من درس بخوانم و در آینده به شما هم کمک کنم. ولى من در این موقع، به نداى حسین زمان لبیک مىگویم. من و ما به جبهه، و براى دفاع مىرویم تا دیگر برادران و خواهران بتوانند به راحتى درس بخوانند. من مىروم تا به مقام شهادت برسم
اى تشنگانى که به دنبال آب زلال شهادت مىروید! تا سیراب نشدهاید بازمگردید. و چگونه زیستن و چگونه مردن را در معنویت بیابید. معنویتى که در آن شهادت، یک هجرت است، به سوى (الله). بلى خدایا! چگونه زیستن و چگونه مردن را در معنویت، به همهى ما عطا کن.