دفاع مقدس
درباره وبلاگ
بسیجی پانزد ساله ای که باید در تهران تیله بازی می کرد از پشت خاکریز تانک دشمن را نشانه می گیرد و امام بر دست و بازوی او بوسه می زند.

تکیه کلام شوخی ایشان این بود که ان شاء ا... آقای قالیباف شهید می شود و ما ( شهید حسی زاده ) فرمانده لشکر می شویم . ولی وقتی که درمقام جدّیت بودند می گفتند: می رویم پیش ( آقا ابا عبد ا... ) .یکی دیگر از شوخیهای ایشان قبل از عملیات این بود که می گفت : ( فلانی این مرتبه دیگر کلکت کنده است . یا این مرتبه سرت زیر آب هست. )


X