دفاع مقدس
درباره وبلاگ
بسیجی پانزد ساله ای که باید در تهران تیله بازی می کرد از پشت خاکریز تانک دشمن را نشانه می گیرد و امام بر دست و بازوی او بوسه می زند.

یکروز که علی مشغول صحبت با من بود گفت: من باید بروم و در راه اسلام و قرآن شهبد شوم و اما تو خواهرم؛ باید با حجابت مشت محکمی به دهان دشمن بزنی که حجاب تو سنگر توست.


(0) نظر
1389/6/16 14:45
X