دفاع مقدس
درباره وبلاگ
بسیجی پانزد ساله ای که باید در تهران تیله بازی می کرد از پشت خاکریز تانک دشمن را نشانه می گیرد و امام بر دست و بازوی او بوسه می زند.

چاپ اول رمان» زمانی برای بزرگ شدن» نوشتۀ محسن مؤمنی زمستان 1376 در 5000 جلد و 216 صفحه به قیمت 600 تومان توسط نشر صریر منتشر شد. « زمانی برای بزرگ شدن» رمانی است که برای نوجوانان نوشته شده است . تجربیات شخصیت اصلی داستان، محمود، طی مدت حضورش در جبهه، موجب پخته تر شدن شخصیت و مرد شدن او می گردد. محمود، پنهان از چشم پدر ، عازم جبهه ی شود. مسعود، برادر او، به منافقان پیوسته و باعث سرشکستگی خانواده نزد اهالی محل شده است. محمود را با همراهانش به یک اردوی تدارکاتی می برند و از همان ابتدا، دوران تجربه های جدید او آغاز می شود. او دراردوگاه متوجه رفت و آمد فرد مشکوکی می شود. سپس طی ماجرایی ، آن شخص با یک منافق دیگر شناسایی و دستگیر می شود؛ اما یکی از آن دو خود را با سیانور می کشد. و دیگری اعتراف می کند که یک عملیات ما در جنوب لو رفته است. در مهاباد، منافق دیگری را می بیند که در لباس کردی مشغول جمع آوری اطلاعات از بچه های بسیجی است؛ که در کشاکشی بازرنگی ، خور را از دست منافق می رهاند. سپس در یک عملیات رزمی علیه بعثی ها شرکت می کند نامه ای از پدر به دستش می رسد که بر خلاف تصورش، از آمدن او به جبهه نه تنها اظهار ناراحتی نکرد ، بلکه، ابراز رضایت نموده است؛ زیرا بعد از قضیۀ برادرش با آمدن او به جبهه، مردم محله به چشم دیگری به خانواده اش نگاه می کنند.از عناصری که می تواند در داستان های نوجوانان جذابیت ایجاد کند، «طنز» است. در داستان « زمانی برای بزرگ شدن»هیچ گونه طنزی دیده نمی شود .نه در گفتار و نه در کردا. حتی زمانی که شخصیت های جوان داستان اشتباهاتی را مرتکب می شوند چنین سازه ای دیده نمی شود.البته باید اذعان داشت که فقدان «طنز» در این اثر دلیلی بر نقص تکنیکی داستان نیست؛ هر چند که حضورش به داستان رونق بیشتری می داد. در این داستان مؤمنی در صدد آن نیست تا بر حقایقی مشخص و از پیش تعیین شده تأکید ورزد و آن ار مقابل چشمان خواننده بزرگ کند و تا آن جا پیش رود که چنین حقایقی به جملات و عبارات شعاری مبدل گرددو از اثر بیرون زند. بلکه او بدون دخالت مستقیم در داستان، صرفاً حوادثی را شرح می دهد که خود قالب اصلی حقایق مسلم را شکل می دهد. انتخاب زاویه دید اول شخص مفرد نیز به همین دلیل است. با چنین زاویۀ دیدی، خواننده به راحتی با مکنونات ذهنی راوی آشنا می شود و واقعیت ها، دنبال کند. او به ترسیم حقایق حسی نوجوانی ساده دل می پردازد و نیم نگاهی به عالم تخیل بی قید و بند او دارد. استفادۀ به جا از زاویۀ دید اول شخص ، شرایط را برای چنین امری مهیا می کند. هر چند که مؤمنی با توجه به شناخت و آگاهی کافی از مراحل تکوینی طرح داستان ، نتوانسته آن چنان مراحل رشد فکری و اخلاقی قهرمان داستان را با دقت و ریز بینی به تصویر کشد. این در حالی است که چنین مبحثی به عنوان مضمون و ایدۀ اصلی داستان شناخته می شود. در واقع از همان ابتدای داستان، مضمون و دیدگاه خاص نویسنده با توجه به عنوان داستان لو می رود. درحقیقت در همین بدو امر، هدف اصلی نویسنده، که همان فرار دادن جوانان و یا نوجوانان در محیط بی رحم و خشن جنگ است، مشخص می شود. به همین دلیل خوانندۀ با تجربه از آن پس در پی عواملی است که می تواند باعث رشد و تکامل قهرمان داستان شود. او پیوسته منتظر است تا حوادث تکان دهنده، شخصیت ها را متحول سازد. درصورتی که چنین مسأله ای را باید به دقت و با بافتی ریزبینانه و موشکافانه مطرح ساخت. حتی به یادآوردن جملات فرمانده پایگاه بسیج دربارۀ منافقین نمی توان عامل قابل قبولی باشد، که محمود بتواند دوست برادرش را لو دهد و یا احیاناً به سوی برادر منافقش شلیک کند.خوانندۀ پر تجربه نیازمند حقایق و دلایل محکم تری است. مؤمنی ، در طرح جامعۀ جبهه، از زاویه دید خاصی سود جسته است. معمولاً طرح جامعۀ جبهه با آن همه وسعت ، در قالب یک داستان غیرممکن است. انسان ها ، با توچه به پیچیدگی شخصیت شان، عامل اصلی شکل دهندۀ چنین جوامعی هستند، هر چند که محیط نیز تأثیر گذار می باشد. از این رو، نویسنده تمام سعی خود را صرف شخصیت های نوجوانی کرده که بر محیط و جامعۀ بسیار جدی جبهه تأثیرگذار هستند. در مجموع، این داستان همچون محملی است که دو دنیای کاملاً متفاوت را حمل می کندو درتقابل با یکدیگر قرار می دهد؛ یکی دنیای پراز خشونت وبیرحمی جنگ و دیگری دنیای بی خیال ، بازیگوش و سرشار از انرژی و شادی و جوانی. از سوی دیگر قضیه تقابل دو نسل مطرح است؛ نسل جوان و بزرگ سال . بدیهی است که در چنین کشمکشی هر سو، سعی در مقهور کردن سوی دیگر دارد. زمانی که شخصیت اصلی داستان و دوستانش در تقسیم نیروها از هم جدا می شوند، چنین درگیری ای بروز می کند. در این نبرد مسالمت آمیز نیروی حاکم و قدرتمند، که همان بزرگسالان هستند، برآنند تا نیروی جوان را تنبیه کنند. چرا که آنها نسبت به این تقسیم بندی معترض هستند. در بخش های دیگر داستان نیز چنین کشمکشی دیده می شود. این افراد گاه به جان هم می افتند و با یکدیگر درگیر میشوند. این نزاع و درگیری در قالب نیش زبان، انتقاد و رندی متجلی می شود. در هرحال درپایان هرکشمکش و تقابل، این جامعۀ حاکم برجبهه است که برجوانان پیروز می شود. شاید یکی از دلایل آن این باشد که قبل ازآمدن راوی، جامعۀ جبهه کاملاً شکل گرفته است. نکتۀ قابل تأمل حضور فعال نویسنده در کالبد شخصیتی است که درهمان سن و سال وارد جنگ شده است. این مسأله نشان می دهد که مؤمنی از تجربه هایش سخن می گوید و به احتمال قوی زمان بزرگ شدن را در محیط جبهه وجنگ احساس کرده است. در داستان، محمود ابتدا متوجه می شود که هنوز بچه است و بزرگ نشده است. پس از گذراندن این مرحله وتوجه به رفتار و کنش های قبلی، برآن می شود تا تحولی عظیم در خود ایجاد کند. با توجه به پیوند نزدیک بخش های داستان با هم، نویسنده ازفصل15 به بعد به خوبی نتوانسته سیر تکاملی محمود را ترسیم کند. در داستان حتی هیچ یک از نزدیکان محمود نقش حامی و مرشد را برای او بازی نکردند. تنها چند جمله از فرمانده پایگاه بسیج در ذهن محمود مطرح می شود، که کافی نیست. جا داشت که دراین مرحله از داستان، حضور فردی وفادار، با تجربه و آگاه در داستان را شاهد باشیم که بر محمود بیش از همه تأثیرگذار باشد. اسای ترین سخن در این باب، لحظۀ مواجه شدن محمود با برادر منافقش مسعود است. لازم به ذکر است که تنها جبهه عامل رشد او نبوده بلکه جامعۀ شهری نیز درچنین پیشرفتی دخیل بوده است. موضع گیری مردم در تقابل با منافقین و رنج کشیدن خانوادۀ محمود ازمنافق شدن برادر، ازجمله عوامل بسیار مهمی است که باعث می شود محمود راهی جبهه ها شود تا این لکۀ ننگ را به گمان خود پاک کند. درجایی دیگر در داستان، محمود، اعتراف می کند که پشیمان شده است. او درجایی به نظر می رسد که هنوز خام است وهدف اصلی ازجبهه آمدن را کشف نکرده است. پس از این مرحله، نویسنده تمام هم خود را صرف این نکته می کند که راوی داستان هنوز بزرگ نشده است. ودر پایان جبهه درکنار جامعۀ شهری باعث می شود که محمود و خواننده این احساس را کنند که محمد مرد شده است. مؤمنی دراین راه ( چون خود در سنین جوانی جنگ را تجربه کرده وآن چه دراین داستان بیان کرده به نوعی شرح حال تجربیات خود را بوده است) موفق عمل کرده است. تجربۀ مؤمنی درجنگ می تواند عاملی در شناسایی بهتر هشت سال جنگ با همۀ حسن ها وعیب هایش محسوب شود. این رمان، یـک تجربۀ خوب برای مؤمنی و ادبیات ماست. تجربۀ قانونمند کردن و چارچوب درآوردن ادبیات فارسی، خاطرات و آفرینش یک اثر قابل قبول، از نقاط مثبت این رمان است. از دیگر نقاط مثبت آن، مطلق فرض نکردن رزمندگان و اشاره به برخی ضعف های انسانی آنان است. این رمان با طرحی منسجم و حساب شده برپایۀ ذهنیت و زندگی و تجربه های راوی داستان گرفته است وازاین جهت رمانی گیرا و جذاب می باشد.
محسن مؤمنی، متولد فروردین ماه سال 1346، شهرستان بیجار است. دوران کودکی را در طبیعت زیبای روستا گذرانده و از سال 1357 به تهران آمده است.
« درنوجوانی، حداقل شاهد دو واقعۀ بزرگ تاریخ معاصر ایران بودم؛ پیروزی انقلاب اسلامی و جنگ. عصر سی ویک شهریور سال 59، که فرودگاه تهران بمباران شد، من دریک کارخانه بلورسازی کار می کردم. صدای انفجارها را شنیدم. گمان کردیم دنیا به آخر رسیده است. . .» مؤمنی در پانزده سالگی، برای نخستین بار عازم جبهه شد. « مادرم علاقۀ خاصی به من داشت و به هیچ عنوان موافق رفتنم نبود. شب اعزام، هر بار که از خواب بیدار شدم دیدم مادر بالای سرم نشسته و اشک می ریزد. صبح که بیدار شدم، دیدم وسایلم را آماده کرده و ساکم را بسته است. بعد ازآن، پنج بار دیگر جبهه را تجربه کردم. . .» تحصیل درحوزۀ علمیه ومعلمی،فعالیت های دیگر محسن مؤمنی تا رسیدن به کار نویسندگی بوده است. در سال 1367 درپی اطلاعیه ای که برای آموزش قصه نویسی در حوزۀ هنری چاپ شده بود راهش به حوزه افتاد و بعد از گذراندن دوره ها، به عنوان مدیر داخلی ماهنامۀ سورۀ نوجوانـان و بعدها عضو دفتر ادبیات و هنر مقاومت وکارگاه رمان و قصه حوزۀ هنری، شد. مهم ترین ویژگی آثار تألیفی محسن مؤمنی که درپی می آید نوگرایی در شیوه های روایت، تلفیق ظریف اطلاعات با بافت داستان و پرداختن به شخصیت هایی است که چه دربخش داستان و چه دربخش زندگی نامه، به خوبی قوام یافته اند و گویی ازمتن برمی آیند تا همراه خواننده شوند.
از جمله آثار او دربخش داستان، « پسر خانم آغا»؛ داستان بلندی برای نوجوانان. دربخش تاریخ،
« ریشه درآسمان»(1376)؛ دربارۀ زندگی شهید احمد سلیمانی، از فرمانده هان کرمان.« حکایت پای دار»(1381)؛ دربارۀ مشروطیت و زندگی شهید شیخ فضل الله نوری.« استاد مطهری»(1382)؛ « درکمین گل سرخ»(1382) دربارۀ جنگ و زندگی شهید سپهبد صیاد شیرازی است. که دراین اثر بسیار هوشمندانه و زیبا به زندگی شهید پرداخته است.


X