دفاع مقدس
درباره وبلاگ
بسیجی پانزد ساله ای که باید در تهران تیله بازی می کرد از پشت خاکریز تانک دشمن را نشانه می گیرد و امام بر دست و بازوی او بوسه می زند.

شهید 11 ساله در انفاق به فقرا کوتاهی نمی‌کرد

 

با اینکه خانواده شهید دانش آموز «رحمان ارشدی» وضعیت مالی خوبی نداشت، این شهید 11 ساله در انفاق به فقرا کوتاهی نمی‌کرد.

 

شهید دانش‌آموز «رحمان ارشدی» سال 52 در خانواده‌ای متدین و مستضعف به دنیا آمد؛ وی در دوران کودکی با اینکه سن پایینی داشت از درک فوق‌العاده‌ای برخوردار بود.

خانواده شهید رحمان وضعیت مالی خوبی نداشت اما این دانش ‌آموز 11 ساله در بذل و بخشش به فقرا کوتاهی نمی‌کرد اما گروهک‌های منافق تحمل دیدن این فرشتگان زمینی را نداشتند و با جاسازی مین در منطقه سقز، خودرویی که رحمان در آن حضور داشت، منفجر شد و «رحمان ارشدی» به مقام رفیع شهادت رسید.

فردین حیدری و فرزاد ویسی دانش‌آموزانی هستند که مسئولیت سرگذشت‌پژوهی این شهید دانش‌آموز را برعهده گرفتند.

 

پدر شهید دانش‌آموز: رفتار رحمان 11 ساله سرمشق همه بود

 

پدر شهید دانش‌آموز «رحمان ارشدی» گفت: شهید 11 ساله با اینکه سن کمی داشت، شیوه رفتار و سلوک او سرمشق همه بود.

 

سعید ارشدی پدر شهید دانش‌آموز «رحمان ارشدی» با بیان خاطراتی از وی اظهار داشت: خانه ما در روستای بله‌جو از توابع شهرستان سقز بود و در فصل تابستان به روستای کاک‌نعمت جهت کشاورزی مهاجرت می‌کردیم.

وی ادامه داد: رحمان کلاس پنجم را در بله‌جو ادامه می‌داد؛ وضعیت مالی خوبی نداشتیم به خصوص تأمین هزینه تحصیلات رحمان در شهر برایم مشکل بود.

پدر شهید دانش‌آموز «رحمان ارشدی» بیان کرد: با همه محرومیت‌هایی که داشتیم رحمان از روحیه و توان بالایی برخوردار بود؛ اهل دینداری و عبادت بود و یکی از دانش‌آموزان خوب و درس‌خوان مدرسه بود.

وی خاطرنشان کرد: شیوه رفتار و سلوک او سرمشق همه بود و با اینکه سن کمی داشت در ایام تعطیل با کارگری هزینه تحصیلش را فراهم می‌کرد؛ وی اعتقاد داشت انسان باید مستقل باشد و تلاش کند تا از دسترنج خود روزگار را بگذراند.

 

 

مادر شهید دانش‌آموز: رحمان پیراهن نو خود را به یک فقیر بخشید

 

مادر شهید دانش‌آموز «رحمان ارشدی» گفت: رحمان با دیدن فقیر برهنه، پیراهن نو خود را به او بخشید و خود پیراهن کهنه پوشید.

 

صافیه سلیمی مادر شهید دانش‌آموز «رحمان ارشدی» با بیان خاطراتی از سخاوت و مهربانی وی اظهار داشت: رحمان قلب بسیار رئوف و مهربانی داشت و خداوند او را جز برای خدمت به خلق نیافریده بود.

وی با بیان اینکه رحمان مدام در فکر خدمت به مردم محروم و مستضعف بود، ادامه داد: به یاد دارم روزی یک پیراهن برای او خریدم و بر تنش پوشاندم؛ او خیلی خوشحال شد و بیرون رفت.

مادر شهید دانش‌آموز «رحمان ارشدی» بیان داشت: زمانی که رحمان به خانه برگشت متوجه شدم پیراهن او بر تنش نیست و همان پیراهن کهنه خود را پوشیده است؛ از او پرسیدم «چرا پیراهنت را از تنت در آوردی»؟ گفت «بیرون که رفتم فقیری را دیدم که چیزی بر تن نداشت؛ پیراهنم را در آوردم و به او بخشیدم».

وی ادامه داد: به رحمان گفتم «من پیراهن را برای خودت خریده بودم؛ وی در جواب گفت «مادر هیچ وقت این حرف را نزن؛ اگر پوشش و لباس خوب را برای من می‌خواهی برای دیگران هم بخواه تا خداوند از تو راضی و خشنود شود».

منبع: خبرگزاری فارس با همکاری انجمن اسلامی دانش آموزان


(0) نظر
1389/6/8 17:42
X