دفاع مقدس
درباره وبلاگ
بسیجی پانزد ساله ای که باید در تهران تیله بازی می کرد از پشت خاکریز تانک دشمن را نشانه می گیرد و امام بر دست و بازوی او بوسه می زند.

شهید دانش‌آموز اسدبیگی احترام ویژه‌ای برای امام خمینی (ره) قائل بود

 

شهید دانش‌آموز «اصغر اسدبیگی» به قدری به امام راحل علاقه داشت که هر گاه تصویر ایشان را از تلویزیون می‌دید به احترامشان از جا برمی‌خاست و صلوات می‌فرستاد.

 

شهید دانش‌آموز «اصغر اسدبیگی» در سال 1340 در استان کرمانشاه متولد شد.

این شهید دانش‌آموز در خانواده‌ای متدین رشد کرد؛ با اینکه علاقه زیادی به مادرش داشت با نخستین فرمان امام (ره) به جبهه‌های حق علیه باطل شتافت که به مدت 20 روز نیز توسط دموکرات‌ها گروگان گرفته شد.

شهید دانش‌آموز «اصغر اسدبیگی» علاقه زیادی به کتب استاد مطهری داشت به طوری که با پول دستفروشی خود مجموعه‌ای از این کتاب‌ها را خریداری ‌کرده بود.

وی به مدت یک سال و 6 ماه در منطقه پاوه حضور داشت تا اینکه توسط مزدوران عراقی به شهادت رسید.

ثریا حاجی‌علیانی، کبری رضایی‌شاد و سمیه کرمی دانش‌آموزان سرگذشت پژوهی هستند که پژوهش زندگی این شهید دانش‌آموز را بر عهده گرفته‌اند.

 

خواهر شهید دانش‌آموز: اصغر با نخستین پیام امام (ره) به جبهه رفت

 

خواهر شهید دانش‌آموز «اصغر اسد‌بیگی» گفت: علاقه اصغر به امام (ره) به قدری بود که با نخستین پیام ایشان برای حضور جوانان در جبهه، به سوی میدان دفاع حق علیه باطل شتافت.

 

حدیقه اسد‌بیگی خواهر شهید دانش‌آموز «اصغر اسد‌بیگی» با بیان خاطراتی در خصوص علاقه این شهید دانش‌آموز به امام (ره) اظهار داشت: برادرم به امام راحل علاقه فراوانی داشت و اعضای خانواده را در مورد احترام به ایشان تأکید می‌کرد؛ این علاقه با سفری که به همراه مادرم برای زیارت امام (ره) به تهران رفتند، دو چندان شد.

خواهر شهید دانش‌آموز «اصغر اسد‌بیگی» بیان داشت: اصغر همیشه به مادرم می‌گفت «امام (ره) نایب بر حق امام زمان (عج) است و اطاعت از دستورات و اوامر او بر همگان واجب است.

وی اضافه کرد: برادرم علاقه زیادی به کتاب‌های استاد مطهری داشت و حتی مجموعه‌ای از این کتاب‌ها را با پول دست‌فروشی خود خریداری کرده بود.

اسدبیگی بیان کرد: اصغر همیشه من و خواهرم را به حجاب و خواندن نماز سفارش می‌کرد و در آخرین خداحافظی به من گفت «زینب‌وار در همه مسائل زندگی‌ صبر داشته باش»؛ بعد از شنیدن خبر شهادتش تازه معنای جمله‌اش را درک کردم.

وی خاطرنشان کرد: اصغر بسیار مهربان بود و به همه بچه‌ها با احترام برخورد می‌‌گذاشت؛ هنوز هم بعد از سال‌ها جای خالیش را احساس می‌کنم و نبودش بر دلم سنگینی می‌کند.

 

 

اصغر به رغم عشقی که به مادرش داشت به جبهه اعزام شد

 

پسرعموی شهید دانش‌آموز «اصغر اسد‌بیگی» گفت: در حالی که مادر برای اصغر وجود مقدسی بود که بعد از خدا او را می‌پرستید ولی برای دفاع از اسلام به جبهه اعزام شد.

 

حسن اسد‌بیگی پسرعموی شهید دانش‌آموز «اصغر اسد‌بیگی» با بیان خاطراتی از وی اظهار داشت: اصغر به مادرش علاقه و وابستگی فراوانی داشت و تنها نگرانی‌اش در طول حضور در جبهه دوری از او و دلتنگی‌ها بود به طوری که وی در هر بار اعزام با چشم اشک‌بار با مادرش خداحافظی می‌کرد.

وی ادامه داد: اصغر در 2 مورد مجروحیتش و 20 روزی که توسط دموکرات‌ها گروگان گرفته شده بود به خاطر اینکه مادرش خبردار نشود اجازه نداد که هیچ یک از اعضای خانواده‌اش اطلاع یابند.

پسرعموی شهید دانش‌آموز «اصغر اسد‌بیگی» خاطرنشان کرد: در یکی از مواردی که به مدت یک ماه اصغر به مرخصی نیامده بود به همراه پدرم و یکی از آشنایان برای اینکه از حال او باخبر شویم و به خاطر ناراحتی‌های مادرش برطرف شود به سراغ او رفتیم.

وی افزود: اصغر در آن زمان در جبهه نیسانه کوه‌های اطراف پاوه به خدمت مشغول بود با دیدن آن محل برای لحظه‌ای شوکه شدیم؛ داخل کوه در یک شیار چادر‌هایی با گونی برپا کرده بودند که یک فرد به سختی می‌توانست در آنجا بایستد به طوری که باران به سادگی از لا‌به‌لای گونی‌ها عبور می‌کرد.

اسد‌بیگی بیان داشت: برای اینکه وی نمی‌خواست خانواده و به خصوص مادرش از این اوضاع باخبر شود، هیچ‌گاه از این محل صحبتی نکرد.

منبع: خبرگزاری فارس با همکاری انجمن اسلامی دانش آموزان


(0) نظر
1389/6/8 19:45
X