دفاع مقدس
درباره وبلاگ
بسیجی پانزد ساله ای که باید در تهران تیله بازی می کرد از پشت خاکریز تانک دشمن را نشانه می گیرد و امام بر دست و بازوی او بوسه می زند.

زمانی که امام در نوفل لوشاتو برای اقامه نماز ظهر به حیات روبروی منزلشان به در خواست صاحب منزل می آمدند دانشجویان خارج از کشور در مسیر امام خمینی (ره) می ایستادند که وقتی امام از پلکان تشریف می آوردند پایین یا بالا می رفتند دست امام را ببوسند. امام به چهره ها نگاه می کردند و آنهایی که مسلمان بودند می گذاشتند دستشان را ببوسند ولی همین که چپی ها می ایستادند تا امام به آنها نگاه می کرد دستش را زیر عبا می برد و به آنها اجازه نمی داد تا دستش را ببوسند. با خودم فکر می کردم که امام شاید این ها را در عمرش ندیده باشد چطور این ها را می شناسد. بعد به این نتیجه می رسیدم که فکر ملکوتی و باطن معنوی ایشان است که می تواند تشخیص بدهد.


X