دفاع مقدس
درباره وبلاگ
بسیجی پانزد ساله ای که باید در تهران تیله بازی می کرد از پشت خاکریز تانک دشمن را نشانه می گیرد و امام بر دست و بازوی او بوسه می زند.

بسم الله الرحمن الرحیم

شهادت نامه

انا لله و انا الیه راجعون

السلام علیک یا ابا عبدالله

با درود و سلام بیکران به ارواح طیبه پاک شهداى اسلام خصوصا حضرت آقا امام حسین (ع) و با درود و سلام فراوان به محضر یگانه منجى عالم بشریت حضرت حجت ابن الحسن العسکرى (عج) و نایب بر حقش امام خمینى دامة ظله و با درود و سلام به امت شهیدپرور و خانواده معظم شهدا.

در این لحظات آخر آنچه را که در دلم نهفته است از اعماق وجودم برایتان بر صفحه کاغذ مى‌نویسم باشد که انشاءالله بر روى همه تاثیر مثبت بگذارد و به نحو احسن براى رضاى خدا انجام بدهیم و بدان جامه عمل بپوشانیم و مورد قبول و الطاف باریتعالى قرار بگیرد.

بار پروردگارا خودت مى‌دانى که در این دنیاى رنگارنگ در این دنیاى پرزرق و برق و گول زن،در این دنیاى پر تجملات که خیلى چیزها در آن نهفته است و باعث مى‌شود که هر کسى به هر سوئى کشانده شود حال بستگى به کمال معرفت شناخت و ظرفیت شخص دارد و در درجه اول نیاز به کمک تو داریم

اللهم ایاک نعبد و ایاک نستعین

بار پروردگارا فقط تو را مى‌پرستیم و از تو کمک مى‌خواهیم

معبودا ما را در این آزمایش الهى موفق بدار

آرى عزیزانم،اى کسانیکه همیشه آرزو مى‌کنید و مى‌گوئید که اى کاش ما هم زمان آقا امام حسین (ع) بودیم و به یارى او مى‌شتافتیم ،خوب الان موقعش رسیده هر کسى که به هر نحوى مى‌تواند باید رزمندگان اسلام را یارى نماید.

این گفته حقیر نیست بلکه فرموده حسین زمانمان یعنى فرزند زهرا (س) حضرت امام خمینى دامة ظله است ،اى کسانیکه دائما دم از امام حسین (ع) مى‌زنید مبادا در این لحظات حساس امام را تنها بگذارید و شب وقتى که سر به بالین بستر بگذارید به فکر مال دنیا باشید و فریب این دنیاى فانى را بخورید و از قافله عقب بمانید چرا که الان موقع عمل کردن به شعارى که مى‌دادیم رسیده است و باید به نداى ؟؟؟امام بزرگوارمان (هل من ناصر خمینى، لبیک یا خمینى لبیک یا خمینى ) هم اکنون که دارم این شهادتنامه را مى‌نویسم در حال رفتن به منطقه عملیاتى کربلاى پنج هستیم و از ایزد منان خواستارم که از این دنیا نبرد از او خواهش مى‌کنم که ما را هم جزء نوکران امام حسین و سربازان حقیقى آقا حجت ابن الحسن (عج) قرار بدهد

در پایان از خانواده‌ام اظهار شرمندگى مى‌کنم که نتوانستم به آنها خدمتى بکنم و از یکایک شما عزیزانم خصوصا پدر و مادر عزیزم و همسر گرامیم حلالیت مى‌طلبم حقیر دوازده روز نتوانستم روزه بگیرم که صحبت کنید برایم بگیرید

والسلام على من التبع الهدى

خدایا خدایا رسان بقیة الله در حیات روح الله

آمین یا رب العالمین

چهارشنبه ساعت 6 بعد از ظهر

27/12/65

الحقیر

اصغر ارسنجانى

 


(0) نظر
1389/6/10 14:57
X