دفاع مقدس
درباره وبلاگ
بسیجی پانزد ساله ای که باید در تهران تیله بازی می کرد از پشت خاکریز تانک دشمن را نشانه می گیرد و امام بر دست و بازوی او بوسه می زند.

راهی که من انتخاب نمودم با شناخت بود، و راهی است که در آن باید برای استحکام بخشیدن به نظام جمهوری اسلامی از خود و جان مایه گذاشت. و اگر در این راه افتخار «شهادت» نصیبم شد به آرزویم رسیده‌ام، زیرا رسالت مکتب ما چنین است که اگر خونی ریخته نشود و نهال اسلام آبیاری نگردد، پس چگونه اسلام گسترش پیدا خواهد کرد. و امروز روزی است که حجت خدا بر همة ما تمام شده است، همچنانکه خداوند می‌فرماید: «أطِیعُواالله و أطیعُواالرّسُولَ و أولی الأمر مِنکُم». پس، من هم با کمال میل به این جبهة مقدس که برای پیروزی اسلام است می‌روم


(0) نظر
1389/6/10 20:24
X