دفاع مقدس
درباره وبلاگ
بسیجی پانزد ساله ای که باید در تهران تیله بازی می کرد از پشت خاکریز تانک دشمن را نشانه می گیرد و امام بر دست و بازوی او بوسه می زند.

موقعی که تمام شهرها و کوچه‌های کربلای ایران بوی شهادت و مجاهدت و می‌دهد. چطور من راضی شوم که از این کاران اباعبدالله الحسین عقب بمانم. من حاضرم که جانم را در راه رضای خدا بدهم. و به حضرت ابا عبدالله الحسین بگویم: من به این راه که راه کاروان کربلای شماست افتخار می‌ک


(0) نظر
1389/6/10 22:33
X