دفاع مقدس
درباره وبلاگ
بسیجی پانزد ساله ای که باید در تهران تیله بازی می کرد از پشت خاکریز تانک دشمن را نشانه می گیرد و امام بر دست و بازوی او بوسه می زند.

بانوی شهید هناز حاتمی، فرزند ابوالحسن، در روز دوم آذر ماه سال 1306 در روستای علی آباد از توابع شهرستان بیجار در استان کردستان به دنیا آمد.
او سومین و آخرین فرزند خانواده بود.
پدرش، کشاوزر و زارع بود و باغات سیب و انگور داشت.
در سنین نوجوانی به سنت حسنه نبوی پیوست.(ازدواج نمود)
آن بانوی شهید خانه دار و دارای 3 فرزند دختر و چهار فرزند پسر بود.
به همراه شوهر و فرزندان در امور مختلف کشاورزی کار می کرد.
فرزند ارشدش محمد علی می گوید: مادر شهید و فداکار ما در یک جمله؛ اسوه نجابت و مومنه بود او همیشه عمر مشغول خواندن قرآن و انجام عبادت و فرائض دینی بود.
سرانجام در شامگاه جمعه دهم تیرماه سال 1362 در روستای علی آباد بر اثر انفجار مین ضد انقلاب به شهادت رسید.
آن بانوی شهیده 56 سال داشت و در گلزار شهدای روستای علی آباد به خاک سپرده شد.

(0) نظر
1389/6/16 15:50

نوجوان شهید فریده احمدی، فرزند احمد، در روز دوم اسفند ماه سال 1347 در روستای «سر ریز» از توابع شهرستان کامیاران در استان کردستان به دنیا آمد.
فریده فرزند بزرگتر خانواده بود.
او از نعمت سواد بی بهره بود و از نوجوانی در منزل پدر به خانه داری مشغول بود.
خواهر کوچکش ثریا متولد سال 1252 بود.
فریده در رسیدگی به خواهرش از هیچ اقدامی فروگذار نبود و همانند یک مادر از او حمایت می کرد.
سرانجام در ساعت 18 بعد الظهر روز هشتم آبان ماه سال 1362 به همراه خواهرش ده ساله اش ثریا به هنگام خروج از منزل در روستا مورد اصابت تیر مستقیم عناصر تروریست حزب دموکرات واقع شد و به شهادت رسید.
فریده در زمان شهادت15سال داشت و ثریا 10 ساله بود و در گلزار شهدای سرریز به خاک سپرده شدند.

(0) نظر
1389/6/16 15:48

بانوی شهید ثریا تشکیلی، فرزند حسین، در روز بیست و یکم بهمن ماه 1309 در خانواده ای متوسط و مذهبی در شهر تاریخی «یزد»به دنیا آمد.
ثریا در سن 11 سالگی هرگز به مکتب خانه نرفت اما نزد پدرش در حد قرائت قرآن و سواد خواندن و نوشتن تلمذ نمود.
او در سنین جوانی به عقد ازدواج دائم یکی از اقوام نسبی(پدری) خود درآمد.( ازدواج نمود)
آن بانوی شهید خانه دار و دارای 3 فرزند پسر و 2 فرزند دختر بود.
سرانجام در مورخه یازدهم تیر ماه سال 1361 در حال اقامه نماز در جریان بمب گذاری تروریستی عناصر ضد انقلاب که به قصد ترور آیت الله شهید شیخ محمد صدوقی (رض)- عالم مجاهد و سومین شهید محراب - در مسجد ملا اسماعیل یزد صورت گرفت به همراه چهارتن دیگر از مردم بی گناه و نمازگزار به فیض شهادت رسید.
آن بانوی شهید در زمان شهادت 52 سال داشت و در گلزار شهدای خلد برین شهرستان یزد به خاک سپرده شد.


در جریان این عملیات تروریستی که توسط اعضاء گروهک سازمان منافقین صورت گرفت به همراه شهید آیت الله صدوقی چهار بانوی نمازگزار به شهادت رسیدند که اسامی ایشان عبارت است از:
بانوی شهید ثریا تشکیلی خانه دار ، بانوی شهید ربابه همتی خانه دار ، بانوی شهید عصمت هوشیاری خانه دار و بانوی شهید فاطمه صغری جعفری. خانه دار و مدرس قرآن و حوزوی


(0) نظر
1389/6/16 15:47

شهید محترم اخلاقی بوزانی، فرزندحسن در روز پنجم مرداد ماه 1319در اصفهان به دنیاآمد.
خانواده 5 نفری بلوغی در آن ایام در فقر و تنگدستی به سر می برد و پدر، خدمتگزار دبستان «صفی خان» اصفهان بود بود.
آن بانوی شهید متاهل و خانه دار و دارای شش فرزند پسر و دو فرزند دختر بود.
سرانجام در روز نهم مرداد ماه 1366 در مکه مکرمه، در حال برائت از مشرکین ، مورد حمله عناصر تروریست وهابی عربستان سعودی قرار گرفت و بر اثر اصابت باتوم و خونریزی شدید به شهادت رسید.
آن بانوی شهید در زمان شهادت 47 سال داشت و درگلستان شهدای اصفهان به خاک سپرده شد.

(0) نظر
1389/6/16 15:47

دانش آموز شهید فرزانه بهوندی، فرزند عبدالله، در روز ششم آبان ماه سال 1342 درشهرستان«آبادان» از توابع استان خوزستان در خانواده ای متوسط و مذهبی به دنیا آمد.
او در خانواده ای کشاورز و فقیر پرورش یافت.
فرزانه در نوجوانی در کشت و زرع زمین های کشاورزی و برداشت محصول انگور از باغ به کمک پدرش می پرداخت.
برادرش محمد علی از نیرو های حزب اللهی وپاسدار بود و در سال 1361 در قلاویزان مهران مورد اصابت ترکش خمپاره قرار گرفت و به درجه جانبازی رسید.
شرح شهادت آن نوجوان شهیده بدین شرح می باشد:
در ساعت 8 صبح روز یازدهم مهر ماه سال 1358 در ترمینال قطار مسافربری آبادان به خرمشهر، یک عملیات تروریستی، توسط گروهک منافقین انجام شد و یک بمب ساعتی قوی منفجر شد.
خانواده بهوندی در چند قدمی این حادثه در حال سوار شدن به قطار بودند.
پدر ومادر به شدت زخمی و روانه بیمارستان شدند.
اما فرزند دلبندشان«فرزانه« در همان لحظات اولیه انفجار بر اثر شوک مغزی حاصل از انفجار به شهادت رسیده بود.
آن شهید والامقام 16 سال داشت و درگلزار شهدای شهرستان آبادان به خاک سپرده شد.

(0) نظر
1389/6/16 15:46

نام شهید: اختر زارع مهذبیه
نام پدر: محمد
تاریخ تولد: 13/2/1334
محل تولد: شیراز
تاریخ شهادت: 30/1/1367
مکان شهادت: شیراز


وقتی که بهار گل های مهربانی را دسته دسته می کرد و برای باغ به سوغات می برد، وقتی که نسیم با شهد متانت و گلاب نجابت، شربت صداقت مهیا می کرد و به خانه ی ستاره می برد، وقتی که شب عصاره ی سپیده و سحر در کاسه ی صفا می ریخت و شبنم، چراغش روشن می شد، او آمده بود تا با نام «اختر» در خانه ای که بوی ریحان می داد، چشم گشاید و قدوم مبارکش نشاط و شادی را به ارمغان آورد.
وی در خانواده ای که از فروغ مسلمانی و خداباوری، چراغ امیدش روشن بود، نشو و نما می کند و دوره ی کودکی را به یمن وجود پدر و مادری صادق و مخلص، با نشاط و شادی می گذراند.
اختر در زادگاهش به تحصیل مشغول می شود و پس از مدتی به سبب در گذشت پدر بزرگوارش، در هفتمین سال تحصیل، از درس و مدرسه باز می ماند و همراه و هم گام مادر، در انجام کارهای خانه نقشی بسزا و ستودنی بر عهده می گیرد و از محضر مادر درس ها می آموزد و آموزه های دقیق و عمیق زندگی را جامه ی عمل می پوشاند.
او به عنوان سومین فرزند خانواده با دلی سرشار از محبت، خواهران و برادران را در انجام دادن کارها یاری می کند و با تاب و توان نوجوانی، در راه رفع و زدودن غبار موانع و مشکلاتشان گام می نهد.
اختر که به دستورات شرع مقدس اسلام معتقد و مقید بود و سنت های اصیل دینی را محترم می شمرد، در پانزده سالگی پیوند زناشویی می بندد و زندگی مشترک خود را با بوی خوش امید آغاز می کند و با کار گرفتن تجربه ها و اندوخته های ارزشمند، به تلاشی صادقانه می پردازد.
وی زمانی که شأن و منزلت مادری، نصیبش می شود و خداوند رحیم و رحمان، فرزندانی نیکو سیرت و پاک طینت به او عنایت می کند، مهربانی هایش همراه با تلاش و کوششی شوق انگیز به اوج می رسد و در امر تربیت و پرورش پسندیده ی آنان آگاهانه و عاشقانه عمل می کند.
او متانت و نجابت را همراه با دیانت، پایه و مایه ی تربیت فرزندانش قرار می دهد و برای پیشرفت و ترقی و فراگرفتن علم و دانش، زمینه های تحصیل آنان را فراهم می آورد و شور شوق یاد گرفتن را بر جانشان جاری می کند و در راه سرفرازی سعادتشان می کوشد.
اختر که از خصلت های زیبا و بارزی چون قناعت و سخاوت بهرمند بود، برای گذران زندگی با کمترین هزینه قانع بود و حتی آن را نیز گاه به نیازمندان واقعی هدیه می داد و برای فردای خود به کرم و بخشش پروردگار چشم می دوخت.
وی که برای گذران زندگی و دست نیاز به سوی دیگران دراز نکردن، به شغل و حرفه ی آرایشگری نیز مشغول بود، وقتی که برخی از مشتریان توان لازم مالی را نداشتند، از دریافت دستمزد خود خودداری می کرد و به صورت رایگان کارشان را انجام می رساند و حتی در تهیه و مهیا کردن دیگر نیازهاشان نیز چون به امانت سپردن لباس سپید عروس، از هیچ گونه تلاشی دریغ نمی ورزید.
بذر بذل و بخشش چنان در چمنزار وجودش جوانه زده بود که برای اطعام نیازمندان و تهی دستان با هزینه ی شخصی و با دست توانا و پر مهر خود، ظروف فلزی بزرگی را تهیه می کرد و غذایی لذیذ و گوارا را در آن ها طبخ می کرد و مشتاقانه و به دور از ریا و خودنمایی، آن را به در خانه های نیازمندا ن می برد.
پس از شهادتش، زمانی که محبت او به آنان متوقف می شود، به منزلش می روند و عاشقانه بخشندگی اش را تحسین می کنند و غیبتش را تاب و طاقت نمی آورند.
اختر که به عنوان مادری مسلمان بر حجب و نجابت تأکید فراوان داشت، پیوسته به نزدیکان خود سفارش می کرد که برای آرامش خود، از یاد خدا غافل نشوند و در بر پا داشتن نماز و روزه و دیگر نمازهای مستحبی که دین اسلام بر اقامه ی آن ها تأکید دارد، اصرار می ورزید و خود به ادای آن ها پایبند بود.
او خلق و خویی پسندیده داشت و حتی آن زمان که رنج ها و دشواری های زندگی، دل دردمندش را مکدر و اندوهناک می کرد، در برابرشان مقاومت می نمود و خوش خویی و گشاده رویی را از کف نمی نهاد... و آن زمان هم که شقاوت ها و شرارت های حاکمان عراق بر ضد ایران اسلامی ادامه داشت و شهرها را با بارانی از موشک و بمب به آتش می کشیدند و کبوترانی سپید بال در خون سرخشان غوطه ور می شدند، غمی سینه سوز و جانکاه وجودش را فرا می گرفت و برای پیروزی و سرفرازی رزمندگان دلیر و دلاور میهن اسلامی دعا می کرد.
روزه داران و مهمانان سفره ی متبرک و متنعم الهی، دومین روز از ماه مبارک رمضان را با دهان روزه آغاز و پلید سیرتان تبهکار، کانون های چراغانی شده از صفا و محبت را ویران می کردند، با بمب آتشینی که فرود می آید، خانه ای سرشار از مهر و مهربانی به خاک و خون آغشته می شود و اختر همراه با دو دختر و پسر خردسالش به شهادت می رسد و روانش به شادی جاودانگی می پیوندد.

(0) نظر
1389/6/16 15:41

شهید پروانه چتانی، فرزند سعید، در روز دوم اسفند ماه سال 1341 در روستای « روستای تایلر» از توابع شهرستان سنندج در استان کردستان به دنیا آمد.
او تنها فرزند دختر خانواده بود.
از نعمت سواد بی بهره بود و از نوجوانی در منزل پدر به خانه داری مشغول بود.
پروانه در امور مختلف مزرعه و پرورش دام و طیور به والدینش کمک می کرد.
وی در انجام فرائض بسیار ساعی و کوشا بود و برای حجاب اهمیت ویژه ای قایل بود.
سرانجام در ساعت 19 بعد الظهر روز اول خرداد ماه سال 1359 در روستای محل زندگی خود در جریان یک درگیری مسلحانه که توسط نیروهای ضد انقلاب بر اثر اصابت گلوله به شهادت رسید.
او به هنگام خروج از منزل در روستا ناگهان وارد معرکه درگیری شد و مورد اصابت گلوله عناصر تروریست حزب دموکرات واقع شد و به شهادت رسید.
شهید پروانه چتانی در زمان شهادت 18سال و در گلزار شهدای روستای تایلر به خاک سپرده شدند.

(0) نظر
1389/6/16 15:16

نونهال ده ساله؛ شهید ثریا احمدی، فرزند احمد، در روز اول مهر ماه سال 1352 در روستای «سر ریز» از توابع شهرستان کامیاران در استان کردستان در خانواده ای کشاورز و روستایی به دنیا آمد.
ثریا کوچکترین فرزند خانواده احمدی بود.
او تنها ده سال از زندگی را تجربه کرده بود که به دست ناپاک گروهک های جنایتکار و تروریست به دیار باقی شتافت.
سرانجام در ساعت 18 بعد الظهر روز هشتم آبان ماه سال 1362 به همراه خواهرش فریده به هنگام خروج از منزل در روستا مورد اصابت تیر مستقیم عناصر تروریست حزب دموکرات واقع شد و به شهادت رسید.
شهیده ثریا در زمان شهادت10سال داشت وخواهرش 15 ساله بود و هر دو در کنار هم در گلزار شهدای روستای سرریز به خاک سپرده شدند.


(0) نظر
1389/6/16 15:16
بانوی معلم شهید فاطمه طاهریان، فرزند غلامرضا، در روز پانزدهم بهمن ماه سال 1332 در شهرستان تاریخی و مذهبی همدان در خانواده ای روحانی و اهل فضیلت به دنیا آمد.
 میرزا غلامرضا طاهریان، به شغل خوار و بار فروشی اشتغال دارند.
فاطمه پس از طی دوران طفولیت در سن 8 سالگی در زادگاه خود به مدرسه رفت و دوره ابتدایی را در دبستان «پروین اعتصامی» گذراند.
وی در سال 1350 در رشته ریاضی و فیزیک در دبیرستان قوام دیپلم متوسطه گرفت.
او در جوار پدر به آموزش دروس قرآنی و مذهبی پرداخت.
«آن بانوی شهیده در سن 18سالگی به عقد دائم شهید عبدالرحمان نفیسی(رئیس فقید شعبه مرکزی بانک کشاورزی همدان) درآمد و صاحب سه فرزند 2 پسر و یک دختر شد.
شهیده فاطمه طاهریان با توجه به انگیزه و علاقه بسیاری که به ادامه تحصیل داشت پس از ازدواج درسال 1355 به دانشسرای تربیت معلم راه یافت و پس از اخذ مدرک فوق دیپلم به عنوان معلم مدارس راهنمایی همدان و روستاهای اطراف مشغول به فعالیت شد.
او در منزل شوهر به خانه داری و تربیت فرزندانش نیز همت گماشت.
او فرزندانش را با الگو های اصیل اسلامی تربیت می داد و در حد توان به نیازمندان کمک می کرد.

و در نهایت شهیده بانو فاطمه طاهریان به همراه همسر( شهید عبدالرحمان نفیسی) و نیز دو کودک خود (پیمان و ایمان نفیسی)در سحرگاه 22 بهمن ماه 1368 در محل خزانه بانک کشاورزی همدان در حالی که از مال و جان خود برای حفظ بیت المال گذشته بودند، به دست دیو جهالت و بی خبری به شکل فجیعی به شهادت رسیدند .
تنها فرزند بازمانده ایشان(بیتا نفیسی) در زمان جنایت در منزل حضور نداشته و هم اکنون امانت دار یاد و خاطره خانواده شهید خود است.
آن شهیده والامقام در زمان شهادت 36 سال داشت و در "گلزار باغ بهشت شهرستان همدان" به خاک سپرده شد.
هم اکنون لوح یادبودی به یاد آن شهدا در میدان آرامگاه همدان و در جوار بانک کشاورزی نصب شده است.
(0) نظر
1389/6/16 15:7

بانوی شهیدعصمت هوشیاری، فرزند محمد علی، در روز اول دی ماه 1319 در شهر مذهبی «یزد» در خانواده ای متوسط و مذهبی به دنیا آمد.
وی با توجه به زندگی و سطح امکانات آن زمان موفق به تحصیل و کسب سواد نشد،اما نزد مادرش که بانویی با سواد و اخلاق بود در حد قرائت قرآن و ادعیه سواد آموزی کرد.
از دوران نوجوانی در منزل پدر در کنار خواهران و برادران خود به خانه داری و رتق وفتق امور منزل می پرداخت.
این بانوی شهیددر سن 18سالگی ازدواج نمود که ثمره آن 5 فرزند(2پسر و3 دختر) می باشد.
او در منزل، علاوه بر تربیت فرزندان به «خیاطی» می پرداخت.
سرانجام در مورخه یازدهم تیر ماه سال 1361 در حال اقامه نماز در جریان بمب گذاری تروریستی عناصر ضد انقلاب که به قصد ترور آیت الله شهید شیخ محمد صدوقی (رضوان الله تعالی علیه) – عالم مبارز و سومین شهید محراب - در مسجد ملا اسماعیل یزد صورت گرفت به همراه چهارتن دیگر از مردم بی گناه و نمازگزار به فیض شهادت رسید.
آن بانوی شهید42 سال داشت، دارای 5 فرزند وسه نوه پسری و دختری بود و در گلزار شهدای خلدبرین در یزد به خاک سپرده شد.
در جریان این عملیات تروریستی که توسط اعضاء گروهک سازمان منافقین صورت گرفت به همراه شهید آیت الله صدوقی چهار بانوی نمازگزار به شهادت رسیدند که اسامی ایشان عبارت است از:
بانوی شهیده ثریا تشکیلی خانه دار ، بانوی شهیده ربابه همتی خانه دار ، بانوی شهیده عصمت هوشیاری خانه دار و بانوی شهیده فاطمه صغری جعفری. خانه دار و مدرس قرآن و حوزوی.

(0) نظر
1389/6/16 15:6

دانش آموز شهید مهناز نصریان، فرزند فتح الله، در روز چهارم فروردین ماه سال 1344 در شهرستان آبادان به دنیا آمد.
مهناز هشت ساله بود که پدرش فوت کرد و این مسئله باعث تشدید فقر و سختی زندگی خانواده «نصریان» شد.
او به همراه مادر و خواهرش در منزل پدر بزرگش در خیابان قائمی ساکن شد.
در سال 1351 به دبستان دخترانه «طوبی» رفت و تا سال ششم ابتدایی ادامه تحصیل داد.(تا زمان شهادت)
سرانجام در شامگاه بیست و هشتم مرداد ماه 1357 در حالی که به همراه خواهرش – شهیده مریم نصریان - به سینما رفته بود که ناگهان، در حادثه آتش سوزی سینما رکس آبادان که توسط عناصر ساواک ایجاد شده بود، به شهادت رسید.
آن دانش آموز شهید 13 سال داشت و در قبرستان عمومی آبادان به خاک سپرده شد.

(0) نظر
1389/6/16 15:5
X