دفاع مقدس
درباره وبلاگ
بسیجی پانزد ساله ای که باید در تهران تیله بازی می کرد از پشت خاکریز تانک دشمن را نشانه می گیرد و امام بر دست و بازوی او بوسه می زند.

• هم جبهه، هم پشت جبهه در آن روزهایی که دشمن، پشت دیوار خرمشهر منتظر ورود بود و شهر به تدریج از ساکنان خود خالی می شد، خواهران بسیج و سپاه خرمشهر از جمله زنانی بودند که ضمن جلوگیری از مهارت خانواده هایشان، خود به محافظت از انبار مهمات پرداختند. کار این خواهران تحویل مهمات و رساندن آنها به رزمندگان اسلام بود. محل استقرار عده ای دیگر از این زنان شجاع، مسجد جامع خرمشهر بود که برای کندن سنگر به نقاط حساس شهر اعزام می شدند. با اینکه تعداد آنها اغلب زیاد نبود ولی دلهایشان چون دریا وسیع و چون کوه محکم و استوار بود و این شجاعت و رشادت، باعث دلگرم شدن رزمندگان و پایداری آنها در برابر دشمن بعثی می شد. زنان تا آخرین روزها در خرمشهر باقی ماندند. تا جایی که برادران با زور آنها را از شهر خارج کردند. زنان نه تنها با کندن سنگر و تهیه غذا باری رزمندگان و حفاظت از مهمات، ایشان را یاری می دادند، بلکه گاهی با اینکه تعلیمات نظامی را در سطح ابتدایی گذرانده بودند ساعت ها در خط مقدم جبهه در برابر دشمن بعثی می جنگیدند. • پیرزن و سربازان عراقی پیرزنی عرب، در سوسنگرد زندگی می کرد و با داشتن شوهری پیر و نابینا خیلی شجاعانه از شهر دفاع کرد، معروف است که او با چوب دستی خود، چند سرباز عراقی را از پای درآورد . • اسارت عراقی ها شیرزنی یازده تن از سربازان عراقی را به اسارت می گیرد. این زن رزمنده که مادر شهید نیز بود، هنگامی که عراقیها به شهر سوسنگرد آمدند آنها را به خانه خودش دعوت می کند و برایشان غذا تدارک می بیند، موقعی که آنها مشغول استراحت بودند، درب اتاق را از پشت قفل کرده و نیروهای بسیجی را خبر می کند و آنها را به اسارت می گیرد . • دفن شهدا و نگهبانی جنازه ها در خرمشهر خواهری بود به نام زهره حسینی، او در هفته اول جنگ پد شهیدش را با دست های خود دفن کرد و روز یازدهم مهر هم بدن قطعه قطعه شده برادرش علی را، که در مدرسه به شهادت رسید. خداوند به او و خواهرش چنان تحمل داده بود که کارشان در گلزار شهدا دفن شهیدان و نگهبانی جنازه ها شد. • وقتی اسیر شدم اردوی تابستانی سپاه تمام شده بود. خودم را با قطار به اهواز رساندم. آن روز تمام منطقه را بمباران کرده بودند. همانطور که می رفتم با تشییع اولین شهید جنگ رو به رو شدم. درگیری های اصلی در آبادان و خرمشهر بود و من دنبال راهی بودم که خود را به آنجا برسانم. وسیله ای برای رفتن نبود. نمی دانستم چه باید کرد و چگونه می شود به آبادان رفت. کاش اصلاً از آبادان به تهران نرفته بودم که حالا اینطور سرگردان شوم. اگر برادرم بود کمکم می کرد، اما اهواز کجا و سپاه آبادان کجا؟ ناگهان دیدمش. باورم نمی شد. آمده بود اهواز تا سی نفر را به پشت جبهه منتقل کند. گفتم: اینها کی هستن؟ گفت: هیچی! پس برای چی به اهواز آمده اید؟ گفت: مشکل بنزین داشتیم. آمدیم بنزین ببریم. گفتم: من هم با شما می آم. گفت: نمی شه. اینها معتادن. زندان آبادان روزدن، مجبور شدیم بیاریمشون اینجا. و ادامه داد: چون اینجا جای مناسبی پیدا نکردیم، داریم برمی گردونیمشون به همون آبادان. به نظر معتاد نمی آمدند. قیافه های شان با بروبچه های ما فرق داشت. وحشت زده به نظر می رسیدند. عربی حرف می زدند. گفتم: اینها چرا عربند؟ چرا می ترسند؟ چیزی نگفت. من هم اصرار نکردم. وقتی در آبادان آنها را تحویل دادند، فهمیدم آنها اولین گروه اسرای عراقی بوده اند که در مرز شلمچه اسیر شده بودند. آن روز سی و یکم شهریور بود. هر کس به کاری مشغول بود که ناگهان شهر از این رو به آن رو شد! ولوله ای در شهر افتاد! آسمان را ابری از هواپیما پوشاند. عده ای رفتند و عده ای ماندند و پناه گرفتند. به سپاه آبادان رفتم و گفتم که آماده انجام هر کاری هستم و بدین ترتیب نماینده فرماندار در پرورشگاه و بیمارستان ها شدم. تعدادی بچه در پرورشگاه بودند. آذوقه شان کم بود. مسئولیت خروج انها را از منطقه به عهده گرفتم. در شهر به هیچ وجه نمی شد جان پناهی پیدا کرد. بچه ها را به کمک خواهر بهرامی و دکتر عظیمی و دستیارش «صفر» و یک پزشکیار و راننده به شیراز بردیم و با خیالی آسوده به آبادان برگشتیم، البنه نه به آبادان، بلکه... شب به «سربندر» رسیدیم. نیروهای زیادی آنجا بودند. می گفتند: شهر دارد سقوط می کند. جاده ها را بسته اند! رادیو این خبر را تایید نمی کرد. رایدو می گفت: عراقی ها آن سوی مرزها هستند! برای اینکه بی گدار به آب نزنیم، شب را در آنجا صبح کردیم. صبح حدود ساعت هفت به طرف آبادان راه افتادیم. در طول راه بچه های زیادی را می دیدم که آذوقه به شهر می بنرد. تعدادی دامدار هم بودند که دام و طیور به شهر وارد می کردند. صحنه ای غیرمعمولی بود، وجود انسان و حیوان در کنار هم! یکدفعه متوجه شدم عده ای زیر لوله های نفت دراز کشیده اند. هوا خیلی گرم بود. داشتم آنها را که در آن گرمای سخت زیر لوله های نفت دراز کشیده بودند دعا می کردم که دیدم دارند به طرف جاده می آیند. لباس سپاه به تن داشتند. باور نمی شد بچه های سپاه به سوی ما و به سوی وسایل نقلیه ای که کمی جلوتر و پشت سر ما می آمدند شلیک کنند! آرپی جی هم می زدند! بر اثر شلیک آرپی جی ماشین ما نصف شد. پزشکیار همراهمان به شهادت رسید و «صفر» جراحات عمیقی برداشت. من گیج و منگ شیشه ماشین را پایین کشیدم ببینم آنها که هستند! فکر می کردم ما را با نیروهای دشمن اشتباه گرفته اند! چون راننده گفت: یعنی نمی فهمند ما خودی هستیم؟ و با لحن ادامه داد: مثل اینک خودی و غیر خودی حالیشون نیست! و ماشین را نگه داشت. آنها داشتند عربی حرف می زدند: گفتم: اینها عربند! عرب؟! عراقی اند! راننده آرام گفت: پس اسیر شدیم! به او پرخاش کردم: ما را آوردی که تحویل عراقی ها بدی؟ گفت: خواهر؛ ما همه اسیر شدیم! همین طور که با راننده حرف می زدیم، عراقی ها رسیدند. در ماشنی قفل بود و نمی توانستند آن را از بیرون باز کنند. می شنیدم که می گفتند: گوم! گوم گفتم: چی می گید؟ دوباره گفت: گوم! فهمیدم منظورش این است که بلند شو! با فکر این که اسیر شده ایم. از ماشین پیاده شدم! برای ما اسارت در آن منطقه خیلی سخت بود، درست نزدیک شهر خودمان. و از آن سخت تر این که آنها ماهرانه ما را فریب داده بودند. باورمان نمی شد که اسیر شده باشیم، آن هم به این راحتی!

(0) نظر
1389/6/14 22:10

زنان جامعه ما در دوران دفاع مقدس همانند مردان در مناطق مسکونی منطقه جنگی و یا بطور غیر مستقیم قربانی سلاح شیمیایی شدند. تاریخچه و سیر تکاملی جنگ های شیمیایی در جهان اولین حمله با سلاحهای شیمیایی را نیروهای هندی علیه چینی ها در قرن دوازدهم میلادی انجام دادند. در سال 1456 عثمانی ها با همین سلاحها به شهر بلگراد حمله کردند. در سال 1894 انگلیسی ها از دود و بخارهای سمی علیه دشمنانشان بهره گرفتند. در سال 1914 (17 آوریل) با استفاده از گاز کلرین مایع به صف دشمنان تلفات عمده ای وارد ساختند و در سال 1915 آلمانها از گافسژن phosgene و در سال 1917 از گاز خردل در شهر (yperite) علیه بلژیکیها استفاده نمودند. در سال 1980 تا 1988 رژیم بعث عراق با حمایت تکنولوژیک و جنگ افزارهای آلمان و آمریکا از سلاحهای شیمیایی علیه مردم و رزمندگان اسلام استفاده وحشیانه نموده است تنوع: ترکیبات شیمیایی مرگبار انواع متفاوت و آثار بالینی کوتاه مدت و بلند مدت مختلفی می باشند. الف) ترکیبات خفه کنند فسژن ب) گازهای خون هیدروژن سیایند- سیانوژن کلراید پ) تاول زا گازموستارد (گاز خردل) ت) گازهای اعصاب سارین- ماده سمی VX ج) مواد شیمیایی متفرقه ماده ریسین- سموم بوتولینال آثار و تظاهرات عوامل شیمیایی 1- آثار کشنده- عواملی دارای آثار کشنده می باشند که در همان دقایق و ساعات اولیه باعث مرگ شوند مانند: سیانیدها و عوامل اعصاب و برخی گازهای خفه کننده 2- آثار آسیب رساننده- باعث بروز آسیب هایی در بافت های بدن شده و دخالت کادر پزشکی در درمان آنها ضروری می باشد: خردل و لویزایت 3- آثار ناتوان کننده- مواد شیمیایی که در دراز مدت آثار ناتوان کننده خواهند داشت: بسیاری از مواد شیمیایی عوامل شیمیایی بر محیط، گیاه، انسان و خاک تأثیر می گذارند. دراکو سیستم تأثیرات جدی بر روی ترکیبات خاک، پوشش گیاهی، نزول آسمانی، تغییرات برفتوسنتز، شیوع نوسانات حرارتی و نابودی حیوانات دارند. انسانها هدف اصلی و عمده جنگ های شیمیایی می باشند. زنان جامعه ما از چند طریق در معرض مواد شیمیایی قرار می گرفتند. متأسفانه مظلومیت زنان مسلمان جامعه ما در این وادی نیز قابل ملاحظه وجدی می باشد کمتر پروژه ای تحقیقی و پژوهشی بر روی زنان جانباز صورت گرفته است. 1- حضور بعنوان عناصر محلی و سکونت در منطقه بعلت تأثیر مستقیم یا غیر مستقیم جریانات هوا و انتقالات آن. 2- زنان جامعه ما در بسیاری از موارد در بیمارستانهای صحرایی یا امداد و انتقال با آمبولانس و یا عناصر امدادگر در تماس با جریانات شیمیایی قرار گرفته اند. 3- زنانی که در پشت جبهه در بعد خدمات رسانی به شستن لباس و ملحفه و لوازم بهداشتی رزمندگان مشغول بوده اند. 4- زنانی که همسران جانباز در معرض شیمیایی قرار گرفته اند. که اغلب تأثیرات روانی این عوامل شیمیایی بعنوان یک عامل استرس را در زندگی آنها عمل نموده است. آثار و عوارض عوامل شیمیایی: علائم بالینی اولیه: علائم تنفسی: احساس غلظت مواد خفه کننده- تاکی پنه و سوزش مجاری هوایی علائم چشمی: میوزیس نقطه ای- کنژیکتویت- تاری ریه و التهاب علائم عصبی: کاهش سطح هوشیاری- ضعف عضلانی- تشنج- کوما علائم گوارشی: تهوع- استفراغ و اختلال سیستم G2 اما بطور جدی عوارض بعدی برای رزمندگان و عناصر حمایتی و پشتیبانی کننده بستگی به نوع عامل شیمیایی دارد. عمده ترین عاملی که در جنگ 8 ساله ایران از سوی استکبار جهانی از آن استفاده شده است عامل «خردل» می باشد. اثرات تو کیک و حاد و مزمن گاز خردل (سولفورموستارد) متنوع بوده ولی در دو بخش عمده خلاصه می شود. در صورت استفاده کوتاه مدت low Doso : ارتیم- ادم و تاولها وزیکولهای پوستی High Doso: اولسراسیون و ضایعات تنفسی دیسترس های شدید تنفسی اینک آزار دهنده ترین و مرگبارترین عامل علیه رزمندگان اسلام می باشد جانبازان شیمیایی در حال حاضر بیش از همه از عوارض تنفسی و بلند مدت این گاز خطرناک در رنج هستند کم نیستند زنانی که بعلت تماس های مداوم در منطقه یا البسه رزمندگان دچار آسب های عمده تنفسی شده اند و شاید به شهادت رسیده اند... علاوه بر ضایعات تنفسی تغییرات عمده ای در سیستم خونی- دستگاه ژنیتال و سیستم ژنتیکی افراد ایجاد می گردد. در این مختصر به عوارض ایجاد نقایص مادرزادی بر روی کودکان قربانیان گازهای شیمیایی اشاره می کنیم: گاز خردل موجب 1- تغیرات عمده ای در DNA سلولی می گردد جفت شدن گوائین با تایمین عدم تولید MRNA از بین رفتن گوانین و ... 2- آسیب در چرخه طبیعی پروتئین ها و آنزیم ها در سطوح مولکولی دانشمندان بر اساس قرابت و شباهت جدی ژنتیکی بر روی نسلی از موش سفید به نتایج جالبی پیرامون آثار معلولیت زای گاز خردل پی برده اند: Mr.Muscolss N.MERI هرچند می باست در مورد حمله آسیب و احتمال حاملگی همزمان را نیز مورد بحث جدی قرار داد. عمده عوارض و آنومالی ها: 1- مرگ 2- سقط 3- تظاهرات چشمی در جنین 4- شکاف کام و لب 5- آنومالی اندام ها 6- ناهنجاری قلب و عروق 7- عقب ماندگی های عقلی 8- آژنری دیافراگم 9- اکتویی کلیه ها 10- کلیه های نعل اسبی این مطالعه در 34 جنین از 77 جنین مورد مطالعه پاسخ داده است: - نقص رشد و عقب ماندگی رشد جسمانی - پاهای کوتاه - چسبندگی انگشتان دست و پا - شکاف لب و کام - ضایعات چشمی - ضایعات مغزی عوارض عمده یافته شده در مدل های آزمایشگاهی بوده اند. بنابراین گاز خردل که عامل شیمیایی مورد استفاده در دفاع مقدس بوده با توجه به آمارهای دقیق و تجربیات جهانی می تواند توجیه کننده تغیرات در سیستم تناسلی، شیوع بالای عقیمی ها و عقب افتادگی عقلی باشد هرچند اثبات آن کار جدی تر و پژوهشی فراگیر تر را می طلبد. براساس آمار دریافتی در سال 1377 از پرسنل نیروی زمینی سپاه شیوع عقب ماندگی عقلی و ناهنجاریهای اندام و بیماریهای صعب العلاج دیگر در پرسنل (رزمندگان) جانباز شیمیایی شیوع جدی تر و بالاتری داشته است. Reference: 1- Military medicine 98 2- long man embrihy 1997 embriology 3- Burnet F.M (1970) 4- wod.s.sand millin R.w (1968) Mustard gas…. 5- Nishimota y.and______1983-longterm obseve.fa 6- yanakido M._______1986 7- مقاله اثرات ترانوژنیک گاز خردل دکتر شجر موسوی 8- مقاله دکتر غلامحسین ریاضی تحت عنوان تجزیه بیولوژیکی گاز خردل 9- مقاله آثار حاد گاز خردل دکتر علی اکبر وثوق، دانشگاه اصفهان 10- مقاله تظاهرات دیرس خردل دکتر حسین الیاسی، دانشگاه شهید بهشتی دکتر ذبیح ا... حسن زاده

(0) نظر
1389/6/14 21:59

دفتر تاریخ در اوراق فراوان خود رویدادهای بسیاری را ثبت کرده است. برخی از آنها تلخ و برخی شیرین اند. پاره ای از حوادث تاریخی غیرماندگار و پاره ای ماندگارند. شماری عبرت آموزند و شماری غیرقابل اعتنا. در زاویه و نگاهی دیگر نظاره گران دفتر تاریخ نیز متفاوت اند؛ بعضی اهل بصیرت و اعتبارند و بعضی دیگر بی تفاوت و رهگذر. دیدگانی را دیده ایم که با تیزبینی و ژرف نگری از دفتر تاریخ بهره می گیرند و خود را مخاطب فرمان الهی فاعتبروا یا اولی الابصار می دانند. اینان کلام مولای متقاین علی (ع) را به گوش جان شنیده اند که چقدر عبرت ها فراوانند اما عبرت گیرندگان ناچیز. در این مجال خطاب این قلم با چنین افراد و کسان است. خواص اهل حق و ارباب معرفتی که آموزه های تاریخی را به دقت کاوش می کنند و در پی آنند که از فراز و فرود روزگار درس بیاموزند و از درسی که برگرفته اند و از یافته، ایشان مصداق حدیث شریف صادق آل محمد (علیمهاالسلام) باشند که فرمود: العالم بزمانه لاتهجم علیه اللوابس. حماسه هشت سال دفاع مقدس به زعم این کمترین، بزرگترین حادثه حماسی در تاریخ امت اسلام پس از عاشورای حسینی است. اینجانب برآنم که نه پس از بعثت نبوی، حادثه ای به بزرگی انقلاب اقدس اسلامی داشته ایم و نه در پی حماسه حسینی عشقستانی چنان هشت سال دفاع مقدس. این سرمایه بزرگ که به بهایی گران و خطیر در اختیار ماست بسان گوهری است که اگر ناشناخته بماند از برکات و داده هایش در محرومیت و حرمانی کلان خواهیم ماند و چنانچه به درستی آن را بشناسیم و آموزه هایش را بیابیم تا ابد جاودانه و سربلند و به عزت و افتخاری بی پایان مفتخر خواهیم بود. آنچه در ایام شورانگیز دفاع هشت ساله مقدس خلق شد کمی و کیفی از هر شبیه و نظیری بی بهره است و گوهر یکدانه ای است که جز با گذشت زمان و با عزمی همگانی به خوبی کشف نمی شود و نسلی که شاهد آن و در متن آفرینشش بوده اند موظف و مکلفند آن را چون جان شیرین محافظت کنند و به آیندگانش بسپارند گرچه در هر حال حماسه شورانگیز دفاع مقدس پری رویی است که تاب مستوری ندارد و در پس پرده استتار و غبار اندراس نخواهد ماند. رهبر بزرگوار و گرانقدری که صرف نظر از جایگاه و منصب والای رهبری، شخصیت و چهره ای فرزانه و اندیشمندی دوراندیش بشمار می رود، دلسوخته درد آشنایی که نه تنها با فرهنگ دفاع و جهاد آشناست بلکه متن حادثه و روزهای آتش و خون را با تمام وجود درک کرده و سربازی اش برای اسلام و انقلاب اسلامی و سرداری اش برای بسیجیان و رزمندگان اسلام را امام بزرگوار عظیم الشأن شهادت و گواهی داده است. حضرت آیت الله العظمی خامنه روحی فداه که از آغازین روزهای دفاع مقدس در فراز و نشیب آن حاضر بوده اند از همان ایام و با نگاه نورانی خویش بر ثبت وقایع و ضبط حوادث حماسه شرف و مردانگی ملت ایران اصرار ورزیده و پافشاری نموده اند. حضرت ایشان در دوران تصدی منصب ریاست جمهوری اسلامی ایران و در مقطع رهبری پیامبرگونه خویش پیوسته و در هر مناسبت درس های فراوانی از مکتب دفاع مقدس بیان فرموده و می فرمایند و نسل های پیاپی بویژه جوانان برومند، این آینده سازان میهن اسلامی را به به درس آموزی و شاگردی در این مدرسه عشق ندا می دهند. معلم له پیرامون یکی از محورهای این همایش یعنی نقش آفرینی بانوان در دفاع مقدس نیز زوایای گوناگونی را بازگو نموده اند که این قلم در پی واگویی برخی از آن موارد است. البته ذکر این نکته را مفید و مناسب می دانم که اساساً نگاه و منظر رهبر بزرگوار ما در خصوص منزلت و جایگاه بانوان خود مقوله و میدانی گسترده و ستودنی است که در مقاله دیگری با عنوان «بانوان و منزلت آنان در نگاه ولایت» سر فصل هایی از آن را بیان نموده و عرضه خواهم داشت. رهبر فرزانه انقلاب اسلامی، بانوان را صاحب نقشی اساسی و حیاتی در دفاع مقدس می دانند و آنان را پرورش دهنده انسان های فداکار، حماسه سازان و سرایندگان دلاوری های جنگ و دفاع مقدس، عاملان شورآفرین در دفاع مقدس، صاحبان سهم فراوان در مبارزه طولانی سهم فرواران در مبارزه طولانی ملت ایران، نقش آفرینانی حماسه ساز در جایگاه همسی و مادری شهدا و تلاشگرانی خستگی ناپذیر در شرف و عزت آفرینی برای ملت بزرگوار ایران معرفی می نمایند. مقام معظم رهبری تأکید می نمایند: ما در جنگ مشاهده کردیم که نقش خانم ها اگر از مردهایشان بیش تر نبود کم تر نبود. اگر زن ها حماسه جنگ را نمی سرودند و جنگ را میان خانه ها به عنوان یک ارزش تلقی نمی کردند، مردها اراده و انگیزه رفتن به میدان جنگ را پیدا نمی کردند. ایشان می فرمایند: ده ها عامل دست به دست هم می دهد تا خیل عظیم بسیجی را به سمت جبهه روانه کند که یکی از مهم ترین این عوامل روحیه های مادران، همسران و بانوان است. حضرت آیت الله العظمی خامنه ای روحی فداه در اولین ماه های جنگ در اردیبهشت ماه سال 60 یعنی کمتر از یک سال پس از آغاز دفاع مقدس هشت ساله می فرمایند: وقتی در جبهه ها لباس های دوخته و اتو کشیده و یا خوراکی های بسته بندی شده و یا طبخ های بسیار مهربانانه و مادرانه و یا ترشی و مربا را می بینم می فهمم که تلاش بسیاری در پشت جبهه از سوی مادران و زنان وجود دارد. جالب تر آنکه نامه هایی به مناسبت جنگ همراه با هدایایی از خواهران به دستم می رسد و حتی بعضی از آنها اظهار می کنند که فرزندمان را در راه خدا از دست دادیم و این هدیه را هم می دهیم و یا بعضی از زنان زیورآلات خودشان را که در میان آنها یادگاری خاطره انگیز از دوران ازدواجشان نیز دیده می شود برای جبهه های جنگ می فرستند. به اعتقاد من بخش مهم محیط گرم و پرشور جنگ مربوط به جهت فکری خواهران است و اگر زنان ما در این حال و هوای فکری نبودند نیمی از این شور وجود نداشت. حضرت آیت الله خامنه ای دام ظله در سال 1361 تصریح فرمودند: اگر امروزه راه جبهه را به روی زنان باز کنند یقیناً تعداد داوطلبان زن که به جبهه ها خواهند رفت بیشتر از مردانی است که هم اکنون در جبهه حضور دارند. معظم له در دیدار با جامعه خواهران فرهنگی سراسر کشور می فرمایند: زن ایرانی سرباز نیست اما به قدر سرباز میدان جنگ شجاعت دارد و با اینکه جهاد در میدان های رزم بر او واجب نیست اما به قدر جهادگری در راه خدا تلاش می کند و در تمام صحنه ها حضور دارد. *سکاندار انقلاب اسلامی در اجتماع بزرگ زنان خوزستانی در سال 1375 فرمودند: مادران در دوران انقلاب و در جنگ تحمیلی، فرزندان خود را به سربازانی جانباز و شجاع در راه اسلام و مسلمین تبدیل کردند و همسران در دوران انقلاب و دوران جنگ تحمیلی، شوهران خود را به انسان های مقاوم و مستحکم مبدل ساختند. این است نقش و تأثیر زن بر روی فرزند و شوهر. زنان شجاع و آگاه و مقاوم و صبور ایران ، در دوران انقلاب، در دوران جنگ- چه در پشت جبهه، چه در جبهه، چه در داخل خانه ما- و کلا در همه میدان های حضوری فعال داشتند. ایشان حضور بانوان را در خدمت رسانی پشت جبهه ارزشمند و اثرگذار می دانند و در دیدار با گروهی از خواهران ایثارگر شاغل در مرکز پشتیبانی شهید علم الهدای اهواز خطاب به آنان می فرمایند: مجاهدت و تلاش سخت و بی توقع شما در راه خدا ارزش و امتیاز است و اگر کمک با ارزش شما به رزمندگان اسلام که با کمال بی ریایی انجام می گیرد نباشد خدا می داند چه مشکلات عظیمی برای جنگ پیش خواهد آمد. در این راه هم عمل شما و هم صفا و اخلاص شما مهم است. با تکیه بر همین اخلاص و ایمان عاشقانه رزمندگان اسلام، پیروزی از آن ملت مسلمان خواهد بود. رهبر فرزانه و حکیم انقلاب اسلامی نیمی از افتخارات دوران دفاع مقدس را مربوط به زنان مسلمان کشور می دانند و تصریح می فرمایند: زنان کشور ما نیمی از تلاش و فعالیت جامعه پرتلاش و پرتحرک ایران اسلامی را برعهده دارند و اگر زنان مسلمان ما نمبودند میدان های جنگ ما اینطور با شجاعت و ایثار رزمندگان و جوانان آمیخته نمی شد. حضرت آیت الله العظمی خامنه ای روحی فداه در سومین ماه پس از آغاز دفاع مقدس در خطبه های نماز جمعه تهران فرمودند: من به خواهران عزیزم به عنوان اطلاع و تذکر عرض می کنم شما نقش تان بسیار ارزنده است. داشتن پشت جبهه، تشویق مردان، راضی شدن به فداکاری شوهران و فرزندان و برادران و پدران، فراهم آوردن و تهیه کردن بسیاری از چیزهایی که در جبهه لازم است، نقش پرستاری و کمک و امدادگری که امروزی بسیاری از خواهران در جبهه و پشت جبهه به عهده دارند. اینها همه نقش زنان در این جنگ و دفاع مقدس است. رهبر نیک اندیش انقلاب اسلامی بر ضرورت بسیج خواهران تأکید می نمایند و بسیج خواهران را منشاء آثار مهم و با برکت معرفی کرده و می فرمایند: شما خواهران بایستی قدر خود را بدانید زیرا بسیج خواهران علیرغم ناشناخته ماندن، منشاء آثار مهمی به ویژه در جبهه و در پشت جبهه شده است. بسیج خواهران دو جنبه دارد: یکی بسیج نظامی است و دیگری بسیج در همه امور که اگر در اجتماعات عظیم زنان افرادی از خواهران بسیج نباشند، در بسیاری از مراحل با نقص رو برو خواهیم شد. رهبر بزرگوار ما تصریح می نمایند بسیج خواهران، نشان دهنده یک حرک سمبلیک در جامعه است و نشان دهنده نقطه اوج ایمان است. مقام معظم رهبری دامظله با تأکید بر این نکته که حضور زنان در عرصه دفاع از اسلام صرفاً دفاع یک فرد و شخص نیست بلکه دفاع یک مجموعه است اظهار می دارند: قتی زنی دفاع از اسلام را می پذیرد به معنای این است که خانواده و مجموعه ای آن را پذیرفته است و مسئله بسیج یک زن در واقع به معنای بسیج یک خانواده است. از سوی دیگر حضرت آیت الله العظمی خامنه ای دامت برکاته رکن اساسی و محور اصلی ایستادگی و مقاومت خانواده های شهدا و ایثارگران را بانوان اعم از همسران و مادران ایثارگر معرفی می نمایند، و این ایستادگی و ایثارگری را برگی دیگری از دفتر زرین بانوان مسلمان ایرانی بویژه در صحنه دفاع مقدس می دانند. امام المسلمین در یکی از خطبه های نماز جمعه تهران فرمودند: مادری نامه ای فرستاده و نوشته است که من مادر یک شهید هستم و به شکرانه این فرزند من به جبهه رفته و شهید شده است مبلغی که اندوخته داشته ام تقدیم می کنم و شما آن را به عنوان هدیه ای از خانواده شهید قبول کنید به خاطر این که فرزندش رفته و شهید شده است.این است ترقی و تعالی زن، کجایند کسانی که این ارزش ها را درک نمی کنند. مقام معظم رهبری در خصوص نقش همسران شهدا در شرف و عزت ملت مسلمان ایران می فرمایند: اگر این همسران جوانی که حاضر شدند شوهرانشان را به جبهه های جنگ بفرستند و در فراق آنها بمانند و آخر هم نعش آنها را تحویل بگیرند و یا نگیرند و اگر این مادرهای از خود گذشته نبودند شما خیال می کنید عزتی برای ملت ایران می ماند؟ ایشان تصریح می نمایند: اگر مادران شجاع نبودند، اگر همسران پرگذشت و فداکار نبودند فرزندان و شوهران نمی توانستند به این کارهای دشوار تن بدهند. امروز نیز کار مبارزه با استکبار جهانی بر روی دوش زن و مرد است و زنان سهم مهمی دارند. از دیگر فصل های ارزشمندی که حضرت آیت الله خامنه ای مد ظله در نکوداشت مقام و منزلت مادران شهدا مطرح می نمایند این است که در میان مادران مسلمان شهدا در جامعه ما که هزاران نفر می باشند حتی کسانی را داریم که در صدر اسلام هم نظیری برایشان نمی یابیم. یکی از نکات ژرفی که ولی امر مسلمین بر آن تأکید می نمایند اینست که عزت و عظمتی را که همسران، مادران و خواهران شهدا آفریدند محدود به ملت ایران نیست بلکه در فراتر از مرزهای این کشور نیز منشاء اثر شده است. ایشان می فرمایند: شما زنان مسلمان، برای زنان فلسطتین و زنان کشورهای اسلامی مایه دلگرمی هستید. این مقاومت را حفظ کنید و این ایستادگی را غنیمت شمرید شماها اسلام را زنده کردید. اما در عین حال مقام معظم رهبری تصریح می فرمایند که زنان مسلمان کشورهای دنیا هنوز گذشت و فداکاری ها و ویژگی شهید پروری زنان ایرانی را آنچنان که باید نشناخته اند ولی این خصوصیت درخشنده زنان ایرانی کشف خواهد شد و در پشت پرده استتار پنهان نخواهند ماند. در خاتمه این نوشته و با تصریح به نانتوانی خویش در ادای حق مطلب، ضمن آرزوی طول عمر با برکت برای امام المسلیمن حضرت آیت الله العظمی خامنه ای روحی فداه، تعالی درجات بانوان شهیده از صدر اسلام تاکنون را از دیدگاه حضرت احدیت مسئلت می نمایم و استمرار و اتصال این انقلاب بزرگ و الهی به نهضت جهانی مهدوی ارواحنا فداه را از ذات اقدس پروردگار خواستارم. پی نوشت: * نگارنده مقاله مسئول نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه علوم پزشکی اهواز است. ایشان عنوان مقاله شان را به رسم تبرک از بیانات رهبر انقلاب به ودیعت گرفته اند. «فرهنگ مقاومت»

(0) نظر
1389/6/14 21:55

دین انسان ساز اسلام با ایجاد دو تحول در بهبود وضعیت زن گام برداشت : 1) اصلاح نگرش نسبت به زن ( در تمامی اقشار زن ـ مرد ) 2) جایگزینی تفکر اسلامی بجای تفکر جاهلی و این دو تحول را از طریق آیات الهی و روایات و سیره نبوی تحقق بخشید . عاشورا را نمی توان در قلمرو قشر خاضی محدود کرد و تأثیر و درس های آن برای همگان است از این رو پیام هایی هم که مطرح شده است عام است و به یک صورت برای زنان و مردان و پیران و جوانان مطرح می شود . ولی از آنجا که نیمی از افراد جامعه از بانوان و دختران تشکیل می دهند و از آنجا که در نهضت عاشورا سهمی عمده و قابل ملاحظه بر دوش بانوان کاروان حسینی استوار بود و عاشورا ماندگاری خود را تا حد زیادی مرهوم فداکاری ها و قهرمانی های خانواده امام حسین (ع) به خصوص حضر ت زینب کبری (ع) است در بخشی جداگانه به پیام های عاشورا خطاب به زنان مسلمان پرداخته شده است تا هم رسالت اجتماعی سیاسی این قشر را نشان دهد و خنثی کننده تبلیغات سوئی باشد که دیدگاه اسلام را محروم کردن زنان از مشارکت در کار های اجتماعی و حضور در صحنه معرفی می کند ، هم نقش ز نان را در پشتیبانی از مبارزات مردان و جوانان نشان دهد . هم آمیختن عفاف و پاکدامنی را به تلاش و مجاهدت اجتماعی قابل اجرا بنمایاند هم به مسئولیت شهید پروری و تربیت نسلی بپردازد و نقش ذکر و یاد و روشنگری و پاسداری از خط فکری و عملی شهیدان را یاد آور شود . مجموعه محور های مهم ذیل نگرشی مستقل به حضور زنان در نهضت عاشورا می طلبد : ـ مشارکت زنان در جهاد ـ آموزش و الهام صبر و مقاومت ـ پیام رسانی پس از یک حماسه و انقلاب و جهاد ـ روحیه بخشی به رزمندگان و بازماندگان ـ مدیریت خانواده های شهدا و بازماندگان نهضت در شرایط دشوار ـ حفظ ارزش ها و پای بندی به اصول حتی در شرایط اسارت نکات فوق می تواند موضوع بحث های مبسوط و گسترده در جریان شناسی عاشورا باشد تا نقش زنان ( حضرت زینب (س) ) را در آن حماسه نشان دهد . از نگاه دیگر شناخت آماری از وضعیت زنان در قیام عاشورا ایفای آن نقش را روشنتر بیان می کند . حضور سیاسی زنان در جامعه تکلیف اجتماعی یک مسلمان مخصوص مردان نیست . زنان نیز بنا به تعهد دینی و مسلمانی خویش موظفند نسبت به جریان حق و باطل در جامعه و مساله ولایت و رهبری موضع داشته باشند از رهبری حق دفاع کنند و از حکومت باطل و فساد های مسئولان نالایق انتقاد کنند و از آنجا که پای حمایت از دین در میان است در صحنه حضور داشته باشند . در تداوم خطی که حضرت زهرا(س) در حمایت از امام معصوم (ع) و افشاگری علیه رویه های نا سالم حکام داشت حضرت زینب (س) نیز در نهضت کربلا دوشادوش حسین بن علی (ع) مشارکت داشت . برای ایفای این نقش در معیت امام خویش از مدینه تا مکه و از آنجا تا کربلا آمد و در صحنه های مختلف حضوری فعال و تأثیر گذار داشت . عمده ترین محور هایی که می توان از حضور زن در نهضت عاشورا برداشت کرد که زنان ما در هشت سال دفاع مقدس نیز حضور همین گونه را داشته اند اینهاست : 1) صبر و پایداری و مقاومت در برابر سختی ها و مصیبت ها 2) شهامت و دلیری در افشای حقایق و گفتن سخت حق 3) پیام رسانی و تبیین و روشنگری در طول مدت 4) کار های پرستاری پشتیبانی امدادگری 5) روحیه بخشی و تشجیع نسبت به رزم آوران یا ترغیب مادران یا همسران شهدا نسبت به دفاع از امام و فداکاری در راه حق . 6) مدیریت در شرایط بحران که عمدتا نقش حضرت زینب (س) بود . 7) تغییر ماهیت اسارت و تبدیل آن به آزاد سازی انسان ها و بیدادگری اذهان جامعه . 8) عمق بخشیدن به بعد تراژدیک حادثه که حاصل حضور زنان و دختران در یک ماجرا است . 9) مراعات حدود الهی و عفاف و متانت یک زن مسلمان و متعهد حتی در شرایط اسارت و زیر سلطه سربازان دشمن . زنان پاکدامن و شجاع ایران اسلامی در تبعیت از این اسوه ها هم در صحنه مبارزات و راهپیمایی ها و تظاهرات ضد طاغوت حضور فعال داشتند هم حضور سیاسی و اجتماعی خود را همراه با حفظ متانت و حجاب داشتند درسی که از عاشورا آموخته بودند و پیامی که عاشورا به زنان جهان برای همیشه و همه جا دارد . زن مسلمان نمونه ایرانی نه تنها از شهادت جوان خویش در راه عقیده و دین خدا روی بر نمی تابد بلکه مشوقی برای این گونه مجاهدت و جانفشانی هاست و پسر را به جنگیدن و شهادت در راه امام حق ترغیب می کند . تربیت نسلی شهادت طلب و جان نثار پیام عاشورا را به همه مادران است . حضرت زینب (س) هم دختر شهید بود . هم خواهر شهید هم مادر شهید هم عمه شهید . صبر و مقاومت او در برابر این شهادت ها بود که او را قهرمان صبر ساخت . در انقلاب اسلامی و دفاع مقدس و جامعه امروزی مادران و خواهران شهدا همچنین همسران جوان شهیدان جبهه برترین الگو های صبر ایمان و افتخار به شهادت را از عاشورای حسینی و اهل بیت (ع) آن حضرت گرفتند. امام امت درباره بانوان رشید و دلاور ایران اسلامی فرموده است : زنان در عصر ما ثابت کردند که در مجاهده همدوش مردان بلکه مقدم بر آنانند . شما خواهران عزیز و شجاع دوشادوش مردان پیروزی را برای اسلام بیمه کردید . بانوان عزیز ما اسباب این شدند که مردان هم جرأت و شجاعت پیدا کنند . من هر وقت بانوان محترمی را می بینم که با عزم و اراده قاطع در راه هدف حاضر به همه طور زحمت بلکه شهادت هستند مطمئن می شوم که این راه به پیروزی منتهی می شود . مروری به اظهارات مادران شهدا که درباره قربانیان خودشان به آستان اسلام و انقلاب داشته و دارند نشان دهنده تأثیر پذیری آنان از حرکت های الگویی زنان حاضر در نهضت کربلا است . میراث داری نگهبانی از خط و خون شهدا حتی با حجاب خویش تبیین اهداف و آرمان های شهیدان صبر بر شهادت و بلا در راه خدا همه و همه درس هایی است که بانوان ما از کربلا حضرت زینب (س) آموخته اند . پیام عاشورا توسط حضرت زینب (س) به بانوان دعوت آنان به شناخت رسالت سیاسی خویش است و پشتیبانی از مبارزه شهیدان تلاش اجتماعی همراه با عفاف و پاکدامنی ، شهید پروری و تربیت نسلی شهادت طلب تبلیغ و تبیین مدام و اهداف شهیدان صبر بر شهادت عزیزان . همچنان که تا کنون چنین بوده است تا آخر نیز همین درس ها و پیام ها جاودانه خواهد ماند . بخشی از خطبه حضرت زینب (س) سپاس خدای را که پروردگار جهانیان است و درود خداوند بر پیغمبر و خاندان او باد همه خدایا داد ما را بستان و از این ستمگران انتقام ما را بکش و خشمت را فرود آور بر آن که خون ما را بریخت ... اگر امروز به گمان خود غنیمت بدست آوردی و سود بردی بهمین زودی زیان کنی وقتی که نیابی مگر همان را که دست تو از پیش فرستاد . و خداوند بر بندگان ستم نکند و شکوه به خدا بریم و اعتماد بر او کنیم . پس هر کید داری بکن و هر چه کوشش خواهی بنمای و هر جهد که داری بکار بر به خدا سوگند ذکر ما را از یاد ها محو نتوانی کرد و وحی ما را که خداوند فرستاد نتوانی می رانید ... سپاس خدا را که اول ما را به سعادت و مغفرت ختم کرد و آخر ما را به شهادت و رحمت فائز گردانید . تهیه و تنظیم : زهره عاملی

(0) نظر
1389/6/14 17:20

زنانی که در کربلا حضور داشتند: زنانی که از خیام حسینی به طرف دشمن بیرون آمدند و جنگیدند پیرامون زنان در حادثه کربلا در دو محور سخن میتوان گفت: یکی آن که آنان چند نفر و چه کسانی بودند، دیگر آن که چه نقشی داشتند. زنانی که در کربلا حضور داشتند، برخی از اولاد علی(ع) بودند و برخی جز آنان، چه از بنی هاشم یا دیگران. زینب، ام کلثوم، فاطمه، صفیه، رقیه و ام هانی، از اولاد(ع) بودند، فاطمه و سکینه، دختران سید الشهدا (ع) بودند، رباب، عاتکه، مادر محسن بن حسن، دختر مسلم بن عقیل، فضه نوبیه، کنیز خاص امام حسین(ع) و مادر وهب بن عبد الله نیز از زنان حاضر در کربلا بودند (1) پنج زن که از خیام حسینی به طرف دشمن بیرون آمدند، عبارت بودند از: کنیز مسلم بن عوسجه، ام وهب زن عبد الله کلبی، مادر عبد الله کلبی، مادر عمر بن جناده، زینب کبری(س). زنی که در عاشورا شهید شد، مادر وهب بود، بانوی نمیریه قاسطیه، زن عبد الله بن عمیر کلبی که بر بالین شوهر آمد و از خدا آرزوی شهادت کرد و همان جا با عمود غلام شمر(ل) که بر سرش فرود آورد، کشته شد. در عاشورا دو زن از فرط عصبیت و احساس، به حمایت از امام برخاستند و جنگیدند: یکی مادر عبد الله بن عمر که پس از شهادت فرزند، با عمود خیمه به طرف دشمن روی کرد و امام او را برگرداند. دیگری مادر عمرو بن جناده که پس از شهادت پسرش، سر او را گرفت و مردی را به وسیله آن کشت، سپس شمشیری گرفت و با رجزخوانی به میدان رفت، که امام حسین(ع) او را به خیمه ‏ها برگرداند(2) دختر عمر (همسر زهیر بن قین) نیز در راه کربلا به اتفاق شوهرش به کاروان حسینی پیوست. زهیر بیشتر تحت تأثیر سخنان همسرش حسینی شد و به امام پیوست .رباب، دختر امرء القیس کلبی، همسر امام حسین(ع) نیز در کربلا حضور داشت، مادر سکینه و عبد الله. زنی از قبیله بکر بن وائل نیز حضور داشت، که ابتدا با شوهرش در سپاه ابن سعد بود، ولی هنگام حمله سپاهیان کوفه به خیمه‏ های اهل بیت، شمشیری برداشت و رو به خیمه ‏ها آمد و آل بکر بن وائل را به یاری طلبید. زینب کبری و امّ کلثوم (س)، دختران امیر المؤمنین(ع)، همچنین فاطمه دختر امام حسین (ع) نیز جزو اسیران بودند و در کوفه و... سخنرانی های افشاگرانه داشتند. مجموعه این بانوان، همراه کودکان خردسال، کاروان اسرای اهل بیت را تشکیل می‏ دادند که پس از شهادت امام و حمله سپاه کوفه به خیمه ‏ها، ابتدا در صحرا متفرق شدند، سپس به صورت گروهی و اسیر به کوفه و از آنجا به شام فرستاده شدند. پی ‏نوشتها: 1ـ زندگانی سید الشهدا، عمادزاده، ج 2،ص 124، به نقل از لهوف، کبریت احمر و انساب الأشراف . 2ـ همان،ص 236 نویسنده: جواد محدّثی

(0) نظر
1389/6/14 17:1

امروز مسئله آثار مخرب خشونت و بخصوص جنگهای مسلحانه بر زنان و کودکان یکی از مباحث مهم حقوق بشری است. در بسیاری از اسناد بینالمللی زنان به تأثیرات مضاعف خشونتها و جنگها بر زنان و کودکان سخن رفته است. این بدان معناست که گرچه همه انسانها از جنگها و مناقشات مسلحانه متضرر میشوند لیکن زنان به دلایل مختلف دچار صدمات بیشتری می شوند بدین معنی که علاوه بر لطماتی که به خود آنان وارد میآید، حامیانشان را از دست داده و مسئولیت فرزندان نیز بر عهده آنان قرار می گیرد لذا پس از جنگ و کشته شدن مردان ، زنان، یکه و تنها عهدهدار مسئولیتهای فراوانتری میشوند و بدلیل حساسیت های روحی دچار آزارهای عاطفی بیشتری شده و آثار مخرب زیست محیطی جنگها سلامت آنان و کودکانشان را به خطر میاندازد و این در حالی است که مسئولیت سلامت روانی و جسمانی فرزندان هم به طور جدی متوجه آنهاست. فقر و کاستیهای پس از جنگ نیز زنان بازمانده را با دهها مشکل مواجه میسازد. گفتنی است که امروزه عناوین جدیدی در ارتباط با زنان و جنگها پیدا شده است که تاریخ بشریت سابقهای از آنها را بخاطر ندارد. امروز تجاوز به عنف سازمان یافته به زنان یک استراتژی نظامی محسوب می شود. امروزه در جنگها با چنین روشهای کثیف و غیرانسانی زنان به عنوان موضوعات اصلیای که میتوان به کمک آنها تطهیر و تغییر نژادی ایجاد کرد، لحاظ میشوند.دنیای متمدن در حالی صحنههای فجیع و تجارب غیر قابل باور در جنگها را از سر میگذارند که نمیداند در تاریخ اسلام و در سیره نبوی زنان در جنگها همواره گروه حفاظت شده ای به حساب میآمدند. در این مجال برآنیم تا نگاهی اجمالی به رابطه زنان در صدر اسلام و جنگ در سیره نبوی بیاندازیم: حفاظت مادی و معنوی از زنان در جنگها اولاً حضور زنان در جنگها به عنوان سرباز و رزمنده از نظر رسول خدا(ص) و دین اسلام ممنوع بوده است. ثانیاً پیام صریح رسول خدا(ص) که در غزوات و جنگها دائماً برای سربازان اسلام خوانده میشد این بود که به زنان و کودکان آسیبی نرسانید. امام صادق علیهالسلام فرمود: پیامبر خدا (ص)هر گاه گروهی را برای جنگ میفرستاد فرمانده لشکر را فرا میخواند، او را در کنار و اصحاب را در مقابل خود مینشاند، سپس میفرمودند: به سوی مبارزه بروید به نام خدا و در راه خدا و بنا بر آیین و کیش رسول خدا صلیاللهعلیهوآله، خیانت و پیمانشکنی نکنید، افراط نکنید، کشتهها را قطعهقطعه نکنید، درختی را قطع نکنید مگر آنکه مجبور شوید و پیرمرد از کار افتاده و کودکان و زنان را نکشید. در جای دیگر آمده است که در غزوه "قرده" آنگاه که چندتن از مسلمانان برای کشتن ابورافع به خانه او وارد شدند همسر او جلو آمد که مانع آنها بشود. یکی از مسلمانان تصمیم گرفت که او را بکشد ولی به یاد آورد که پیامبر(ص) آنها را از قتل زنان و کودکان نهی نموده است. براساس همین تعالیم زمانی که حضرت امیرعلیهالسلام شنیدند که سربازان اسلام هنگام حمله به شهری، خلخال از پای زنی غیرمسلمان کشیده و او را هراسانده اند، فرمود:" اگر مرد مسلمانی چنان کلامی را بشنود و از غیرت و تأسف بمیرد جا دارد. همانطور که قبلاً گذشت حضرت رسول پس از جنگها میکوشیدند که اسباب استخلاص و آزادی زنانی را که از خاندانهای بزرگ و کریم بودند فراهم کنند. در موارد متعددی حرمت خود را برای مسلمانان گرو میگذاشتند تا از حق خود در مورد اسراء بگذرند و زنان و اموالشان را آزاد سازند. در اینجا یادآوری جریان ذیل را مغتمم میدانیم. در زمان خلافت خلیفه دوم که اسیران ایرانی به مدینه وارد شدند عمربن خطاب خواست که زنان را بفروشد . امیر مؤمنان از قول رسول خدا(ص) فرمود که «کریمان هر قومی را بزرگ بدارید...» به همین دلیل گروهی از قریش تصمیم گرفتند که به جای خرید و فروش زنان، با آنها ازدواج کنند. امیر مومنان فرمود: ازدواج با آنها اشکال ندارد ولی آنها مختارند هر که را خواستند به همسری انتخاب کنند. در میان اسراء شهربانو دختر یزگرد سوم شاه ایران نیز دیده میشد. از او پرسیده شد آیا میخواهی ازدواج کنی؟ چه کسی را انتخاب میکنی؟ و او سکوت کرد.امیرمؤمنان با مشاهده سکوت وی فرمود: اصل ازدواج را اراده کرده ولی باید دانست که چه کسی را انتخاب کرده است. خلیفه از حضرت علی(ع) سوال کرد: این را از کجا دانستی؟ حضرت باز از قول رسول خدا(ص) فرمودند: اگر دختر بزرگواری را که ولی ندارد نزدتان آوردند و از او خواستگاری شد باید از او پرسیده شود آیا به ازدواج رضایت میدهی؟ اگر حیا کرد و ساکت شد، سکوت او رضایت است... اما اگر بگوید نه، نباید بر آنچه اختیار کرده مجبورش کنیم. حضور زنان در پشتیبانی جنگها بدلیل حضور موثر زنان در پشت جبهه و نقشآفرینی بیبدیل آنان در امر پرستاری و مراقبت از مجروحان ،پیامبر(ص) برخی زنان را با خود به غزوه ها میبرد. حضرت در غزوه ها در میان زنان خود قرعه میانداخت که کدام را با خود برای کمک به پشت جبهه ببرد. امسلمه که زن آگاه و عاقل رسول خدا(ص) بود از زنانی بود که بارها با رسول خدا(ص) به غزوه ها میرفت. فاطمه زهرا سلامالله علیها نیز به کرات در غزوات رسول خدا حاضر بود و کارهای مربوط به مجروحین مخصوصاً پدر و همسرش را انجام میداد. از جمله این زنان زنی بود به نام ربیع دختر معوذ که میگوید "ما با رسول خدا(ص) به جنگها میرفتیم سربازان را آب داده و خدمت میکردیم و شهدا و مجروحین را به مدینه باز میگرداندیم". رفیده نیز زنی بود که رسول خدا(ص) سعد را پس از زخمی شدن، در خیمه او نهاد چرا که او پرستار بود و مجروحین را مداوا مینمود. البته در تاریخ جنگهای رسول خدا(ص) از شیرزنانی نظیر نسیبه هم سخن به میان آمده که در میدان حاضر میشد. در جنگ احد وقتی این بانوی بزرگ و شجاع دید که جان رسول خدا(ص) در خطر است در حالی که همسرش نیز پیش روی او به شهادت رسیده بود آنچنان شجاعانه از رسول خدا(ص) دفاع کرد که طبق نقل برخی متون تاریخی دوازده زخم برداشت. رسول خدا(ص) از شجاعت او مسرور و متبسم شد برای او دعا کرد و در عین حال از فرزند او خواست که وی را به پشت جبهه منتقل سازد. تسلی خاطر زنان و خانوادههای بازمانده از جنگ و رسیدگی به آنها یکی از موضوعات مورد توجه رسول خدا(ص) در جنگها رسیدگی به امور بازماندگان جنگ بود. برای مثال زمانی که خبر شهادت جعفر طیّار به رسول خدا(ص) رسید حضرت به خانه او رفت و فرزندانش را فراخواند. بدون آنکه از شهادت جعفر چیزی به زبان آورد فرزندان او را مورد لطف و تفقد خود قرار داد. اسماء بنت عمیس همسر جعفر متوجه مسئله شد و به رسول خدا(ص) عرض کرد که رفتار شما حاکی از شهادت جعفر و یتیمی فرزندان من است. رسول خدا(ص) از ذکاوت اسماء متعجب شد و برای تسلی خاطر او از عظمت مقام جعفر در آخرت و رشادتهای او در میدان نبرد و خصایص خوب دیگر او برای اسماء سخن گفت و همسر او را ستود. اسماء نیز از رسول خدا(ص) خواست که حضرت این سخنان را در جمع مسلمانان بگوید تا مردم یاد و خاطرهی جعفر (شهید) را فراموش نکنند. رسول خدا(ص) دیگر مرتبه از خردمندی اسماء متحیر شد. توجه در رسیدگی به همسران شهدا و دعا برای شوهران آنان شیوه رسول خدا(ص) و سیرهی او بود که و برای مردم آن روزگار بسیار تسلی بخش مینمود. این رفتار، از یک سو باعث آگاهی دستگاه حکومت از وضعیت زنان آسیبدیده می شد و از سوی دیگر شرایط روانی مناسبی را برای تحمل رنج، مدیریت عواطف و شروع یک زندگی نو برای زن و فرزندان داغدیده فراهم میکند. پیامبر اکرم (ص) نه تنها به همسران شهدای مسلمان توجه داشت بلکه به همسران و بازماندگان دشمن هم عنایت و توجه می نمود شاهد این قضیه واقعه ای است که به آن اشاره می کنم. رسول خدا(ص) خالد بن ولید را برای گرفتن زکات به سوی قبیله بنی مصطلق و بنی محزوم فرستاد. متأسفانه در حالی که طبق دستور قرآن، رسول خدا(ص) هرگاه از مردم زکات میگرفت بر آنان درود میفرستاد که درود او مایه آرامش دلهای مومنین بود، خالد و سربازانش پس از اقامه نماز برعکس به مردم حمله کرده و عدهای را کشته یا مجروح ساختند. بازماندگان به رسول خدا(ص) شکایت کردند و رسول خدا(ص) از رفتار خالد اظهار بیاطلاعی و تنفر نمود. سپس حضرت به علی علیهالسلام امر فرمودند: برو و مردم آن دیار را راضی ساز. حضرت رفت و بازگشت و به رسول خدا(ص) خبر داد که به خانوادههای مقتولین خونبهای کشتههایشان را پرداختم، به ازای هر جنین سقط شده مالی را به خانوادهها دادم، حتی مبلغی را جهت شکسته شدن ظروف آبخوریسگها و چهارپایانشان به آنها دادم و مابقی مالی که نزدم بود به زنان و کودکان بخشیدم زیرا آنان از این حمله ترسیده، فریاد زده و گریسته بودند. همچنین روایت شده که نبی اکرم دائماً به خانه امسلیم سر میزدند و در بیان علت این کار میفرمودند: برادران او در غزوه ها به همراه من و برای همیاری من جنگیدند و کشته شدند و من به این خاطر به او محبت میکنم. امان دهی یکی از عوارض و لوازم مربوط به منازعات در سیره نبوی، سازوکاری به نام «امان دهی» بود به این معنا که اگر کسی به هر دلیلی به مسلمانان امان آورده و پناه میجست هر مسلمانی حق داشت که او را امان دهد. در آیین جنگی اسلام اماندهی مسلمان به یکشخص دارای احترام بود. قابل ذکر است که در این حکم شرعی ،میان اماندهی مردان با زنان تفاوتی نبود. یعنی این رفتار به یک میزان، بین زنان و مردان دارای ارزش و اعتبار بود. از آن جمله میتوان به امان دهی ام هانی اشاره کرد. در جریان فتح مکه رسول خدا به همه مردم مکه بجز ده نفر امان داد. یکی از آن ده تن به خانه ام هانی دختر ابوطالب عموی رسول الله(ص) پناه آورد. علی بن ابیطالب(ع) در جستجوی او به خانه خواهرش رسید و خواست که دستور پیامبر را راجع به او اجرا نماید. ام هانی نزد رسول خدا(ص) آمد و عرضه داشت که من این مرد را امان دادم. رسول خدا(ص) نیز فرمود ما هم او را امان میدهیم. از سوی دیگر زنان مسلمان تحت هر شرایطی که از محیط کفر وشرک میگریختند و به دامان اسلام پناه میآوردند به گونهای متفاوت در امان اسلام قرار میگرفتند. یکی از این صفحات درخشان تاریخ اسلام مربوط است به اتفاقی که پس از صلح حدیبیه رخ داد. روزی ام کلثوم دختر عقبه بن ابی معیط از مکه و از میان مشرکان گریخت و پس از پشت سر نهادن مشکلاتی چند، خود را به رسول خدا(ص) رساند. او در حالی مسلمان شده بود که تمام خانوادهاش به خداوند کافر بودند. طبق قرارداد میبایست هر دو طرف پیمان، یعنی مشرکان مکه و مسلمانان مدینه هر فراری از یکدیگر را تحویل داده و او را در پناه خود نگیرند. وقتی خانواده ام کلثوم طبق قرارداد برای باز پسگیری او مراجعه کردند، رسول خدا(ص) براساس آیه دهم از سوره ممتحنه (که می فرماید : هرگاه زنان تازه مسلمان از سوی مشرکان گریخته و برای حفظ دین خود به مسلمانان پناه آوردند اگر رسول الله آنها را آزمود و از ایمان آنها مطمئن شد، برای حفظ دین و حفاظت از جان آنها،ایشان را نزد جامعه اسلامی نگه دارد.) او را باز نگرداند. این واقعه که در حقیقت با توجه به مفاد قرارداد، تبعیض مثبتی به نفع زنان به حساب میآمد به وضوح حمایت خاص اسلام و رسول خدا(ص) را از زنان ثابت میکند. گرچه پیامبر (ص) برای گریز از تهمت پیمانشکنی با فطانت فرمود "در آن قرارداد بحث در مورد مردان بود و از واژهی رجال استفاده شده است. پس قرارداد شامل حال زنان نمیشود!" چنانچه معلوم شد ملاحظه و توجه به زنان به عنوان یک استثناء در جنگها شیوه خاص رسول خدا(ص) بود که همواره در تاریخ مناقشات بین حضرت و دشمنانش مورد تأکید بود. شاید ذکر این خاطره اسلامی نیز خالی از لطف نباشد که روزی در خلال یکی از جنگها، دختر حاتم طایی،مرد سخاوتمند ادبیات و تاریخ جهانی، به اسارت نیروهای اسلام درآمد. دختر نزد رسول خدا(ص) آمد و گفت: پدرم کشته شد و برادرم به شام گریخت. بر من منتی بگذار و مرا به نزد مردمم بفرست. حضرت روز اول و دوم پاسخی به او نداد. روز سوم به اشاره حضرت امیرالمومنین علی علیهالسلام دختر دوباره خواستهاش را مطرح کرد. رسول خدا(ص) پاسخ داد منتظر قافلهای امانتدار هستم که تو را با آنها به نزد قبیلهات بازگردانم. این رفتار رسول خدا(ص) ضمن پاسداشت روحیه کرامت و بزرگی و سخاوتمندی پدر دختر یعنی حاتم طایی، توجه و الطاف وصف ناشدنی حضرتش را به زنان میرساند. فریبا علاسوند / استاد و محقق حوزه و دانشگاه

(0) نظر
1389/6/14 16:49
مقدمه: جنگ هشت ساله عراق علیه ایران که با تحریک و حمایت همهجانبه کشورهای استکباری بر کشور ما تحمیل شد، علاوه بر عوارض و مشکلات جسمی و روانی بر رزمندگان، خانواده آنان را نیز در معرض خطر و مشکلات قرار داد. به نظر میرسد پس از جنگ و برگشت رزمندگان به خانواده، به سبب استرسهای ناشی از جنگ و اثرات مخرب آن بر روح و روان فرد، تأثیر نامطلوب جنگ بر همسر فرد بیمار همچنان ادامه مییابد و سلامت جسمی و روانی آنان را تحت تأثیر قرار داده است. این پژوهش با هدف بررسی تأثیر آموزش آرامسازی پیشرونده عضلانی بر سلامت و کیفیت زندگی همسران جانبازان انجام شده است. مطالعه نیمه تجربی از نوع کارآزمایی بالینی که یبست و هشت نفر از همسران جانبازان اعصاب و روان با درصد از کارافتادگی 25 تا 69 درصد، مراجعهکننده به مراکز درمانی منتخب شهر تهران به روش نمونهگیری غیرتصادفی مبتنی بر هدف و با توجه به ویژگیهای واحدهای مورد پژوهش انتخاب شدند. برای گروه مداخله برنامه آموزشی در سه جلسه دو ساعته به صورت گروهی اجرا گردید و در گروه شاهد هیچگونه مداخلهای صورت نگرفت. کیفیت زندگی در هر دو گروه مورد مطالعه مرحله قبل از مداخله و دو مرحله پس از مداخله (مرحله پیگیری و مرحله نهایی) به وسیله پرسشنامه کیفیت زندگی فرم کوتاه شده 36 سنجیده شد. تجزیه و تحلیل یافتهها با استفاده از آمارهای توصیفی و استنباطی انجام گرفت. نتایج: آزمون t مستقل (p=0.05) نشان داد که قبل از مداخله میانگین نمره کل کیفیت زندگی در هر دو گروه مورد مطالعه اختلاف معنیداری وجود ندارد اما در هر دو مرحله پس از مداخله همین آزمون در گروه مورد مداخله اختلاف معنیداری را نشان داد (p=0.01) همچنین مقایسه میانگین نمره کل کیفیت زندگی در گروه مداخله در هر سه مرحله مطالعه با p=(0.0001) اختلاف معنیداری داشته است. لذا آموزش آرامسازی پیشرونده عضلانی، بر کیفیت زندگی همسران تأثیر داشته است.
(0) نظر
1389/6/14 16:40
انسان به عنوان گوهر اصلی نظام وجود ، همواره مهم ترین محور برای کلیه ی مباحث بوده و در طول تاریخ ، گفتمان ها ، همایش ها ، و کتب بسیاری را به تحلیل و نقد و نظر در مورد شخصیت خویش اختصاص داده است. در این میان وجود و جنسیت مختلف و تغافل برخی تئوریسین ها نسبت به واقعیت های زیست شناختی و روان شناختی هر کدام از این دو جنسیت ، خصوصاًزنان ، پیامدهای منفی فراوانی در پی داشته و باعث ایجاد چالش های عظیمی در استیفای حقوق آنان گردیده است. بدون شک تا زمانی که شناختی صحیح از ماهیت حقیقی یک زن وجود نداشته باشد ، بحث از مبانی فرهنگی ، حقوقی ، فردی و اجتماعی وی امری بس نابخردانه است. از این منظر ، جنبش های گوناگونی در طول تاریخ ظهور نمودند ، تا بتوانند موفقیت هایی را در این زمینه کسب نمایند. مهم ترین این جنبش ها «نهضت زنان» یا «نهضت آزادی زنان» بود ، که به جنبش فمینیست مشهور است. الف : نگاهی به جریان فمینیسم و احیای حقوق زن در جهان این لفظ بر جنبش های اجتماعی ایی اطلاق می شود که تلاش می کنند تا زنان به فرصت ها و امکانات مساوی با مردان در تمامی جنبه های سیاسی و اقتصادی و اجتماعی دست پیدا کنند. گر چه سازمان یافتن جنبش فمینیسم را به اواخر قرن نوزدهم نسبت می دهند ، آغاز واقعی جنبش فمینیسم را با انقلاب کبیر فرانسه (1789-1799) همزمان دانسته اند. بعد از استقرار حکومت جمهوری و از بین رفتن نظام سلطنت ،لایحه ی حقوق بشر در پارلمان فرانسه به تصویب رسید. از ویژگی های این قانون در نظر نگرفتن زنان و تضییع حقوق آنان بود. «اولیمپ دگونک» که خود در انقلاب کبیر فرانسه نقش داشت ، لایحه ایی را به مجلس پیشنهاد نمود و در آن از حق کار زنان ، حقوقی قانونی در خانواده ، حق آزادی بیان و نیز داشتن پارلمانی مستقل دفاع کرد. این لایحه به تصویب نرسید و موجب مرگ پیشنهاد دهندگان شد. این جریان در داخل فرانسه و در خارج آن ادامه پیدا کرد. به تدریج و با وقوع انقلاب صنعتی در اروپا و نیاز به نیروی کار ارزان و حضور زنان در کارخانه ها و کارگاه های صنعتی ، جریان های جدیدی در غرب ، دامن زده شد. وجود مشکلات فراوان در محیط کار و آسیب پذیری زنان در کنار خانه داری ، نارضایتی هایی را برای جامعه زنان به وجود آورد. جنبش های کارگری ، قوی ترین نیرو برای احقاق حقوق زنان در این سال ها محسوب می شوند. پس از گسترش دموکراسی و نهادهای آن و اعطای حق رأی دادن به مردان در دهه ی هفتاد قرن نوزدهم و محروم ماندن زنان از حق رأی و مشارکت سیاسی ، تبعیض میان زنان و مردان ، برجسته تر و عینی تر شد ، به طوری که محوری ترین درخواست فمینیست ها تا اواخر دهه ی دوم قرن بیستم ، اعطای حق رأی دادن به زنان بود. جریان فمینیسم که از اوایل قرن نوزدهم آغاز شده بود ، تا دهه ی دوم قرن بیستم (1920) که در آمریکا به زنان حق رأی اعطا شد موج اول فمینیسم نامیده می شود ، که مهم ترین ویژگی آن توجه به دستیابی به حقوق مدنی و سیاسی بر ابر است. اما موج دوم این جنبش از سال 1970 آغاز گردید. شعار محوری موج دوم برابری کامل زن و مرد در تمامی زمینه های اجتماعی ، روانی و فرهنگی بود. شعار «زنان بدون مردان» و بروز رفتارهای مردانه در سطح وسیع توسط زنان از همین دهه شروع می شود. در این دوره فمینیست ها با تأکید بر تجرد و تقبیح ازدواج و با تشویق زنان به شرکت گسترده در فعالیت های اقتصادی ، این موج را تشدید می کردند. «سیمون دوبوار» فرانسوی که رهبری این جریان را به وی نسبت می دهند ، در کتاب اصلی خود (جنس دوم thesecound) می گوید :« زنان با پذیرش نقش های انفعالی از قبیل مادری و همسری زمینه های تسلط مردان را بر خود فراهم می کنند. زنان باید از پذیرش چنین نقش هایی امتناع کنند و در صحنه ی کار و فعالیت اجتماعی با مردان رقابت نمایند ، در این صورت تصور عمومی از زن دچار تغییر خواهد شد.» موج سوم فمینیسم نیز بر پایه ی گرایش های موج دوم در سطحی افراطی تر شکل گرفت و موجب شد زنان ، اساس ستم های وارد بر خویش را از ناحیه ی وجود فرهنگ «مرد سالاری» بدانند و معتقد شوند که اساس تمامی دانش های بشری با نگرش مرد سالارانه پایه ریزی شده و برای نجات از این فرهنگ باید با «نگاه زنانه» به جهان نگریسته شود و از جهان ، تفسیری زنانه ارائه گردد. از این رو ، به مطالعه در علوم مختلف بشری پرداخته و نحوه ی تبیین و تفسیر آن را تغییر دادند و موجب پیدایی گرایش ها و نحله های گوناگون فمینیستی گردیدند. وجه مشترک این گرایش ها به نحوی بود که بیش تر مزایا در هر کدام از آن دانش ها نصیب زنان می گردید. مهم ترین این نحله ها عبارت اند از : فمینیسم لیبرال ، فمینیسم مارکسیسم ، فمینیسم رادیکال ، سوسیال فمینیسم و فمینیسم پست مدرن. ب- پیامدهای فمینیسم در جهان سعی در از بین بردن تبعیض ها و ستم های ناروای جنسی ، مشارکت سیاسی اجتماعی زنان ،برخورداری از حق مالکیت و استقلال اقتصادی ، اعتماد به نفس زنان برای حضور در صحنه های اقتصادی و سیاسی و اجتماعی ، ارتقای سطح علمی و فرهنگی و هنری زنان ، از ویژگیهای مثبت جنبش فمینیسم ذکر می شود اما پیامدهای منفی این نهضت که ناشی از سیاست های نادرست تئوریسین های آن بود ، ضربه ی بزرگی را بر جامعه ی انسانی وارد ساخت ، که انحطاط اخلاقی غرب ، خود بیانگر این معضل بزرگ است. فروپاشی نهاد خانواده ، ازدواج های غیر رسمی و نامشروع ، طلاق های مکرر و تولد فرزندان نامشروع ، نقش خانواده را به عنوان پایگاهی مطمئن برای آرامش روحی و روانی از بین برده و حتی تأثیرات آن بر جامعه نیز آشکار گردیده است. وجود فرزندان تک والد ، زایمان در سنین بالا ، فناوری تولید مثل یا پدیده ی مادران میانجی (مادرانی که با پذیرش دیگران به عنوان ظرف جنین ، زحمت اجاره را متحمل می شوند و در قبال آن پول دریافت می کنند ) ، کودکان سر راهی ، اشتغال والدین و گریز از مسئولیت عاطفی و تربیتی ، تحقیر نقش مادری و پرورش نسلی آسیب پذیر ، خشونت گرا ، غیر اخلاقی و نابهنجار ، همگی از جمله پیامدهای فروپاشی بنیان خانواده است. از طرف دیگر رواج تجارت سکس و استفاده ی ابزاری از چهره ، اندام و صدای زن در تبلیغات تجاری و سیاسی ، نوع جدیدی از تحقیر شخصیت و بردگی زنان را به تصویر می کشد. امروزه در بسیاری از نقاط جهان به علت جهل و غفلت بعضی از زنان ، شرافت انسانی و معنویت او زیر سؤال است و متجاوزان و آلودگان در قالب آزادی زن ، در پی به یغما بردن شرافت او هستند. بدین سان ستمی که در گذشته به زنان روا می داشتند ، بیش تر و خطرناک تر شد. آری ، آن روز ستم ها اغلب به صورت جسمی بودند و امروز به صورت فکری ، معنوی ، روحی و طبیعی ، که آثار این ستم ، گران تر و سنگین تر است. این گوشه ایی بود از مهم ترین جنایاتی که در حق زنان جوامع مختلف به خصوص جوامع اروپایی صورت گرفته است. اینک باید دریافت که علت بروز این ارزشهای متناقض نما (پارادوکسیکال) چیست؟ نمی توان انکار نمود که ضعف تئوریکی فلاسفه ی غرب و رهبران این جنبش یکی از کلیدی ترین عوامل وقوع این فجایع بوده است. آیا به وجود آمدن ارزش های چند برای زنان ، باید به این قیمت تمام شود که شخصیت اخلاقی و انسانی آنها زیر سئوال برود؟ هیچ انسان عاقلی منکر این حقیقت نیست که محروم ماندن زنان از حق رأی و مشارکت سیاسی و اجتماعی ، امری بس جاهلانه و ظلمی به غایت آشکار است. موج اول فمینیسم با تلاش وافر توانست این حقوق را احیا نماید ، اما موج دوم و سوم با افراطی گری های خود و بدون آینده نگری صحیح و بدون شناخت واقعیت ها و توانایی زنان ،موجبات یک حادثه ی دردآور انسانی را فراهم نمودند. اما چرا باید این گونه باشد؟ متأسفانه به علت نبود یک دین جامع و صحیح در غرب و پدیده ی «بازسازی دین» بر پایه ی تجربه و عقل بعد از قرون وسطی ، تا کنون گروه های مختلفی از جوامع بشری بازیچه ی نظریات فلاسفه ی غرب واقع شده اند. در این بحران جهانی و در این عمر پر از آشفتگی و تضاد و تعارض ، در میان انبوهی از این درهمی و آشوب ، معرفی یک برنامه صحیح در جهت تحقق سعادت بشری ، می تواند پویندگان حق را اقناع کند و آرزوها و مقاصدی را که زن ، قرن ها در جست جوی آن بود تحقق بخشد. امروزه که خطر سقوط فکری ، دامن عده ایی را گرفته و به گروهی دیگر هم نزدیک گردیده ، به نظر ما با اتکای به چنین شیوه ایی می توان از خطر جست و سنگری محکم برای حفظ و صیانت از خود و دفاعی جانانه از عقیده و فکر پدید آورد و این امر ، خود رسالت و مسئولیت آگاهان ، به ویژه زنان تحصیلکرده ی ایثارگر را بیش تر می سازد. تحکیم بنیاد خانواده در عصر ما بر خلاف اعصار پیشین نوعی بیداری و هوشیاری برای بانوان و زنان پدید آمده ، که خواستار رشد خود شده اند ، زیرا با توجه به ناموفق بودن حرکت ها و نهضت هایی که در گوشه و کنار جهان ، سر بر آورده ، آنان به این درجه از تجربه رسیده اند که باید خود را به دست طبقه ایی که راه را از بیراهه نمی شناسند ، نسپارند تا معضلات بعدی دامنگیرشان نگردد. از این منظر ،ما برآنیم تا در این نوشتار ، نقش و مسئولیت زنان تحصیلکرده ی ایثارگر را در ابعاد مختلف به ویژه در تشکیل خانواده و تحکیم بنیاد آن تبیین نماییم ؛ الف ) حیات عقیدتی : در این دوره ی تصادمات و تعارضات فکری و در عصر جاهلیت نو ، همگان نیاز به برنامه ایی صحیح ، موثق و الهی دارند ، تا آنان را از غرقاب افکار و موهومات برخی دانشمندان و روان شناسان نجات داده ، به سر منزل سعادت بشری برساند. بدون شک بشر امروز بیش از اعصار پیشین دچار تضادهای فکری ،عاطفی ، اخلاقی ، اقتصادی ، سیاسی و مهم تر از همه مذهبی بوده و خواستار این است که خویش را از این شرایط نامناسب رهایی بخشیده ، راهی را به سوی سعادت خود برگزیند. تنها چیزی که می تواند در این زمینه راه گشا باشد و آن دشواری ها و موانع رشد را از سر راه بردارد ، متمسک گردیدن به «عروه الوثقی» یعنی ریسمان نجات بخش دین پروردگار است. ب) الگوپذیری مناسب : زن امروز برای نجات خود از این مخمصه ها در مبارزه با این ستم عظیم ، الگویی برای تمام ابعاد انسانی خود می طلبد. زن در دنیای امروز از این همه تبلیغات و آوازه گری ها ، از این همه مکتب سازی ها و نغمه پراکنی ها و از این همه تلاش ها در عین بی ثمری ها خسته و فرسوده شده و خواستار الگویی است تا وی را از شرور مفاسد دور ساخته و فطرت و وجدانش را نیز قانع سازد. زن امروز نه تنها در ایران ، بلکه در همه جای جهان ، الگو می خواهد ، نمونه ایی موفق در زندگی سعادتمندانه ی الهی را جست جو می کند ، اسوه ایی در خور تبعیت را می طلبد ، تا در سایه سار آن چگونه شدن و چگونه ماندن را دریابد. در این میان نقش زنان تحصیلکرده ی ایثارگر ، هم در تجدید حیات مکتبی و عقیدتی دیگران و هم در معرفی شخصیت های ارزشمند ،مسئولیتی خطیر و بسیار حساس و سرنوشت ساز است. اصولاً تا فرهنگ ظلم ستیزی و حق جویی در جامعه ایی نهادینه نگردد ، وجود افرادی هر چند تحصیل کرده و ایثارگر در جامعه بدون تأثیر خواهد بود و به علت جهل اکثریت ،اقلیت نیز در آتش سرخوردگی و تحجر می سوزند. انقلاب های بزرگ و موفق ، زمانی توانستند حکام جور را بر خاک سیاه بنشانند که مشعل عدل و داد و بیداری را بر دست گرفتند. نخستین گام برای پیروزی ، تبیین اصول مکتب الهی و در پی آن ، معرفی انسان های وارسته و دانشمند و دوری از الگوهای ظاهری و تصنعی است. ج) شخصیت پروری :جامعه شناسان ، چگونگی تأثیر مستقیم فرد بر خانواده ، و خانواده بر روی اجتماع را از اصول بسیار کلیدی در تعیین ماهیت جوامع به شمار می آورند. این سیر طولی به وضوح در دین مبین اسلام نیز رعایت گردیده است و لذا نخستین ایدئولوژی چراغ فروزان اسلام بر روی شخصیت فردی زن خلاصه می گردد. دین اسلام با تأکید بر علم جویی و ارتقای سطح فرهنگی زنان و هم چنین دستور اکید به حفظ حجاب و متانت ، در حقیقت دو عنصر اساسی علم و اخلاق را که مهم ترین عناصر برای نجات زنان از غرقاب های فساد است ، متذکر شده و برای نحوه ی اجرای آن دو مهم نیز دستورهای مفصلی را ارائه داده است. به همین منظور یکی از وظایف زنان تحصیل کرده ی ایثارگر ، ایجاد فضاهای علمی ، اخلاقی است ، تا بانوان هر چه بهتر هویت حقیقی خویش را در قالب علم و عمل اسلامی شناسایی نموده و به پرورش نفوس خود بپردازند. از این منظر میتوان ایجا هیأت های مذهبی در خانه ها یا مساجد برای ارتقای سطح علمی ، اخلاقی و در سطح وسیع تر تأسیس فرهنگ سراها را مؤثر دانست. د) تشکیل خانواده : ازدواج ، امری محبوب و نوعی تن دادن به سنت آفرینش است. نظام آفرینش بر اساس زوجیت است و منفرد ماندن ، نوعی دور ماندن از این نظام محسوب می شود. بدون ازدواج ، وصول به کمال ، مقدور و میسر نیست و آدمی اگر علامه ی زمان بوده و دائماً در مسیر رشد و تحول باشد ،تا هنگامی که ازدواج نکرده است ، کامل نیست. چه بسیارند اهداف و مقاصد والایی که تنها در سایه ی ازدواج میسر می شوند ؛ مثل آرامش و سکون که در تصمیم گیری های معقول آدمی نقش اساسی ایفا می کنند ،یا تولید نسل که در سایه ی آن با حفظ شرایط ،زمین پربار می گردد و بر اثر آن ، عبادت ها رشد و کمال می یابند و عمل آدمی ، او را در ردیف قدیسین و مقربان قرار می دهد ، که دو رکعت نماز متأهل از هفتاد رکعت نماز افراد مجرد ، برتر و بالاتر است. آنچه در ازدواج مهم است ، وصول به حیات مشترکی است که در آن رنگ و بوی انسانیت باشد و الحق موجبات رشد و تکامل آدمی را برای او میسر سازد وگرنه ازدواجی که موجب دغدغه ی خاطر گردد به زحمتش نمی ارزد. ازدواج باید آگاهانه ،هدفدار ، گزینش شده و اندیشمند شده باشد که بنایش استوار است بر اتکا به صفات انسانی و اخلاقی و ایمان. مرد و زن همتای هم یا به زبان عادی و جاری ، همسر باشند یعنی هم شأن و هم رتبه ؛ چیزی که در اسلام از آن به کفویت و همتایی یاد شده است. در ازدواج باید به دنبال معیارهایی بود که زندگی سازند ، نه اسم و رسم آفرین. در انتخاب همسر ،شرافت و ایمان و تقوا را باید مد نظر قرار داد ، نه دارایی و ثروت و مکنت را. ازدواج به عنوان اساسی ترین گام برای تشکیل خانواده نقش بسیار مهمی را در سعادت شخص و جامعه بر عهده دارد. زیرا خانواده بسان حلقه ی اتصالی است که فرد را به جامعه مرتبط می نماید و با آرامش فرد در بوته ی خویش ،وی را برای نیل به محیطی فراتر مهیا می نماید. از آنچه گذشت ، این نکته به دست می آید که اگر بخواهیم نقش و مسئولیت یک زن تحصیل کرده ی ایثارگر را در تشکیل خانواده به نحوی وافی بیان کنیم ، بحثی خارج از این مقال می گردد ، لذا می کوشیم تا مختصراً این وظایف را شرح و تبیین نماییم ؛ الف) با توجه به توضیحات داده شده ،گام اول برای تشکیل خانواده ، تن دادن به ازدواج است و بدون شک توفیق در این امر یکی از مهم ترین مراحل زندگی برای نیل به سعادتی حقیقی است. اگر این مهمه با توجه به معیارهایی که آوردیم انجام گردد ، کامیابی در آن امری قطعی است. به علاوه در توضیح شرایط ازدواج باید توجه داشته باشیم که دور محور اساسی برای زندگی مشترک باید مد نظر قرار گیرد : 1- محور تفاهم و معنویت و اخلاق 2- محور اقتصاد و رفاه. زن و مرد باید با این دو پیش شرط اساسی ، زندگی جدید خود را آغاز نمایند. البته منظور از رفاه در این مبحث فراهم بودن حداقل امکانات برای یک زندگی مسالمت آمیز است ؛ یعنی امکاناتی که دو طرف به آن راضی باشند ، تا بتوانند زندگی را به صورتی آبرومندانه آغاز کنند. ب) بدون شک اگر پایه و اصل زندگی فعلی به نیکویی شکل گرفته باشد ،تحکیم آن بسیار آسان تر خواهد بود. در یک زندگی مشترک نیز مطمئناً مشکلات و موانعی وجود دارد که یک زن ایثارگر می تواند با صبر و حوصله از پس آن به آسودگی برآید. علاوه بر آن نباید اقتضائات ازدواج را هم از یاد برد. اقتضای ذاتی ،مانند حفظ کانون خانواده ،فرزند داری و تربیت فرزند ،ارتقای سطح علمی ، فرهنگی خویش متناسب با استعدادها و توانایی ها و مواردی از این قبیل. همه ی این مسئولیت ها اگر به درستی رعایت گردد ، تحکیم بنیاد خانواده را به دنبال خواهد داشت. ج) اگر الگو پذیری که عامل حیاتی در توفیق و پیشبرد زندگی است رعایت گردد مسلماًکیفیت تشکیل خانواده و تحکیم بنیاد آن بسیار آسان تر صورت خواهد گرفت ؛ از این رو ، به عنوان نمونه به مواردی چند از زندگی پر آموزه ی الگوی عظمای عالم اسلام ، حضرت زهرا (س) اشاره می نماییم؛ 1- ایده ی مستقل : در کتاب گران سنگ بحار الانوار می خوانیم : «وقتی امیر المؤمنین به خواستگاری حضرت زهرا رفت ،حضرت زهرا می دانست که مردم ، او را در این ازدواج به خاطر فقر علی (ع) سرزنش می کنند ،ولی در عین حال او را به عنوان شوهر برگزید ؛چون علی را همتای مؤمن خود می شناخت.» 1- زیرا حضرت از همشأنی و همسری و همدلی و همسخنی و از توان همرازی و مشاورت امیر المؤمنین خبر دارد و به همین علت از ازدواج با علی خوشدل است. 2- افتخار آمیزی ازدواج : علی – علیه السلام – همواره به وجود فاطمه ، و حضرت فاطمه نیز به همسری با امیرالمؤمنین ، فخر می نمودند و این از عوامل اساسی اساسی در تشدید روحیه ی تکامل و تفاهم در زوجین است. (2) 3- همراهی و سازگاری : حضرت زهرا (س)نه سال در خانه ی علی (ع) زندگی می کند و در این مدت از او درخواست و تمنایی ندارد و اصل را بر این گذاشته که باری بر دوش علی (ع) نباشد. گرسنه است و علی از او می پرسد :« پس چرا نگفته ایی؟» می فرماید :« من از خدایم حیا می کنم چیزی را بر تو تکلیف کنم که توانایی انجام آن را نداشته باشی.» همدل و همراز علی است ، تسلی ده اوست ، پناهگاه علی است و این امر به حدی بود که اگر مشکلی بر علی (ع) وارد می شد ، می فرمود :« به خانه می روم تا کمی با فاطمه سخن بگویم و آرام گیرم.» . این اقدام در تمام مدت زندگی مشترک علی (ع) با فاطمه (س) رعایت می شد. 4- دوستداری و همرزمی :دوستداری شان از یک دیگر به صورتی است که رنگ مکتبی دارد و در این رنگ است که آن دو را همرزم و هم مبارزه می یابیم. فاطمه به دفاع از اندیشه های علی ، و علی به دفاع از اندیشه های فاطمه (س) می پردازد. 5- فرزندداری و تربیت : فاطمه (س) امر تربیت را امری تحول انگیز ، سازنده ، نجات ده بشر از خطرها و عوارض می شناسد. او می داند که پیشرفت یا انحطاط فرد و جامعه در سایه ی تربیت ، قابل خلاصه شدن است. وی این دیدگاه را در زندگی دارد و می داند غفلت از آن موجب صدمه هایی عظیم بر فرد و جامعه است به ویژه در دوران خردسالی که کودک همانند شاخه ی نارس ،قابل انعطاف است. هم چنین او سخن پدر را به یاد دارد که فرموده بود : فرزندان را نیکو بشمارید و نیکو تربیت کنید ؛ که شما در برابر آن ها مسئولید. 6- اهمیت خانه داری : فاطمه (س) خانه را مدرسه و دانشگاهی ساخته بود که نه تنها برای فرزندان خود ، بلکه برای زنان مسلمان که پرسش های مذهبی خود را از او می پرسیدند. او از کسانی نبود که که خانه داری را کاری کوچک بشمارد و به این نکته آگاه بود که کانون خانوادگی و اداره ی آن ، کم تر از اداره ی یک کشور نیست و حتی پایه ی کشور داری به حساب می آید و هم او می دانست و از زبان مبارک پیامبر (ص)شنیده بود که «خدمت در خانه ، دارای اجر و حسنه است ؛ حسنه ایی که هیچ کاری با آن برابری نمی کند.» آنچه گذشت ، گوشه ایی بود از فعالیت های آن حضرت در امر تشکیل خانواده و تحکیم بنیاد آن. ملاحظه فرمودید که چگونه آن حضرت با بینش درست و تحمل در برابر مشقت ها توانست الگوی زنان عالم و یگانه بانوی جهان بشریت شود. با نگاهی اجمالی به آنچه گذشت ، این نکته به دست می آید که همواره زنان هر جامعه باید برای تکامل خویشتن ، استعدادها و توانایی های خود را بیابند و با پیروی از مکتبی الهی و الگویی انسانی ، راه تکامل را مرحله به مرحله طی نمایند. اگر زنان تحصیل کرده با تکیه بر علم خویش اصول و ضوابط پیشرفت علمی ، هنری را بیابند و با ایمان به عقاید ایثارگرانه ی خویش گامی در جهت احیای آن بردارند ، بدون شک در آینده یی نزدیک شاهد رشد هر چه بیشتر این قشر از جامعه ی اسلامی خواهیم بود. اگر زنان تحصیل کرده ی ایثارگر ، رمز الگوپذیری را همواره چراغ طریق خویش قرار دهند ، بدون شک به اهداف انسانی خویش دست می یابند. زنان ما باید با توجه به زندگی پر از آموزه ی امیرالمؤمنین و حضرت زهرا (س)که سرشار از محبت و همدلی و مشاوری و همرازی بود ، بتوانند با همسران خویش کمال تفاهم را داشته و همسر خویش را در حکم مکملی برای زندگی مشترک بیابند. شیرینی زندگی در محبت و مدارا خلاصه شده است ، نه در دارایی و مکنت ، و زندگی آن دو حضرت ، الگویی کامل و قابل اجرا برای زندگی ماست. اگر ما آن توانایی را نداشتیم که بتوانیم مانند آنان زندگی کنیم ، خداوند هیچ گاه از آن ها به عنوان الگو و اسوه یاد نمی کرد. الگو و اسوه هنگامی معنا پیدا می کند که ما بتوانیم اصول و ضوابط زندگی آن ها را در حیات مشترک خود نیز اجرا کنیم. پی نوشت ها : 1- بحارالانوار ، ج43 ، ص 18 2- احتجاج ، ج1 ، ص 171 مهدی امیر حسینی
(0) نظر
1389/6/14 16:38

زن در جامعه حماسی، در همه جا حضور دارد، شاعران حماسه آفرین در برابر زن حماسی سر فرود می آوردند و از شهامت و وفاداری و ابداع و اختراعات وی به شگفت میفتند، زن در جامعه حماسی علاوه بر خصوصیات و امتیازاتی که خود دارد و امتیازاتی که برای مرد قایل است، امتیاز دیگری را نیز به خود می دهد. در حماسه این زن است که برای اظهار عشق و فداکاری، گذشت، خلاقیت، گام پیش می گذارد، که این را شاید بتوان یکی از برجسته ترین ویژگی های زنان حماسی دانست و زن با وجود پیشگام بودن در این امد، به طرز عجیبی جسارت عشق را پاکدامنی می آمیزد، زنان شاهنامه با همسران و فرزندان خود، در راهی گام برمی دارند که باید به پیروزی نیکی بر بدی منتهی شود، در جامعه حماسی به زن در قالب ها و نقش های گوناگون، عاشق، معشوق، همسر، مادر،رزمجو،جنگاور، شرمگین،غدار، و غیره برخورد می کنیم ولی آنچه در جامعه حماسی ایران دیده نمی شود به چشم نمی آید،.وجود زن روسپی است و این امر بازگو کننده سعادت جامعه است، زیرا شیوع و فحشاء و انحرافات جنسی با جدا بودن و در حاشیه قرار گرفتن زن در اجتماع بستگی دارد. زن در جامعه حماسی از جامعه جدا نیست و در حاشیه قرار ندارد، بلکه در متن جامعه است و همراه آن، محو شدن فحشاء در جامعه حماسی که شاید از پای بند بودن زنان و مدان به اندیشه ها و دستورات و مقررات دینی به دست می آید، در این جامعه زن برای بیان و بازآفرینی واقعیت اجتماعی زمان خویش، نقش و رسالت خاصی را به عهده می گیرد. آری زنان بیان و مفهومی کرداری دارند، زیرا به طور کلی، نظام فکری حماسی، کرداری است،و زن این گونه به نهاد خود، بعد و جسمیت می دهد و از این راه جهانی را که در آن قرار دارد دگرگون یا ویران و یا آباد می کند، جنگ می افروزد و این جنگ کشنده که در آن،زن حماسی نقش دارد خود نیز زاینده کمال است. عصر افتخار آمیز در دوران کهن ماندگی(که خود نیاز به پرداخت جداگانه ای دارد)و جامعه حماسی به ما نشان می دهد که آنان از توانمندی بالایی برخوردار هستند که استفاده از آن توانمندی ها و حرکت ایت فطرت بطن و درون جامعه،دستیابی به جامعه سالم، مترقی و قدرتمند را مهیا می کند، نبودن فحشاء وجود افتخارات و پیشرفت های آن زمان این نظریه را به اثبات می رساند. در این بین نیم نگاهی به آثار و فعالیت های صنعتی و نظامی زنان خارج از این مرز و بوم می اندازیم. در خارج از محدوده این آب و خاک نیز شاهد وجود زنان شایسته و والایی هستیم که نشان دهنده این موجود فکور هستند، در رابطه با کشف آهن خود انقلابی در صنعت دفاعی به وجود آورده بود پزشک فرعون مصر نیز در سیاحت نامه خود از کشوری یاد کرده که از آهن جهت ابزارهای دفاعی خود استفاده می کردند و در حایی در این کتاب اشاره شده ه ساخت این ابزارها به دست زنان صورت می گرفته و مردان در جنگ و ستیزها از آنها استفاده می کردند. در قبل از جنگ جهانی اول بود که در اروپا، زن به عرصه احتماع صنعتی به عنوان نیروی ارزان و پر کار پا نهاد و بعد در اثر تلاش ها و سیاست های اعمال شده، زنان توانستند تا حدی به حقوق احتماعی و اقتصادی خود دست یابند. در زمان مهرداد پنجم در منطقه خاصی در شهری به نام شهر زنان، زنانی جنگجو بودند و از سلاح های خاصی استفاده می کردند که خود مخترع و سازنده آن بودند، در نمایان این زنان، مردی وجود نداشت و دیگر مناطق و کشورها از شنیدن نام این منطقه و قبیله وحشت می کردند، چون آنها هر جا که پا می گذاشتند و حمله می کردند، شکستی نداشتند، مورخ می نویسد:پیروزی این زنان به دلیل ابزارهای خاص، رشادت ها و تاکتیک های مخصوص خودشان بود و زمانی که مهرداد پیجم در محاصره دشمنان داخلی و حملات دشمنان خارجی قرار گرفت، کمک این قبیله باعث نجات وی تثبیت حکومتش شد، این مسایل دال بر این است که زن می تواند خوب فکر کند، خوب عمل کند، اراده ای قوی داشته باشد و در دفاع از آزمان ها،پیش از مردان قدم بردارد. اگر باز به تاریخ کهن خود برگردیم و نگاهی به عصر ننگین حرمسرایی بیندازیم، خواهیم دید که در اثر اسارت گرفتن تفکرات عالیه و و توانمندی های حدود نیمی از افراد جامعه، راه انحطاط عظمت و پیشرفت مهیا شد. در دوره هایی که همه دست نیاز به سوی ما دراز کرده بودند ما به جایی قدم گذاشتیم که خود عاجزانه و با پرداخت حیثیت و آبرو دست تمنا به سوی دیگران دراز کردیم. در اثر این انحطاط، یونانی ها و رومی ها و همینطور ابر قدرت های دیگر ابداعات و اختراعات عزیزان این آب و خاک را به نام خود و برای خود ثبت و ضبط کردند، مورخ می نویسد: مس را که ایرانیان در دوران کهن سنگی کشف کرده و حتی به مضرات اکسید آن در وجود انسان پی برده بودند بعدها یونانیان سپس رومی ها به نام خود ثبت و از آن جهت استثمار دیگران استفاده کردند. در عصر زندگی حرمسرایی، زن به طور کلی از اجتماع سیاسی،صنعتی،کشاورزی و اقتصادی آن زمان کنار گذاشته شده و در موارد نادری در حاشیه قرار گرقت. در واقع اجتماع حرمسرایی قسمت بزرگی از تاریخ را تیره کرده است. زن حتی جهت رسیدن به یک زندگی بردگی مرفه آن زمان مجبور می شد به دسایس و حیله های مختلف که گاه به تشنجات و جنگ و ستیزهای درون حرمسرا و خارج از آن منتهی می شد دست بزند و این داستان تا ورود ندای رهایی بخش اسلام به ایران ادامه داشت و از آن پس برگ دیگری از تاریخ ورق خورد.... مهندس شفیقه باقرین

(0) نظر
1389/6/14 13:44

امروز ، عصر رسانه ها و انفجار اطلاعات نام گرفته و کشورهای غربی فرهنگ خود را بیش تر از این طریق تبیین می کنند. اما در ایران اسلامی مع الاسف توجه به زنان ایثارگر ، کم تر است و دلیل اصلی آن نیز آشنا نبودن با این مقوله است. سردبیران و نویسندگان نباید نگاه جنسیتی به مسائل زنان داشته باشند ؛ اکثر مردان در این حوزه فعالند و بیش تر به مسائل آقایان می پردازند و زبان حال آنان ها هستند. تا کنون کاری در خور شأن و ارزش زنان انجام نشده است و موضوع مسکوت مانده ؛ لذا دیدار و نشست مطبوعات با مسئولان این بخش و انتشار کتب و نشریات ، ضروری و لازم است. در بخش راهکار ؛ می توان جلساتی با حضور خبرنگاران ، پژوهشگران (مرد و زن) تشکیل داد یعنی در طرف مقابل هم نباید نگاه فمینیستی حاکم باشد ، تا راحت بتوان گفت و گو کرد. گفت و گو آغاز آشنایی و بیان مشکلات و خواسته هاست. در مراکز استانها که قطعاً کارهای کم تری انجام شده نمایندگان زنان ایثارگر باید همان برنامه های ارائه شده در مرکز را در سطح منطقه ی خود انجام دهند و منتظر نباشند تمام کارها از بالا به آن ها دیکته شود ، یا همان مرکز این امور را انجام دهد. در این صورت موضوع از غربت و مظلومیت خارج شده این مسائل در جامعه نهادینه می شود. لذا تلاش بیشتری لازم و مورد نیاز است. شهرام حیدری

(0) نظر
1389/6/14 13:26

فصل اول: شواهد روایی بر تفاوتهای اجرایی زن و مرد اینکه گفته میشود زن و مرد تفاوتهایی دارند اگر با همان بدبینی و سوءظنی که دشمن به وجود آورده نگریسته شود، چنین گمان میرود که تفاوت زن با مرد در چیزهایی است که مرد بطور علاوه و مضاعف دارد و زن از داشتن آنها محروم است. اما با یک دید صحیح میبینیم که، بسیاری از کارهایی که بر دوش زنان است، به دلیل ضعف و ناتوانی مردان در انجام آنهاست که به آنها محول نشده و بحث از ضعف و ناتوانی زن در جایی است که دستگاه خلقت او را برای ان کارها نیافریده و خارج از وظیفه اوست. دستگاه آفرینش بیسار با دقت عمل کرده و تمام نیازهای انسانها را برآورده اما به طوری که به یکدیگر وابسته بوده و محتاج به هم باشند تا زندگی اجتماعی را برقرار کنند. لذا هیچ مادری نیست که بتواند نیازهای فرزندش را هم از حیث مادری و هم از حیث پدری بطور کامل تأمین کند و هیچ پدری هم نیست که بتواند چنین کند و این تفاوت برای اینست که زن و مرد وجود خود را با یکدیگر تکمیل کنند و در سایه یکدیگر به آرامش و آسایش روحی برسند که: «هوالذی خلقکم من نفس واحده و جعل منها زوجها لیسکن الیها» به گفته یکی از دانشمندان اینجا بحث تخصص در کار است نه تفاوت، زیرا «هر کسی را بهر کاری ساختند». و چه زیبا امام علی به فرزندش امام حسن درباره رفتار فرزند با زنان میفرماید: «ولا تملک المرأه من امرها ما جوز نفسها فان المرأه ریحانه و لیست بقهرمانه». «به زن بیش از آنچه تحمل آنرا ندارد کار مده و کاری را که به او ربطی ندارد واگذار مکن و او را بر اموری که انجام آن از حدود قدرت و توانایی او بیرون است مسلط ننما زیرا زن گلی است خوشبو، نه کارفرما و مقاومت کارهای مردان را ندارد.» این کمال لطف و محبت الهی و اوج عدالت اسلامی به زنان است که در کلام مولای متقیان موج میزند به نحوی که زنان را از کارهای سخت خارج خانه که تحمل زیاد در برابر ناکامیها و شکستهای ناشی از مشکلات و معضلات زندگی را میطلبد، معاف ساخته و در عوض به او چونان گلی خوشبو که دارای روحی لطیف و پرعاطفه میباشد نگریسته شده و وظایفی مناسب با این روحیات از او خواسته شده، چنانکه تربیت فرزند که حوصله و تحمل زیادی میطلبد به او واگذار شده، چرا که برای پروراندن تمایلات روحی کودک معصوم سازگارتر یافته شده است. خداوند متعال در قرآن کریم میفرماید: «الذی اعطی کل شی خلقه ثم هدی» از آنجا که خدا به هر چیزی خلقت خود او را داده و سپس در مقام هدایت آن درآمده معلوم میشود پروردگار خلقت و آفرینش اشیاء را با هم متفاوت قرار داده پس هدایت آنها نیز باید از راههای متفاوتی حاصل شود که البته خود خداوند متعال به این راهها آگاهتر است. بطور مثال در خصوص زن و مرد میداند که از هر کدام بنا به خلقت متفاوتشان چه بخواهد و چگونه آنها را تا رسیدن به کمال هدایت کند. یکی از مسایلی که این تفاوت را نشان داده و ذهن بعضی را به خود مشغول داشته است این است که: «چرا زنان باید شش سال زودتر از مردان مکلف به انجام وظایف شرعی شوند؟» ممکن است تصور شود که بلوغ نوعی تکلیف به امور سخت و سنگین است، در حالی که در این حکم به وضوح حقوق مضاعف زنان مشاهده میشود زیرا میبینیم دین اسلام عنایت خاصی به زن داشته که او را زودتر از مرد مشرف به درگاه حق نموده است. حضرت استاد آیتالله جوادی آملی در این خصوص میفرماید: «این شش سال زودتر مکلف شدن نه برای آن است که زن ناقص، بلکه برای آن است که زن ریحانه است و این گل فقط باید به دست باغبان باشد و باغبان این گل فقط عترت و قرآن و ذات اقدس اله است. درست است که باغبان هر انسانی خدا است «و الله انبتکم من الارض نباتاً» خداست که شما را مانند گیاهی میرویاند. منتهی همان باغبانی بهتر میداند که کدام گل را بهتر و زودتر از دیگر گلها باید حفظ کرد. کدام نهال را بیشتر باید پذیرایی کرد. این پذیرایی ویژه الهی نشانه عظمت زن است.» این دید صحیح و بسیار زیبا که پرده از واقعیت عطوف و مهرانگیز احکام اسلامی برمیدارد تنها در سایه خوشبین بودن به احکام و واقعنگر بون انسان حاصل میشود و میبینیم که این دید صحیح چقدر به زن عزت و عظمت میدهد. روایت دیگری که میتواند ما را در شناخت تفاوت و شناخت وظیفه یاری کند این حدیث شریف علوی است که میفرماید: «عقول النساء فی جمالهن و جمال الرجال فی عقولهم» معنی حدیث این است که: عقل زن در جمال او و جمال مرد در عقل اوست. شاید اگر فقط به همین شکل به این حدیث بنگریم دچار شبهه شده و گمان کنیم که به شخصیت زن توهیه شده، اما لازم است برای دانستن شرح و تفسیر آن به عالم کامل و عارف واصلی چون حضرت آیتالله جوادی آملی مراجعه کنیم. ایشان میفرمایند: «زیور جان آدمی به ایمان است نه چیز دیگر چنانکه خدای سبحان فرمود: «حبب الیکم الایمان و زینه فی قلوبکم» ... از حدیث شریف علوی که فرمود «عقول...» میتوان معنی دستوری فهمید نه معنای وصفی، یعنی منظور آن نباشد که حدیث شریف در توصیف دو صنف از انسان باشد که عقل زن در جمال او خلاصه شود و جنبه سرزنش داشته باشد و جمال مرد در عقل او تعبیه شود و عنوان ستایش بگیرد. بلکه ممکن است معنی آن دستور، یا وصف سازنده باشد. به بیان دیگر، زن موظف است و یا میتواند عقل و اندیشه انسانی خود را در ظرافت عاطفه، و زیبایی گفتار و کیفیت محاوره و نحوه برخورد و نظایر آن ارائه دهد. چنانکه مرد موظف است و میتواند هنر خود را در اندیشه انسانی و تفکر عقلانی خویش متجلی سازد...» گاه در روایات و احادیث به موارد مشابه برمیخوریم که همه را میتوان به همین منوال تفسیر نمود. اکنون که متوجه تفاوتهای زن و مرد در مسایل مختلف شدیم پذیرفتن این نکته که جهاد زن و مرد هم میتواند با هم متفاوت باشد سهل است. لذا در بخش دوم به تفاوت جهاد زن و مرد میپردازیم. انشاءالله. فصل دوم: تفاوت زن و مرد در خصوص جهاد در باب فضیلت جهاد سخن بیش از آنست که به شماره آید و اجر و پاداش آن، چه در قرآن و چه در احادیث به اندازهای معرفی شده که شاید کمترین عملی با آن برابری کند. به طور مثال در قرآن کریم آمده: «لا یستوی القاعدون من المؤمنین غیر اولی الضرر و المجاهدون فی سبیل الله باموالهم و انفسهم فضل الله المجاهدین باموالهم و انفسهم علی القاعدین درجه و کلا وعدالله الحسن و فضل الله المجاهدین علی القاعدین اجراً عظیماً». احساس میشود بانوان مسلمان از این همه فضیلت و این اجر عظیم محروم ماندهاند و جهاد اختصاص به مردان یافته است. زیرا گاه زنان توانایی انجام این کار را ندارند و یا ممکن است با رفتن به چنین میدانی بعضی شؤونات رعایت نشود و بعضاً ممکن است خلائی در زندگی مسلمانان به وجود آید. زیرا اگر هم زن و هم مرد خانه و کاشانه را رها کرده به میدان بروند فرزندان بیسرپرست مانده و کارهای زندگی معطل میماند و باعث کمبودها و معضلات متعددی میشود که شاید هرگز آن نقصها و کمبودها جبران نشود و چون خانواده جامعهای کوچک و اساس جامعه انسانی است و یک جامعه بزرگ از همین کانونهای انسانساز و نسلپرور به وجود میآید مسلماً این خلل و کمبودها نه تنها بر کانون خانواده اثر میگذارد بلکه تمام جامعه بزرگ اسلامی دچار نقص و تشویق خواهد شد. اگر زن و مرد هر دو در جبهه جهاد به شهادت برسند جامعهای میماند با اطفالی که قادر به حفظ خودشان نیستند چه رسد به اینکه جامعه را سرپا نگه دارند. و یا حتی حضور در این میدان قتال و جهاد را روحیه بسیاری از زنان سازگار نیست، در عین حال اگر جهاد امر مستحب و پر اجری برای زن شمرده شود بسیاری از بانوان گرامی تمایل زیادی به حضور در آن صحنه پیدا میکنند و بدون در نظر گرفتن شرایط روحی و جسمی خود با اشتیاق فراوان به جبهههای جنگ رفته و چه بسا زمینهساز مشکلاتی برای خود و دیگران شوند. اما روایات دیگری وجود دارد که جهاد را برای زن لازم میداند ولی این جهاد نیز همچون مسایل دیگری که از نظر اجرا در مورد زن و مرد فرق میکرد، شکل ظاهرش متفاوت، ولی اجر و پاداش آن نزد پروردگار متعال به یک اندازه است دلیل ما بر اثبات این مدعا این حدیث شریف است که از رسول خا نقل شده است که اسماء، دختر یزید انصاری به نمایندگی از طرف زنان به نزد آن حضرت آمد و عرض کرد: «شما از جانب خدا به سوی همه مردم چه زن و چه مرد مبعوث شدهاید و ما زنان به شما و خدای شما ایمان آوردهایم. ما زنان در خانههای خود نشسته و حاجت جنسی شما را برآورده، فرزندانتان را در رحم خویش میپروردانیم و از آن سو شما مردان را میبینیم که کارهای مقدس و پراجری مانند ن ماز جمعه و جماعت و تشیع جنازه و عیادت بیماران و حج مکرر و از همه بالاتر جهاد در راه خدا به شما اختصاص یافته و ما بهرهای از آن نداریم در صورتیکه وقتی یک مرد به حج یا عمره یا جهاد در راه خدا میرود ما زنان هستیم که اموالشان را نگهداری میکنیم و برای جامعههای آنان تخریسی میکنیم و فرزندانشان را تربیت میکنیم، پس چگونه است که ما در این کارهای پراجر و مقدس با مردان شریک نیستیم؟» رسول خدا نگاهی به اصحاب خود کرده فرمودند: «آیا تاکنون از هیچ زنی سوالی به این زیبایی شنیده بودید که در کار دین خود کرده باشد.» اصحاب عرض کردند: «گمان نداریم این سوال از خود این زن باشد.» رسول خدا رو به اسماء کرده فرمودند: «آنچه میگویم به خوبی فهم کن و در خاطرت بسپار و به زنان دیگر بگو: «ان حسن التبعل المرأه لزوجها و طلبها مرضاته و اتباعها بعدل ذالک کله»؛ به راستی اگر زن خوب شوهرداری کند و درصدد جلب رضایت و خشنودی او باشد اجر و پاداش او معادل است با همه کارهایی که مردان انجام میدهند.» بعد از شنیدن این جواب زیبا از حضرت ختمی مرتبت که هیچ سخنی را از جانب خود به زبان نمیآورد بلکه هر چه میگوید از وحی است، جا برای هیچ سخن دیگری باقی نمیماند و راه بر هر اعتراضی بسته میشود. زیرا ما به واقع به دنبال خشنودی و رضای خدای تبارک و تعالی میباشیم و بیشترین سعی ما باید د رجهت آنچه خداوند از ما میخواهد باشد و دیگر فرقی نمیکند که این جلب رضای پروردگار از چه راهی باشد. البته تنها نکته مهم این است که راه انتخاب شده همان راهی باشد که مطابق خواست خداست، چیزی که مهم است باطن عمل و نیت پاک است و این دو جهاد اگر از نظر ظاهری با هم فرق میکنند و دو شکل کاملاً متفاوت دارند اما از نظر باطن و نیت و اجر و پاداش مساوی هستند و این چیزی نیست ما آن را ادعا کنیم بلکه سخن گرانقدر حضرت رسول به آن دلالت میکند که به اسماء سفارش شده به زنان دیگر نیز گفته شود. لذا این یک قاعده عمومی است نه فقط یک اقناع ظاهری و مسکوت کردن آن زن که چنین نسبتی به رسول اکرم روا نمیباشد. اما این دو شکل متفاوت هم بیدلیل به وجود نیامده بلکه به دلیل دو نیاز اساسی مختلف در جامعه یعنی: 1. مقاتله با کفار در میدان جنگ و ... 2. حفظ خانه و زندگی و تربیت فرزندان یا همان نسل آینده این دو روحیه متفاوت و دو توانائی مختلف براساس برآوردن یک نیاز جامعه به وجود آمده است به سخن بهتر هر کدام از این دو توانائی و روحیه بر یک نیاز اساسی منطبق است. نقش زنان در حفظ و پاسداری خانه و انتقال ارزشهای فرهنگی: اما اینکه چرا تقسیم کار به این شکل باشد هم در فصل قبل و هم در عبارات بالا کاملا روشن است. اینکه مادری ب فرزند خود فرهنگ جهاد و مبارزه علیه باطل را بیاموزد و او را برای رفتن به جبهه جنگ و شهادت با روشهایی که غیر خود او کسی نمیداند تشویق کند، کم ارزش نیست. در واقع اگر فرزند در میدان جنگ از جان خود میگذرد مادر قبل از او، از جان فرزندش که بیمبالغه آن را از جان خود بیشتر دوست میدارد گذشته و او حقیقتاً جهاد اکبر انجام داده است. چرا که او سختیهای پس از بیسرپرست شدن و بیفرزند ماندن را قبل از آنکه مرد به جبهه رود بر خود هموار کرده است. او در خانه میماند تا زندگی همسرش سر و سامان دهد. او میتواند با ایجاد یک محیط فرهنگی در خانه خود، نیروهای انسانی با فرهنگ و والایی را برای جهاد و مقاتله و هم برای جهاد اکبر پرورش دهد و از اینجاست که حقیقتاً متوجه میشویم: «از دامن زن مرد به معراج میرود.» نقش زنان در پشت جبهه: آنچه تا یانجا گفته شد، در واقع مهمترین وظیفه زن و بالاترین جهاد اوست که در تمام دوران حیاتش با آن روبروست. یعنی چه جنگی برپا باشد و ه نباشد او باید به این وظایف که در واقع جهاد او شناخته شده خوب عمل کند اما این دلیل بر آن نیست که حتی در وقت اضطرار هم در خانه بماند و پا فراتر از آن وظایف نگذارد چنانکه جهاد دفاعی بر زن و مرد و پیر و جون واجب است یعنی وقتی خانه و کاشانه و میهن مسلمانان در معرض خطر باشد و بیم از بین رفتن جامعه اسلامی میرود طبق احکام اسلام، زن نمیتواند در خانه بماند به گمان اینکه وظیفه او تنها خوب همسرداری کردن و تربیت فرزن میباشد بلکه با آن هجومی که به مسلمانان شده بیم آن میرود که اصلاً خانه و زندگی برای مسلمانان باقی نماند تا زن بخواهد به وظایفش در آن عمل کند. لذا این خیال باطل و امید به آینده نامطمئن بیجاست. بلکه از نظر عقلانی هم چنین است که ابتدا زن و مرد با جهاد و مبارزه به دفاع از خانه خود بپردازند و آنرا حفظ کنند و از چنگال دشمن به درآورند، سپس هر کس به وظایف خود بپردازد. آنچه بر آن بسیار تأکید شد این بود که خداوند خارج از توان او چیزی نخواسته تکلیفی مالایطاق بر او نکرده و هم به دلیل نیازهای موجود دیگر که زن از عهده آنها بهتر برمیآید و امکان اینکه بعضی شؤونات رعایت نشود چنین تکلیفی به گردنش نیامده است. لذا زنان میتوانند با رعایت این اصول به سیره حضرت زهرا که در پشت جبهه خدماتی انجام میدادهاند اقتدا کنند و به پیشبرد اهداف جهاد کمک کنند. نکته دیگری که شایان ذکر است اینکه شکل جهاد محدود بر همین مواردی که ما بر شمردیم نیست و شاید حسن التبعل که در روایات نبوی مشاهده میشود بزرگترین، اصلیترین و مهمترین جهاد زن باشد. بی بی رحیمه ابراهیمی

(0) نظر
1389/6/14 13:24
X